فیلوجامعه‌شناسی

اقتصاد سیاسی قرن ۲۱-۲۰

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از سمیر امین؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ عصر طلایی
■    قدرت‌های برتر یعنی ایالات متحده، اروپا و ژاپن که تا سال ۱۹۱۰ هر کدام یک گروه مستقل و جداگانه را تشکیل می‌دادند، در سال‌های اولیه قرن بیستم با یکدیگر هم‌آواز شده و سرود پیروزی سر می‌دادند. طبقات کارگر کشورهای کانونی، دیگر آن «طبقات خطرناکی» نبودند که در طول قرن ۱۹ بودند و این سه قدرت سایر خلق‌های جهان را هم فراخوانده بودند که «مأموریت متمدن کنندة» غرب را بپذیرند.
■    تا آستانه انقلاب صنعتی عدم تناسب در قدرت تولیدی اجتماعی کار بین یک پنجم بشریت که بیشترین قدرت مولد را داشت و باقیمانده بشریت هرگز از نسبت دو به یک تجاوز نکرده بود اما در سال ۱۹۰۰ همین نسبت، بیست به یک شده بود. به نظر می‌رسید جهانی‌سازی مالی که با ظهور انقلاب صنعتی شروع شده بود به شیوه‌ای باثبات دارد در قالب پایة پولی طلا- استرلینگ خود را تثبیت می‌کند. جهانی‌سازی، یک نسل «لیبرال» نوین را به صحنه آورد که محرک آنان این آرزو بود که ثابت کنند سرمایه‌داری «غیر قابل عبور» است. زیرا نیازها و تقاضاهای یک عقلانیت ابدی و فرا تاریخی را بیان می‌کند. همه چیز آماده شده بود برای اینکه نظریه‌ای راجع به یک نوع سرمایه‌داری خیالی را جایگزین یک تجزیه و تحلیل عینی از تضادهای سرمایه‌داری واقعی سازند.
■    پس از ۱۸۹۶ دوباره رشد اقتصادی بر پایه‌های نوین انقلاب صنعتی دوم، انحصارات چند جانبه و جهانی‌سازی مالی آغاز شد. احزاب سوسیالیست شروع کردند به لغزیدن از مواضع رفرمیستی خود یعنی تبدیل شدن به همکاران ساده سرمایه‌داران در ادامه امور نظام. نخبگان تجددطلب کشورهای پیرامونی گمان می‌کردند در خارج از نظم مسلط سرمایه‌داری موجود، چیز دیگری را نمی‌توان تصور کرد پیروزی عصر طلایی کمتر از دو دهه طول کشید و تنها معدودی چون لنین سقوط و اضمحلال آن وضع را پیش‌بینی می‌کردند. جهانی‌سازی لیبرالی تنها می‌توانست موجب میلیتاریزه شدن این نظام در روابط بین قدرت‌های امپریالیستی آن دوران شود و تنها می‌توانست موجب جنگی شود که در شکل‌های گرم و سرد آن به مدت بیش از ۳۰ سال طول کشید. در پس آرامش ظاهری عصر طلایی می‌شد ظهور و خیزش مبارزات اجتماعی و برخوردهای خشونت آمیز داخلی و بین‌المللی را باز شناخت.

