حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ گام اول: هوش و قوه تشخیص خود را بپرورید
● همه ما معتقدیم که سیاستمداران موفق، افراد «با هوشی» هستند. در طول تاریخ، هوش و قوه تمیز و تشخیص این گونه افراد، موفقیت و شهرت زیادی برای آن ها و ملتهایشان به همراه داشته است. با هوش بودن، باعث میشود افراد از منافع و مصالح ملت، آگاهی برتر و به هنگامی داشته باشند.
● یک «سیاستمدار هوشمند» میداند چه زمان نقطه قوتهای سیاست به حدی میرسد که به ضعفهای آن تبدیل میشود. «سیاستمدار هوشمند» میداند که دستاوردهای دیروز، اگر به درستی استفاده نشوند، به ضعفهای امروز تبدیل میشوند. این ها اهمیتهای انکارناپذیر «هوش» برای سیاستمدار موفق هستند، اما ایده اصلی این گفتار این است که سیاستمدار علاوه بر هوش به «حکمت» هم نیاز دارد.
░▒▓ گام دوم: هوش خود را در دو جهت وسعت دهید
● دو نوع «هوشمندی» برای سیاستمدار موفق قابل تصور است: یک نوع هوشمندی که آن را «هوش ایده پرداز» مینامیم، یعنی، سیاستمدار، پشتکار زیادی دارد، همیشه به دنبال چیزی است که ممکن است در آینده به فرصت تبدیل شود، مسائل را از همه ابعاد آن مورد توجه قرار میدهد، و به دنبال رویکردی بزرگ است، اما، لزوماً توجهی به فوت و فن اجرایی رویکرد بزرگ خود ندارد.
● «هوش عملیاتی»، آن سنخ از هوشمندی است که فرد، مراقب و مترصد حوادث روز باشد و به مزیتهای عملیاتی در سیاست، به چرخه ایدهها و راه حلهای سیاسی و به نحوه مهار چالشهای به وجود آمده توجه کند. این نوع هوشمندی اگر به درستی به کار گرفته شود، به موقع و با تمرکزی که بیشترین سطح رضایت مردم را به وجود میآورد، در کوتاه مدت نتیجه خواهد داد.
● و معمولاً سیاستمداران «با هوش»، کسانی هستند که در هر دو نوع هوش، نمره بالایی دارند. هم ذهن ایده پرداز قوی دارند و هم از هوش عملیاتی نیرومندی برخوردارند. به همین ترتیب، تشکلهای سیاسی نیرومند، احزابی هستند که در کادر راهبری آن ها افرادی با قابلیت بالا در هر دو حیطه حضور دارند و سهم مناسبی از تصمیم گیری ها به هر دو نوع هوش اختصاص مییابد.
░▒▓ گام سوم: هوش خود را در سه جهت عمق ببخشید
● تلفیق دو نوع هوش، زمینه را برای چیزی بالاتر از «هوش» فراهم میسازد؛ «حکمت».
● کسی که هم «هوش ایده پرداز» نابغهای دارد، و هم از «هوش عملیاتی» سرشار بهره مند است، نیاز به درک عمیقی از خود و جامعه و جهان را در خود احساس میکند. چگونه میتوان ایدههای خلاقی ارائه داد، و هم ایدههای خلاق را در عمل، به خوبی و به نحوی پایدار تحقق بخشید، بدون آن که به ریشههای عمیق سیاست واقف بود. دیگر، تنها هوش و فراست و تند ذهنی کافی نیست، بلکه «حکمت» لازم است. یکی از تحلیل گران قلمرو استراتژی برای این وضعیت ممتاز، تعبیر «پیدا کردن ”ستاره قطبی“» را اطلاق میکند. سیاستمداری که «حکیم» شده است و «ستاره قطبی» فن سیاست را پیدا کرده است، میتواند به نحوی پایدار و مطمئن کشتی جامعه را هدایت کند، ایدههای خلاقی برای پیشبرد جامعه ارائه دهد، و هم تشخیصهای عملیاتی ممتازی فراهم نماید.
● رسیدن به «حکمت»، بدون «خویشتن شناسی» و «تاریخ شناسی» و در نتیجه، «خداشناسی» عمیق میسر نیست که این ها نیز بدون «پرهیزگاری» و «ایمان» به دست نمیآید؛ این ها، در مجموع، مهارتهای لازم برای کامل شدن یک رهبر تمام عیار هستند؛ رهبری که یک ملت بتواند به او اتکا کند.
● وقتی سیاستمدار به این سطح از پختگی برسد، یعنی «هوش ایده پرداز» و «هوش عملیاتی» نیرومندی از طریق ممارست بپرورد، و به «خویشتن شناسی» و «تاریخ شناسی» و «خداشناسی» عمیقی با وساطت «پرهیزگاری» و «ایمان» دست یابد، حالا او یک هدایت گر کامل عیار ملت است.
░▒▓ جمع بندی مطلب
● سیاستمداران «با هوش»، که «هوش ایده پرداز» خوبی دارند، یا «هوش عملیاتی» ممتازی به کار میاندازند، و گاه حتی هر دو این ها را در خود جمع کردهاند، در کوتاه مدت یا میان مدت موفق هستند. آن ها شرایط روز دنیا و کشور را رصد میکنند، تدابیر نو به نو اتخاذ مینمایند، دائماً جلسه برگزار میکنند، و پیشرفت ها را در برابر اهداف و برنامههای جاه طلبانه به تصویر میکشند، اما،...
● اما، سیاستمداران «حکیم»، رویکرد ممتازتری دارند؛ آن ها ریشه کار خود را در یک هدف ناب قرار میدهند، این هدف را با انگیزههای نیرومند آبیاری میکنند، میوۀ این ایمان را به مردم خود منتقل میسازند، آحاد مردم را در جهت هدف نهایی بسیج میکنند، از هوش حساس شده تک تک مردم برای پیشبرد ریز ریز امور در کف جامعه استفاده میبرند، مدام با مردم خود در ارتباط هستند، و رهنمودهای کلی و جزئی لازم را صادر میکنند، و ملت را در یک مسیر بلند مدت تلاش برای بهبود و توسعه، از موهبت «استمرار» بهره مند میسازند (توأم با اقتباسهای آزاد از پراساد کایپه و INSEAD Knowledge).
● ادامه این مباحث را در همین پاورقیها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم