برداشت آزاد از شهید مرتضی مطهری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ از نظر اسلام، شخص حکمران از آن نظر که حکمران است و نقطه مرکزی جامعه اسلامی است و اوست که باید روحها را اداره کند و ارضاء نماید و بسیج کند، وظایفی دارد که دیگران چنین وظیفهای ندارند و خود حکمران نیز در غیر پست حکمرانی چنین وظیفهای ندارد.
■ همه ما از زهد خارقالعاده امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خصوصاً در دوره زعامت و حکمرانی آن حضرت داستانها شنیدهایم. داستان ذیل که معروف است و غالباً شنیدهایم، از نظر مسأله حکمرانی و وظایف خاصّ حکمران فوقالعاده روشنگر است:
■ امیرالمؤمنین در دوران خلافت به خانه شخصی در بصره به نام علاء بن زیاد حارثی وارد شد. پس از یک سلسله گفتگوها آن مرد از برادرش عاصم بن زیاد شکایت کرد که زهدگرا شده است، زن و زندگی را رها کرده و جامه درشت پوشیده و منحصراً به عبادت و ریاضت پرداخته است. امیرالمؤمنین دستور داد او را احضار کردند.
■ همینکه با آن قیافه زاهدانه ظاهر شد، به تندی به او فرمود: «یا عدیّ نفسه!ای ستمگر بر خود! این چه کاری است که میکنی؟ چرا بر خود جفا میکنی؟ آیا گمان کردی خداوند که نعمتهای پاکیزه دنیا را خلق کرده است آنها را بر تو حرام نموده است و اگر از آنها استفاده کنی از تو مؤاخذه خواهد کرد که چرا نعمت حلال مرا خوردی؟ تو کوچکتر از آن هستی». عاصم که این عتابها را شنید جواب بسیار روشنی داشت. او خود علی (علیهالسلام) را که جلو چشمش بود میدید که دو تکّه لباس بیشتر تنش نیست، یکی را روی دوش انداخته و یکی را به کمرش بسته است. غذای علی را هم میدانست که نان جو خشک است. تعجّب کرد که از علی چنین سخنانی را دارد میشنود. تعجّب کرد که علی اوّل زاهد، او را به واسطه زهدش ملامت میکند. لذا گفت: یا امیرالمؤمنین! خودت هم که همین طوری. من به تو اقتدا کردم. لباس تو که از من ژندهتر است، غذای تو از من بدتر است. امیرالمؤمنین به او فرمود: اشتباه کردی.
■ آنچه تو در من میبینی رهبانیّت و تحریم حلال خدا نیست. من حکمرانم، من امامم، من زعیم جامعهام. حکمرانان و زعما تکلیف جداگانه دارند. فرمود: «إنّ اللّه فرض علی ائمه المسلمین أن یقدّروا انفسهم بضعفه النّاس کی لا یتبیّغ بالفقیر فقره» (نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۷) خداوند برای کسی که میخواهد مردم را حکمرانی کند وظیفه خاصّی قرار داده است. تو از افراد عادی هستی.
■ من باید به تمام افراد ملّت خود و رعایای خودم نگاه کنم و ببینم پایینترین طبقات کدام است؟ آنکه دستش از همه کوتاهتر است کدام است؟ البته، من هم مایلم که سطح زندگی آنها بالا برود؛ اما، تا وقتی در مملکت من افرادی هستند که توان ندارند و نمیتوانند لباس بهتری از آنچه من اکنون، به تن دارم بپوشند، تا وقتی که در مملکت من ژندهپوش و نان جو خور بالاضطرار هست، من به حکم آنکه حکمرانم و میخواهم مردم را هدایت و حکمرانی کنم باید با آنها همدل و همدرد باشم، باید خود را با فقیرترین مردم اجتماع تطبیق دهم. اگر غیر از این باشد آن فقیر حق دارد به هیجان بیاید، اعتراض کند و فریادش به آسمان بلند شود، زیرا، خیال میکند دروغ میگویم که در فکر او هستم، ولی، حالا باور میکند که راست میگویم. اصول حکمرانی ایجاب میکند که من اینچنین زندگی کنم.
■ این مطلب که حکمران در پست حکمرانی وظیفه خاص دارد ضمناً یک معمّا را حل میکند. آن مسأله معمّا مانند این است که میبینیم سیره ائمّه اطهار (علیهم السلام) از نظر سخت گرفتن بر خود و از نظر به اصطلاح زاهدانه زندگی کردن فیالمثل متفاوت است، امام جعفر صادق (علیهالسلام) یک جور لباس میپوشید، امیرالمؤمنین طور دیگر. این خود یک معمّاست که چرا حکمرانان اختلاف روش دارند؟
■ حلّ معمّا به این است که بدانیم که موقعیّت اجتماعی شان متفاوت بود، به علاوه موقعیّت زمانیشان نیز فرق داشت. امام جعفر صادق فرمود: اگر امروز میبینید من لباس عالی میپوشم و پیغمبر و علی نمیپوشیدند، زمان آنها با زمان من فرق داشت، سطح زندگی مردم امروز با مردم آن زمان هم فرق میکند.
مآخذ:...
هو العلیم