برداشت از مرتضی راوندی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ «نام افیون یا شیره کوکنار» خشخاش که اکنون، بیشتر به تریاک معروف است، از سه قرن پیش از میلاد، در آثار یونانی و رومی دیده میشود، این سم کشنده که زمانی فقط داروی دردها و از جمله تریاقها و پاد- زهرها بود، ظاهراً، از همان عهد، خوردنش به تصور اینکه تسکیندهنده دردها و نیروبخش جسم و علاج بیخوابی است، متداول گشته است.
■ افیون معرب کلمه «اپیون» (Opion) و در پارسی هیپون و پیون میگفتهاند! چنانکه رودکی یازده قرن پیش گفته است:
تلخی و شیرینیاش آمیخته است کس نخورد نوش و شکر با پیون
■ خوردن تریاک از آغاز دولت صفوی، در میان ایرانیان بیشتر معمول شد، بسیاری از مردم، مخصوصاً شاهزادگان و سران دولت و سرداران سپاه و درباریان، به خوردن این سم جانکاه معتاد بودند و هر یک مثل سیگارکشان امروزی، همیشه تریاکدان زرین جواهرنشانی در جیب داشتند.
■ در این زمان، مردم ایران و عثمانی معتقد بودند که تریاک مایه قوت و جرئت و جسارت میشود و به همین سبب سربازان را پیش از آنکه به جنگ بروند، به خوردن تریاک تشویق می- کردند، همه سال مقدار زیادی تریاک از خاک عثمانی به ایران و هند فرستاده میشد... شاه تهماسب در سال ۹۶۳ هجری قمری که شرابفروشی را قدغن کرد، تریاکهای سلطنتی را هم که به پول زمان نزدیک پانصد تومان ارزش داشت، به تصور اینکه مبادا خوردنش از لحاظ شرعی حرام باشد، در آب روان ریخت؛ بیشتر برادران و پسران این پادشاه تریاکی بودند. سلیمان میرزا و پسر دیگرش شاه اسماعیل، تریاکی بودند و اسماعیل که جانشین پدر بود، روزی ۴۵ نخود تریاک خالص میخورد و مقداری فلونیا هم که ترکیبی از بنگ و مواد مخدر دیگر بود، بر آن میافزود، عاقبت دشمنانش او را با حبهای فلونیا که به سمی کشنده درآمیخته بود کشتند.
■ جلال الدین محمد یزدی، در تاریخ خود، گفتاری درباره مبارزه شاه عباس با تریاک و تریاکی دارد: «روزی در مجلس بهشتآئین در سال ۱۰۰۵ هجری قمری مذکور شد که جمعی از ملازمان خاصه شریف تریاکیاند، چون نواب کلب آستان علی با تریاکی بسیار بد بود، فرمود که ملازمان ما، هر کسی تریاکی است یا تریاک را ترک کند، یا مواجب گذشته را باز دهد، من تریاکی و بیهنر نگاه نمیدارم». شاردن و تاورینه، در سیاحتنامه و آثاری که از خود به یادگار گذاشتهاند، از شیوع استعمال تریاک و خطرات آن یاد کردهاند.
■ پورداود، ضمن اشاره به تبلیغات خطرناکی که بیخبران در پیرامون آثار طبی تریاک میکنند مینویسد: «... افیون در هر جا که رفت به نام داروی درد و چاره رنج پذیرفته شد، اما، دیری نپایید که خود بربادده زندگی و نابودکننده هزاران هزار مردم گیتی گردید، چنانکه باید این داروی دیرین را» آسیب آسیا نامید، هنوز هم در اقصی نقاط کشورمان پیرزنها و پیرمردهایی وجود دارند که به علت بیماری، به افیون روی آوردهاند و بدان خو گرفتهاند، ادبیات ما سرشار از خصوصیت دارویی و رنجزدایی تریاک، حشیش و کوکنار است.
░▒▓ چگونه شاه اسماعیل دوم را مسموم کردند
■ شاه اسماعیل، که مردی شقی و خونخوار بود، دشمنان بسیار داشت، یک شب پس از صرف طعام، با پسر جوان و زیبایی به نام حسن بیک حلواچی اغلی که معشوق و مصاحب شبانهروزی او بود، با لباس مبدل به قصد گردش بیرون رفت و تا پاسی از شب در کوچهها و محلات و مساجد شهر به گردش و خوردن تریاک و شیرینی و تنقلات گذرانید. نزدیک صبح با حسن بیک به خانهای که برای او در جوار دولتخانه ترتیب داده بودند و دری به میدان طویله شاهی داشت رفت و پیش از خفتن باز قوطی مخصوص فلونیای خود را خواست، فلونیا ترکیبی از تریاک و بنگ و مواد مخدر دیگر بود که به صورت حب میساختند و در قوطی خاصی برای شاه آماده بود، سر این قوطی را معمولاً، حسن بیک معشوق او مهر میکرد آن شب پریخان خانم با موافقت جمعی از سران قزلباش... حبهای فلونیا را به سمی مهلک درآمیخته بود، به همین سبب چون قوطی را به دست حسن بیک دادند، مهر خود را بر سر آن ندید و هرچه شاه را از خوردن فلونیا منع کرد، نشنید و مقداری زیادتر از معمول در دهان افکند و حبی چند به او داد؛ روز دیگر تا نزدیک ظهر شاه از خوابگاه بیرون نیامد. «۱» پس از آمدن وزرا و پزشکان و شکستن در، شاه را مرده و مسموم یافتند. به این ترتیب این پادشاه شقی پس از یک سال و نیم سلطنت، در سن ۴۳ سالگی درگذشت.
