فیلوجامعه‌شناسی

برآورد دگرگونی در اشتغال

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ فرضیه
■    «پایان اشتغال»...
■    به نظر می‌رسد که باید ایده چالش‌برانگیز مندرج در عنوان «پایان اشتغال» را بپذیریم.
■    بخشی از مشکل امروز اغلب جوامع با مسأله اشتغال، از جمله مشکل ما، باز می‌گردد به این که ما نسبت خود را با موضوع مهمی با عنوان «پایان اشتغال» معین نکرده‌ایم، و امروزه، بخشی از رویکردهای نظری و تحقیقی در علوم انسانی مصروف بررسی ابعاد مختلف یک جامعه بدون اشتغال شده است.
■    فرض بر آن است که با گسترش اتوماسیون که ناگزیر به نظر می‌رسد، تولیدات سرمایه‌بر جای تولیدات کاربر را می‌گیرند، و در این شرایط، در عین آن که بازدهی اقتصادی جوامع در سطح نسبتاً بالایی می‌ماند، میزان کل ظرفیت اشتغال، روندی کاهنده خواهد داشت.
■    در این شرایط، چند مسأله بحرانی به وجود می‌آید که وقوع آن‌ها تا حد زیادی، ناشی از عدم درک و پذیرش ورود ما به شرایط جدید موسوم به «پایان اشتغال» است، و الا ظرفیت‌ها و امکانات کافی برای فایق آمدن به این مسائل وجود دارد. این مسائل عبارتند از:

۱.    تعمیق نابرابری بین کسانی که سرمایه کافی برای سرمایه‌گذاری در صنایع بسیار کارآمد دارند و کسانی که ندارند و مع‌الوصف به دلیل اتوماسیون با کارآیی بالا، بی‌کار می‌مانند؛
۲.    فراغت در بین کسانی که درکی از خلاقیت بدون کار کردن ندارند؛
۳.    تغییر در ماهیت تقسیم کار، و تبدیل کار به خویش‌فرما و متکی بر نوآوری.

■    در این موقعیت، آن چه پس از به رسمیت شناختن «پایان اشتغال» به عنوان یک ثابت نظم اجتماعی آینده روی می‌دهد، گسترش یک دولت رفاه‌گستر و مقتدر و نه کوچک و حداقلی است که در آن، حمایت‌های پایه‌ای افزایش می‌یابد تا فرآیندهای حل مسائل سه‌گانه فوق به کار بیفتند:

۱.    اثرات نابرابری به اصل بقای اعضای جامعه آسیب نرساند؛
۲.    خلاقیت‌های متنوع در قالب فعالیت‌های کارآفرینانه آزاد و فراغت‌های فرهنگی تشویق شوند؛
۳.    واکنش‌های ناشی از بحران‌های روانی برآمده از بی‌شغلی و بی‌مفهومی زندگی کنترل شوند تا به تخریب‌های بزرگ جمعی منتهی نگردد.

■    بدین ترتیب، خط قاطع و تاریخی حایل بین اشتغال و فراغت کم‌رنگ می‌شود، و رفته رفته افراد به رسمیت می‌شناسند که کار و فراغت  خود را نه برای تأمین منابع کمیاب زندگی که اکنون از سوی دولت تضمین می‌شود، بلکه برای ارتقاء خلاقیت به کار برند. این، کلیدی‌ترین بخش از مفهوم تازه زندگی اجتماعی است، که اگر به رسمیت شناخته شود، بحران‌های سه‌گانه امروز مرتبط با نهاد کار و اشتغال رنگ می‌بازند.
■    نهایت این فرآیندها به یک آینده‌نگری سه بعدی از جامعه ختم خواهد شد:

۱.    از افراد بی‌سرمایه حمایت‌های پایه‌ای از سوی یک دولت عدالت‌گستر و توانمند و منضبط صورت می‌گیرد؛
۲.    امکانات فراغت خلاق، از قبیل آموزش‌های فراگیر و زیست معنوی و فرهنگی و هنری گسترش می‌یابد؛
۳.    ماهیت تقسیم کار، از فعالیت بر مبنای انگیزه بقا به فعالیت بر مبنای انگیزه خودشکوفایی تغییر می‌یابد.

