دکتر بهزاد حمیدیه از دانشکده الهیات دانشگاه تهران
■ «حجاب | مِجاب»...
■ مِجاب...
■ منظور از پاورقیهای «حجاب | مِجاب»، بحثهای مختلف در موضوع حجاب است، اما،...
■ اما، در عین حال، مقصود خاصی هم از استعاره «مجاب» در نظر دارم، یعنی، هر نوع پوششی که ظاهراً، حجاب است، اما، واقعاً نیست، آن را حجاب مینامند، اما، از بیحجابی چیزی کم ندارد.
■ هر ساله در ابتدای فصل گرما مسأله حجاب در جامعه ما برجستهتر میشود و طبعاً پرسشهای متعددی نزد عامه مردم و در اذهان اهالی اندیشه تولید یا بازتولید میشود. اجازه دهید از ضرورت این بحث شروع کنیم. برخی بر آنند که در مباحث اجتماعی، حجاب، اهمیت و اولویتی برای بحث ندارد به دو دلیل: نخست این که مسأله حجاب نسبت به مسائل کلانی همچون عدالت اجتماعی، سلامت دستگاه قضا و جلوگیری از مفاسد اقتصادی، جایگاه بسیار حاشیهایتری دارد و دوم این که اساساً حجاب مسألهای فردی است و وابسته به تصمیم شخصی.
■ اما دلیل نخست: در مراودات روزمرهام میشنوم که هم برخی از مردم عادی، و هم برخی از اندیشهوران، به صورت جدی چنین میاندیشند و میگویند که تا در مملکت ما دزدیهای 3000 میلیاردی، بیعدالتیهای آشکار در احکام قضایی، آسیبهای عمیق اجتماعی مانند اعتیاد، بیکاری، کودکان کار، فقر و محرومیت هست، چه جای آن دارد که به «چند تار موی خانمها» گیر بدهیم و آن را مسأله اولمان کنیم و دنبال راهکارهای جلوگیری از بدحجابی باشیم؟ برخی، حتی، میگویند کسی که به جای اعتراض به بیعدالتیها به مسأله حجاب زنان میپردازد، آدم خشک مقدسی است که از دین تنها ظواهرش را درک کرده و از فهم پیام اصلی و عمیق دین که همان عدالت و آزادی است عاجز مانده است. این تفکر، استناد میکند به این که پیشوایان دین هرگز به اجباری کردن حجاب در جامعه و برخورد خشن با بیحجابی نپرداختهاند.
■ به عنوان نمونه، نویسندهای، میان دو حکم الهی در قرآن مقایسه میکند : یکی حجاب در قرآن که با لحنی بسیار لطیف و نصیحتگرانه آمده است: «ای پیامبر(ص) به همسران و دختران و زنان با ایمان بگو که روسریهایشان را به خود نزدیک سازند این برایشان بهتر است تا به نیکنامی شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند» (احزاب ۵۹) و دیگری رباخواری در قرآن که با لحنی تند علیه آن حکم شده است: «ای کسانی که ایمان آوردید پروای الهی پیشه کنید و آن چه از ربا باقی مانده است رها کنید پس، اگر این کار را نکردید بدانید پیکاری از جانب خدا و پیامبر بر ضد شما بر پاست» (بقره ۲۷۸-۲۷۹).
■ این نویسنده معتقد است هم اکنون، در جامعه ما، درست بر عکس، اهم و مهم قرآن عمل میشود، یعنی، در برخورد با رباخواری نصیحت میکنیم، اما، در مورد حجاب سخت گیریم: «مسأله حجاب همه ساله موضوع خطبههای نماز جمعه است و همه ساله هزینههای کلان انسانی و اقتصادی میپردازیم تا این معضل حل شود و چه بسا بعضاً برخوردهای غلط مجریان مستمسکی برای زیر سؤال رفتن همه چیز میشود. کافی است در گوگل برخورد با بدحجابی و برخورد با رباخواری را مقایسه کنید». وی مینویسد: «جوان ما میبیند عدهای در هر شرایطی ویژه شمرده میشوند در تحصیل، سربازی، استخدام، ارتقای شغلی و... و این با فطرت عدالت جوی آنان سازگار نیست. جوان ما میبیند اگر روزی پدر کارگرش بخواهد برای معوق شدن چندین ماه حقوقش اعتراض و راهپیمایی کند به عنوان سد معبر و انجام راهپیمایی بدون مجوز دستگیر میشود، ولی، عدهای اجازه دارند که هر وقت خواستند به خیابان بریزند و حرکت خود جوش و مردمی داشته باشند... ». وی این رفتار «کاریکاتوری» با دین را عاملی برای دین گریزی جوانان میشمرد.