░▒▓ شاه عباس و تریاک
■ «شاه عباس در سالهای اول پادشاهی خود با دو چیز به دشمنی برخاست یکی ریش و دیگری تریاک، در سال دهم سلطنت خویش فرمان ریش- تراشی عام داد و این حکم چنان به خشونت و سختی اجرا شد که در بسیاری از شهرهای ایران ریش (سادات و صلحا) را هم تراشیدند».
■ یک سال پیش از آن، یعنی، در سال ۱۰۰۵ نیز کارمندان تریاکی دربار خود را تصفیه کرده بود... کشیدن تریاک، یعنی، دود کردن آن در زمان شاه عباس اول هنوز در ایران معمول نبود و در تاریخهای زمان او از این عادت خبری نیست.
■ محمد طاهر نصرآبادی در تذکره خود انواع مکیفات را چنین نام میبرد: «حب جدوار، سفوف، خشت در بهشت، حب عنبرین، حب افیون، محلول کوکنار».
■ جدوار، ریشه گیاهی بوده است بنفشرنگ که از چین و هند به ایران میآوردند.
░▒▓ کوکنار
■ عادت ناپسند دیگر، نوشیدن کوکنار دم کرده بود، پوست خشخاش را مثل چای دم میکردند و مینوشیدند، در شهر اصفهان و سایر شهرها، کوکنارخانههای بسیار وجود داشت.
■ تاورینه، جهانگرد معروف فرانسوی، در وصف کوکناریان در سفرنامه مینویسد:
■ «... در شهر، محلهای مخصوص برای نوشیدن کوکنار هست، مشتریان چون داخل آنجا میشوند، بیحوصله و مثل مرده میمانند، اما، همین که دو یا سه فنجان نوشیدند، پرحرف و عصبی میشوند و باهم به نزاع برمیخیزند و، سپس، آهستهآهسته به صلح میگرایند و شروع به سخنان بیمعنی و خندههای بیجا میکنند و به حرکاتی میپردازند که گویی آنجا حلقه دیوانگانست».
■ شاه عباس، در روز دوم جمادی الثانی سال ۱۰۳۰ هجری، نوشیدن آب کوکنار را هم قدغن کرد، به فرمان او در کوچه و بازار اصفهان جار زدند که هر کس بعد از این آب کوکنار بنوشد، کشته خواهد شد، زیرا، از هشت ماه پیش از آنکه شاه، شرابخواری را قدغن کرده بود، شرابخواران مخصوصاً سربازان به سبب نوشیدن آن بیحال و تنآسان و در امور نظامی بیعلاقه و سهلانگار شده بودند، فرمان او به سرعت اجرا شد و در تمام کوکنارخانهها، ظرفها و اسباب مخصوص این کار را شکستند؛ از آن پس، هر کس آب کوکنار نوشید و هر کس که فروخت بیملاحظه کشته شد، ولی، چون شاه دریافت که ترک چنین عادتی به آسانی صورتپذیر نیست، به جبران آن شرابخواری را که هشت ماه پیش ممنوع کرده بود، دوباره آزاد کرد؛ ولی، این عادت ناپسند، متروک نشد؛ و پس از شاه عباس دوباره رونق گرفت و در زمان شاه عباس دوم، چنانکه تاورینه در سفرنامه خود نوشته نوشیدن کوکنار دمکرده رواج کامل داشته است. «۱»
■ در ایران سرانجام، در اثر فشار افکار عمومی و مراجع بینالمللی و سازمان بهداشت جهانی، «قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک» در مهرماه ۱۳۳۴ ه. ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید و به موجب آن کشت خشخاش و تهیه و ورود مواد افیونی تریاک و شیره و سایر مواد و مشتقات آن و استفاده از اماکن عمومی برای استعمال این مواد و ساختن و وارد کردن آلات و ادوات آن در سراسر کشور ممنوع گردید، و حکومت پهلوی از کم شدن عوارض و مالیاتها، زیان فراوان دید.
مآخذ:...
هو العلیم