░▒▓ برهان: تأملاتی در افول کار و شغل
■    تاریخچه‌ی آگاهی خلاق ناشی از کار را می‌توان به شکل یک زنگ یا U وارونه در نظر گرفت؛
■    ابتدا، به دلیل توسعه‌ی آموزش و تکنولوژی و تقسیم کار و ساخت تخصصی جامعه‌ی صنعتی است که کم و بیش بر ابعاد گوناگون آگاهی خلاق ناشی از کار افزوده می‌شود. در دوره‌ی اولیه که جامعه شاهد گسترش تکنولوژی یدی بود، آگاهی خلاق ناشی از کار در بالاترین سطح خود و آزادی کارگران در بالاترین حد آن قرار داشت.
■    سپس، با ظهور تکنولوژی ماشینی که طی آن، انسان‌ها یک به یک از فرآیند کار حذف می‌شوند و به خیل مصرف کنندگان می‌پیوندند، آزادی کاهش می‌یابد و کمبود خلاقیت ناشی از کار در جامعه به سرعت رشد می‌کند، و هم‌چنان به رشد خود ادامه می‌دهد تا در صنایع خط تولیدی و روبوتیک به حضیض وخامت می‌گراید.
■    در این مرحله، سطح عمومی رفاه، به دلیل فعالیت کارآمد و مضاعف ماشین‌ها بسط می‌یابد، ولی انسان‌های مصرف کننده و بیکار، درک فعال و خلاق از شخصیت خود را از دست می‌دهند. آن‌ها، در گام اول نسبت به خود بیگانه می‌شوند. سپس، در حالی که دیگر نیازی به همکاری به دیگران ندارند، نسبت به اجتماع هم بیگانه می‌شوند، و در نهایت، درک خود از معنای اخلاقی زندگی را یکسره از دست می‌دهند. بدین ترتیب، شاید به موجودات خطرناکی تبدیل شوند که باید توسط ماشین‌ها کنترل شوند.

░▒▓ برهان: تأملات بیشتر در نسبت افول کار و تکنولوژی
■    کار، با هر نوع مسأله‌ای که درگیر باشد، نمی‌تواند از تحول ابداعات تکنولوژیک جدا بماند. در این تحلیل، ابتدا لازم است بین ابداعات و فرآیندهای آن تفاوت قائل شویم.
■    منظور از تولید ابداعات، انبوه تولیدات جدید و پیشرفته نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است که از طریق به کارگیری تکنولوژی اطلاعات در دسترس همگان قرار می‌گیرد و به اثرات تکنولوژی اطلاعات در ابداع راه‌های تازه‌ای برای عرضه تولیدات یا خدمات ارجاع می‌شود. از این قرار، فرآیند ابداع و نوآوری‌ها معمولاً، به کاهش میزان بیکاری و سطح مهارت‌ها منجر می‌شود.
■    اما تعمیم آثار اشتغال‌زای تکنولوژی جدید، به کل سطح اشتغال امر دشواری است. از یک سو، صنایع جدیدی که به سرعت رشد می‌کنند، به محور صنایع الکترونیکی استوارند (که ظاهراً، اشتغال‌های تازه‌ای ایجاد می‌کند و درآمد را افزایش می‌دهد). از سوی دیگر، به نظر می‌رسد در بسیاری از موارد، استفاده از تکنولوژی اطلاعات در جهت جانشین ساختن سرمایه به جای کار است.
■    در گزارشی، بانک تجارت آلمان، تخمین زده است، هر ربوت مکانیکی که در صنعت به کار افتد، به طور متوسط جای سه نفر کارگر و در نسل ربوت‌های «هوشمند» با قدرت حسی بالا می‌توانند حداقل جای ۵ تا ۱۰ کارگر را بگیرند. در بخش خدمات نیز از دست رفتن مشاغل کارگری در اثر حضور رایانه‌ها و ماشین‌های هوشمند بسیار جدی است.
■    مسلم است که در تکنولوژی جدید، یکی از بزرگ‌ترین مسائل غامض، اتحادیه‌های کارگری و رضایت کارگران است. این مشکل وقتی مطرح شد که عدم اشتغال افزایش یافت و به دنبال آن عضویت در اتحادیه به سرعت رو به سقوط رفت. امروزه، امکان آن که مانند گذشته افزایش میزان رشد اقتصادی بتواند فرصت‌های شغلی تازه‌ای ایجاد کند بسیار کم است، و بدین‌سان، آینده‌ی کار، بی‌گمان «پایان» است.