■ در وهله اول، این نوع استدلال به نظر متین و درست میرسد. حامیان این نظر در واقع، معتقدند پرداختن مسؤولین به یک مسأله حاشیهای و غفلت از مسائل اصلی دین، میتواند نشان از این داشته باشد که دین، دغدغه حقیقی آنان نیست، بلکه صرفاً ابزاری است در خدمت اهداف سیاسی و حزبی آنان. این امر نفاق آلود، میتواند چنان نفرتی در جوانان ایجاد کند که از روی لجبازی هم که شده با احکام دین از جمله حجاب مخالفت عملی ورزند.
■ بگذارید در درستی این استدلال، کمی دقیقتر بیندیشیم. سه نکته یا پیش فرض قابل تأمل در این استدلال وجود دارد:
• نکته اول، این که مسأله حجاب نسبت به مسأله عدالت، سلامت اقتصادی و مسائلی از این دست، بسیار فرعیتر و کم اهمیتتر است؛
• نکته دوم، پرداختن به مسألهای فرعی در حالی که مسائل اصلی روی زمین ماندهاند، کجروی است؛
• نکته سوم، این که کمیت و کیفیت بحث از حجاب در قرآن و روایات نشاندهنده نوع نگاه دین به وضعیت حجاب در جامعه است.
░▒▓ مسأله حجاب فرعیتر و کم اهمیتتر است؟
■ واقعیت آن است که مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنچنان به هم گره خورده و شبکه پیچیدهای ساختهاند که نمیتوان اهمیت یک مسأله را به صورت جداگانه و مستقل از بقیه مسائل تعیین نمود. عدالت اسلامی زمانی برقرار خواهد شد که بسترهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن در کنار کنش سیاسی فراهم شوند. برقراری عدالت هم نیازمند قوانین دقیق و مناسب است، و هم نیازمند مجریان و قاضیانی که عدالت، ملکه آنها شده باشد و چنین اشخاصی از دل همین جامعه و آموزش و پرورش موجود برمی آیند. بنا بر این برای تحقق عدالت، باید فرهنگ، نظام آموزشی و نظام اقتصادی نسل امروز اصلاح شود تا فردا مجریانی بهتر از امروز داشته باشیم. میخواهم بگویم سرنوشت مسائل کلان به سرنوشت مسائل ظاهراً، فرعی مربوط است بنا بر این چه بسا یک مسأله ظاهراً، فرعی، در عمل، از اهمیتی بسیار زیاد برخوردار باشد. اصولاً فرهنگ، به نوعی زیربنای سیاست و اقتصاد است و تحولات آن عرصه بر اینها اثرات عمیق برجای میگذارد. مسأله حجاب که اصالتاً یک مسأله فرهنگی است، با مسائل زیادی گره خورده است (دست کم در کشور ما –هر چند باید اذعان کرد در همه کشورها- با مسأله عفاف عمومی، اخلاق جنسی و استحکام خانواده مرتبط است).
■ بنا بر این، میتوان گفت مخالفان ترویج حجاب، آگاه یا ناخودآگاه، نسبت به سرگرم شدن جوانان در هوا و هوسها بیتفاوتند، و روشن است که نسل سرگرم به تمایلات جسمانی، نسبت به مسائل کلان کشور و جهان همچون اجرای عدالت و انصاف حساسیتی ندارند. بر عکس، حامیان ترویج و بسط حجاب در جامعه، به پاکی و طهارت اخلاقی جوانان میاندیشند، طهارتی که نهایتاً به آرمان بسط عدالت در جامعه کمک خواهد کرد.
■ ادامه بحث را در شماره بعد خواهید خواند...
مأخذ:رسالت
هو العلیم
از نظر بنده میتوان به موضوعی که در اقتصاد همواره در مورد شیوه تعریف واژگان کلیدی چون عدالت اجتماعی مطرح است در مقابل میتوان در موضوع فرهنگی حجاب نیز بسط داد اینکه ما با چه دیدگاهی به این مسئله نگاه کنیم و چگونه تعریف کنیم و در ادامه چگونه واکنش دهیم. هر چند در توان من در چگونگی تعریف نیست ولی به طور کل یک نوع نگرشی جدا از تأثیرات یا با تأثیر کمتر از فرهنگ تهاجمی غرب و در صورت دیگر راه حل مصرف حداقل بهتر کالاهای هجومی(منظور فرهنگ سازی)البته با همکاری مقابل صاحبنظران دینی و اجتماعی.