فیلوجامعه‌شناسی

راهبری خدمتگزار | Servant Leadership

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از محمد جعفر نظری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


■    یکی از رویکردها نسبت به مدیریت در سازمان‌ها که روز به روز مقبولیت بیشتری می‌یابد، رویکرد راهبری خدمتگزار (Servant Leadership) است. این مقوله اگر چه به خودی خود یک اصل اخلاقی به شمار نمی‌آید، اما، مبتنی بر اصول اخلاقی و اولویت دادن به دیگران است.
■     آیا این دو نقش (خدمتگزار و مدیر) می‌توانند در یک فرد (یک مدیر) جمع شوند؟ انگاره‌های بنیادین راهبری خدمتگزار کدامند؟
■    مدیریت خدمتگزار در واقع، مدلی از مدیریت اخلاقی است که پایه آن اولویت دادن به خدمت به دیگران (ذی‌نفعان) است.
■    طبق گفته رابرت گرینلیف (Robert Greenleaf)، «این مقوله با این احساس طبیعی آغاز می‌شود که انسان دوست دارد، خدمت کند». سپس، یک گزینش آگاهانه فرد را به سوی آرزوی مدیریت سوق می‌دهد. این مدل در توجه مدیر به برآورده‌کردن نیاز دیگران، متبلور می‌شود. یعنی، مدیر با تلاش جهت برآوردن نیازهای کارکنان در آن‌ها نفوذ می‌کند و هدایت واقعی امور را در سازمان به دست می‌گیرد.
■    دوره نوین مدیریت خدمتگزار با آثار رابرت گرینلیف شناخته می‌شود که امروزه، به عنوان پدر این جنبش مطرح است. گرینلیف ۳۸ سال تجربه کاری در شرکت AT& T را دارد. وی پس از بازنشستگی مرکز اخلاق کاربردی را تاسیس کرد که بعدها به مرکز مدیریت خدمتگزار گرینلیف تغییر نام داد. وی تا اندکی پیش از مرگ خود در سال ۱۹۹۰ در این مرکز فعالیت می‌کرد و طی این مدت در حلقه‌های مدیریت به عنوان یک متفکر، نویسنده، مشاور و سخنران در بسیاری از سازمان‌ها تأثیرگذار بود. گرینلیف در کتاب خود با نام مدیریت خدمتگزار، داستان کوتاه «سفری به مشرق» اثر هرمن هسه را بر تحقق ایده « مدیریت خدمتگزار» خود موثر می‌دانست.
■    نکته اصلی‌ای که گرینلیف از این داستان برداشت کرد آن بود که یک رهبر بزرگ پیش از هر چیز به عنوان یک خدمتگزار دیده می‌شود و راز بزرگ بودنش هم همین است.
■    گرینلیف نتیجه می‌گیرد که رهبر خدمتگزار باید اول خادم باشد؛ این نقش با حس طبیعی یک فرد برای خدمت کردن آغاز می‌شود؛ اما، سپس، به عنوان یک انگیزه آگاهانه برای مدیریت مطرح می‌شود. این شخص تفاوت آشکاری با شخصی دارد که «اول رهبر» است. این دو مفهوم در واقع، دو سر یک طیف هستند و البته، نقاطی را می‌توان در میان دو سر این طیف تصور کرد. لری اسپیرز، مدیر ارشد اجرایی مرکز مدیریت خدمتگزار گرینلیف با مطالعه دقیق آثار وی به مجموعه‌ای از ده ویژگی کلیدی برای توسعه مدیریت خدمتگزار دست یافته است. این ده ویژگی در مجموع، نمودی از رفتارها و خصوصیات رهبر را ترسیم می‌کنند و عبارت است از:

• گوش دادن به کارکنان (شنود اثربخش)
• هم‌حسی با کارکنان
• التیام دادن به دردهای کارکنان
• متقاعدسازی
• هوشیاری نسبت به نیازهای کارکنان
• بلند نظری
• مفهوم‌سازی از ارزش‌های اخلاقی
• تعهد به رشد افراد
• نگاهبانی از ارزش‌های اخلاقی در سازمان
• ایجاد روحیه جمعی

■    همه ویژگی‌های ده‌گانه رهبران خدمتگزار مبتنی بر ایده اخلاقی «مقدم داشتن دیگران» هستند. برخی از این ویژگی‌ها را می‌توان به عنوان ارزش و برخی دیگر را به عنوان رفتار تلقی کرد. بنا بر این، مدیریت خدمتگزار اغلب چنین اصول و دیدگاه‌های اخلاقی را دربر می‌گیرد. جوان سیولا که یکی از صاحب‌نظران مدیریت است، بیان می‌کند که مدیریت خدمتگزار پلی بین ایده‌های اخلاق کسب‌وکار و مدیریت ایجاد می‌کند. افراد از آن رو از رهبران خدمتگزار پیروی می‌کنند که به آن‌ها اعتماد دارند. این اعتماد مستلزم بعد اخلاقی است.
■     جیمز اوتری مولف کتاب‌های پرفروش مربوط به مدیریت بیان می‌کند که مدیریت خدمتگزار همان راه درست و راهی بهتر برای مدیر بودن در زندگی سازمانی است. وی می‌افزاید: «این نوع مدیریت بهره‌وری را افزایش می‌دهد، خلاقیت را برمی‌انگیزد و به خط عملیاتی سازمان سود می‌رساند».
■    از آن‌جا که محور مدیریت خدمتگزار ارزش‌های اخلاقی است، می‌توان رواج و موفقیت این نوع مدیریت را نشانه‌ای از اهمیت اخلاق در بهسازی کسب‌وکار و دستیابی به اهداف سنتی کسب‌وکار هم‌چون منفعت رساندن به سرمایه‌گذاران دانست.
■     به دیگر سخن، توجه به اصول اخلاقی در مدیریت نه‌تنها باعث پاسداری از ارزش‌های انسانی می‌شود؛ بلکه دستیابی به اهداف مربوط به سودآوری در کسب و کار را نیز آسان می‌سازد. زیرا، باعث آکنده شدن سازمان در اعتماد و رضایت درونی کارکنان می‌شود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.