░▒▓ برهان: تأمل در بلوغ اتوماسیون
■    هر چند اتوماسیون در کل، موجب کاهش اشتغال می‌شود و خواهد شد، مع‌الوصف، روند آینده کار در مورد فعالان معدود را خلاق‌تر خواهد کرد. در واقع، گسترش اتوماسیون، فقدان خلاقیت ناشی از کار را برای معدود مشاغل باقی‌مانده، تا حدی کاهش می‌دهد.
■    با توجه به این که مشخصه‌ی جدید تکنولوژی، تأمین یک سیستم مداربسته نظارت است، این نوع تکنولوژی، کنترل کارگران خلاق آینده را بر فرآیند کار می‌افزاید و کار با معنا را در فضای صنعتی، به هم پیوسته‌تر و انسجام یافته‌تر می‌کند؛ در نتیجه، کمتر از تکنولوژی خط تولیدی، خلاقیت‌زداست.
■    در تکنولوژی «مدار بسته» که در صنایع آینده فراگیرتر می‌شود، احساس انزوا در کارگران کاهش می‌یابد. مشخصه‌ی بارز این گرایش آن است که احساس کارگر در این که بر فرآیند کار نظارت دارد، تقویت می‌شود.
■    در صنایع آینده، محصول از یک مرحله از فرآیند به مرحله دیگر می‌رود، بدون این‌که دست کارگر در این کار دخالتی داشته باشد. همه چیز به طور خودکار تنظیم می‌شود. وظیفه‌ی کارگر این است که ببیند آیا همه چیز منظم و یکنواخت کار می‌کند یا خیر.
■    بر خلاف کار لحظه به لحظه‌ی کارگران خط تولیدی، کارگران آینده، هر دو ساعت یک بار درجه‌ها را می‌خوانند و ممکن است در حین این مدت، پنج وسیله را در جاهای مختلف کنترل کنند. تولید، فرآیند پیوسته کارگران را از آهنگ حرکت ماشین رها می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد خود، سرعت کار خویش را تعیین کنند؛ به آنان آزادی حرکت در اطراف کارگاه را می‌دهد تا طرح‌ها و خلاقیت‌های کاری خود را اجرا کنند. کارگران در امر کنترل نیز آن قدر آزادی عمل دارند که از ابتکار عمل خود استفاده کنند.
■    این مشاغل که خیلی کمتر از صنایع تولید انبوه استاندارد و تکراری است، جالب‌تر جلوه می‌کند و به کارگران اجازه می‌دهد تکنیک‌های خودشان را به کار برند و از طرق مختلف نحوه‌ی کار را آزمایش کنند. در نتیجه کار کارگران آینده که کارگرانی با مهارت‌های کارآفرینی هستند، معنابخش‌تر خواهد بود.
■    در تکنولوژی خط تولید، تقسیم کار شدید است و کارگران نمی‌توانند کار جزئی خود را با کل کار ارتباط دهند، ولی، در یک اتوماسیون بالغ با کارگران کارآفرین، «با معنا بودن» به دو طریق ابقا می‌شود: از یک طرف کارگران از سراسر فرآیند کار درک فزاینده‌ای دارند، زیرا، دیگر به پست کار به خصوصی گره نخورده‌اند و می‌توانند در حول و حوش کارگاه حرکت کنند و نه به جزء آن. در دستگاه‌های خودکار، گروه کار مسؤولیت کیفیت کار و در نتیجه، مسؤولیت توسعه‌ی روابط عمیق‌تر و همکاری بیشتری نسبت به مدیریت به عهده دارد. مرز جدایی بین کارگر یدی و غیر یدی در هم می‌شکند و احساس سهیم بودن در یک جماعت متحد، تقویت می‌شود (توأم با برداشت‌هایی آزاد از غلامعباس توسلی).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.