با اقتباس از جف هیدن
1. «برای همه رشادتها و فداکاریهایم، باید به من جایزه بدهند و قدرم را بدانند».
• اگر خیلی سعی کردید، خب، تیم حرفهای و پر توان و پر رونق شما، پاداش شماست.
• و گرنه، هر قدر هم سختکوشی از خود نشان داده باشید، تنها استحقاق آن چیزی را دارید که به دست آوردهاید.
.....
2. «فقط به یک فکر بکر احتیاج دارم».
• فکرهای بکر، جالب و هیجان آورند، ولی به خودی خود، بیارزش. ایدههای خوب، وقتی اجرا شوند، ارزشمند هستند. پس، وقتی یک فکر بکر به درد شما خواهد خورد که شما و دم و دستگاهتان مرد کار باشید. شما به فکرهای بکر + دم و دستگاه خوب احتیاج دارید.
.....
3. «پول نداریم».
• کم کسب و کاری در فراوانی پول به وجود آمده است؛ اغلب آنها با حداقل امکانات شروع کردهاند.
• پس آنچه احتیاج دارید را به چنگ آورید.
• بیش از آنکه نگران سرمایه باشید، دنبال مشتری بگردید! از افسوس آنچه ندارید، دست بردارید و به سمت چیزی بروید که میتوانید به دست آورید.
.....
4. «مشتریهای ما بیحساب پولدارند»
• حتی اگر مشتریان شما شاهپول هم باشند، اگر شما آنها را به این چشم ببینید، رقبا آنها را از چنگ شما درخواهند آورد.
.....
5. «به تیم خود اطمینان دارم».
• حتماً به اعضای تیم خود اطمینان دارید. ولی این به معنا چک سفید نیست. رهبران بزرگ، همیشه به اعضای تیم خود اطمینان دارند و مدام این اطمینان را گسترش میدهند، ولی در عین حال، به کرات سیستم خود را چک میکنند، گزارشها را مطالبه و مطالعه و ارزیابی، و عملکردها و نتایج را دقیقاً موشکافی میکنند.
.....
6. «نیروهای من، یک خانواده بزرگ و خوشبخت هستند».
• حتماً کوشش میکنید که در تیم شما یک فضای دوستانه جریان داشته باشد، ولی یک تیم کاری هرگز نمیتواند مثل گروه دوستان و خانواده پیش برود. یک تیم حرفهای، مجموعهای از افراد است که برای دستیابی به یک هدف مشترک تلاش میکند. در عین حال، هر یک از اعضا منافع خود را نیز در نظر دارد. پس، هم هدف تیم و اهداف فردی را باید در نظر داشته باشید تا تیم حرفهای درست کار کند. استعاره خانواده برای تیم حرفهای، از آن بابت که به لزوم یک فضای دوستانه و روابط انسانی ابرام دارد راهگشاست، ولی نباید موجب فراموشی اهداف جدی تیم و افرادش شود.
.....
7. «اگه یه کمی دیگه تلاش کنیم، موفق میشیم».
• گاهی باید تا دیر نشده شکست را پذیرفت.
• آن، وقتی است که اگر یه کمی دیگه تلاش کنید، دیگه چیزی براتون باقی نمیمونه. پس، گاهی باید بتوانید تصمیم بگیرید که تیم رو جمع کنید.
• پس، اگر کارها درست بود، که به کار ادامه میدید و لازم نیست «یه کمی دیگه تلاش کنید»؛ میتونید «خیلی تلاش کنید». و اگر کارها درست پیش نمیرود، شاید وقتشه که تصمیم بگیرید که کار جدیدی را شروع کنید.
.....
8. «من درست مثل هر کدام از اعضای تیمم هستم».
• تیمداری و پیش بردن یک تیم حرفهای، شبیه مشهور شدن است. شما دیگران را نمیشناسید، ولی قرار است که دیگران شما را بشناسند. آنچه انجام میدهید و میگویید زیر نظر اعضای تیم و مخاطبان تیم است. پس، همه اعضای تیم مهماند، ولی شما مهمترید. به این معنا که بیش از آنها باید مراقب کردار و گفتار خود باشید. قطعاً بگویید که «همه مهماند»، ولی هرگز نگویید که «من به اندازه دیگران مهم هستم». شما، تا آنجا که به دیگران مربوط است، مهمتر از دیگران هستید، از آن جهت که باید بویژه مراقب رفتار خود باشید.
.....
9. «بالاخره موفق میشیم».
• باید کاری کرد. باید برنامه مشخص داشت. با گفتن اینکه بالاخره موفق میشیم، کار درست نمیشه.
• میتونید «بنشینید» تا «موفق شوید»، ولی به زودی، سونامی ناکامیها به سوی شما خراب خواهد شد. این پاداش آن است که نشستید تا بالاخره موفق شوید.
.....
10. «نباید متوقف شویم و باید به پیش برویم»
• به خاطر داشته باشید که فرصتها ارزشمندند، ولی فرصتها حساب و کتاب دارند و نمیشود گترهای و دیمی کار تیم را توسعه داد. قبل از تصمیم برای توسعه کار تیم، به صندلی تکیه دهید، قدری فکر کنید، بررسیهای لازم را انجام دهید، اطلاعات لازم را جمع کنید، و حساب شده تصمیم بگیرید.