░▒▓ جنگ سی‌ساله (۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵)
■    بین سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۴۵ صحنه جهانی عرصه بروز دو جریان هم زمان با یکدیگر بود یکی جنگ سی ساله بین امریکا و آلمان بر سر کسب سرکردگی بعد از زوال سرکردگی بریتانیا و دیگر کوشش جهت درافتادن یا مهار و کنترل کردن سرکردگی دیگری به اسم اتحاد شوروی. در کانون‌های سرمایه‌داری، چه جنگ‌هایی که در جنگ ۱۸‌ ۱۹۱۴ فاتح شده بودند و چه آنان که شکست خورده بودند هر دو می‌کوشیدند که اتوپیای لیبرالیسم جهانی شده را ترمیم و احیا کنند. بنابراین طی این دوره شاهد بازگشتی به پایه پولی طلا، حفاظت از نظام مستعمراتی با اعمال قهر و خشونت و مدیریت نظام اقتصادی که اکنون لیبرالیزه شده بود. سال‌های دهه ۱۹۲۰ شاهد رشد دوباره‌ای بود که نیروی محرکه آن دینامیسم اقتصاد انبوه و خودکار جدید ایالات متحده و استقرار شکل‌های تازة کار زنجیری بود.
■    بازسازی سال‌های دهة ۱۹۲۰ شکننده و آسیب‌پذیر بود و در سال ۱۹۲۹ پای‌بندی‌های مالی- که جهانی شده‌ترین بخش نظام بود- از هم فروپاشیده، قدرت‌های بزرگ در برابر بحران اقتصادی همانند سال‌های دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ واکنش نشان دادند. یعنی با سیاست‌های سیستماتیک انقباضی و ضد تورمی که تنها اثر آن‌ها تشدید بحران با ایجاد یک مارپیچ نزولی بود که خصوصیت شاخص آن بیکاری گسترده و توده‌وار است. نظام جهانی شده لیبرالی نتوانست در برابر بحران مقاومت کند. نظام پولی مبتنی بر طلا کنار گذاشته شد. قدرت‌های امپریالیستی دوباره در چارچوب امپراتوری‌های مستعمراتی و مناطق نفوذ حمایت شده دسته‌بندی کردند و این‌ها همان منابع برخوردی بود که باید منجر به جنگ جهانی دوم شود.
■    بعضی از جوامع غربی به ورطه فاشیسم غلطیدند و جنگ را به عنوان وسیله‌ای برای تقسیم مجدد منابع در یک مقیاس جهانی برگزیدند (آلمان ایتالیا و ژاپن) . ایالات متحده و فرانسه گزینه مدیریت تنظیم بازار از طریق مداخلة فعال دولت را انتخاب کردند. در کشورهای پیرامونی فروپاشی و زوال افسانه‌های عصر طلایی موجب رادیکال شدت جنبش ضد امپریالیسی گردید. برخی کشورهای امریکایی لاتین با بهره‌گیری از استقلال خود ناسیونالیسم پوپولیستی را در شکل‌های گوناگون ابداع کردند.
■    اتحاد شوروی در انزوا و به دنبال ابداع مسیر نوینی بود. طی سال‌های دهه ۱۹۲۰ بیهوده به جهانی‌سازی انقلاب امید بسته بود و هنگامی که ناگزیر شد از این موضوع عقب نشینی و به نیروهای خود اتکا کند در قالب یک سلسله از برنامه‌های پنج ساله تحت عنوان «قدرت شوراها به اضافه الکتریکی شدن» از استالین پیروی کرد. نظام شوروی تا زمانی که هدف‌ها هنوز هدف‌های ساده بود نظام کارآمدی بود یعنی شتاب بخشیدن به انباشت بسیط با سرمایه‌بری کم (صنعتی کردن کشور) و ساختن یک نیروی نظامی مقتدر.

░▒▓ پس از جنگ: از دورة رشد با نرخ بالا (۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰) تا بحران (۱۹۷۰ تا زمان حاضر)
■    خیز اقتصادی دورة پس از جنگ ۱۹۴۵- ۱۹۷۵ بر سه طرح اجتماعی این عصر مبتنی بود که یکدیگر را تکمیل و تثبیت می‌کردند. این سه طرح اجتماعی عبارت بودند از:

•    الف. در غرب طرح دولت رفاه متعلق به سوسیال دموکراسی ملی کشورهای غربی که بر کارآیی سیستم‌های مولد ملی مبتنی بود.
•    ب. طرح باندونگ، که طرح ساختمان بورژوایی ملی در کشورهای پیرامونی نظام جهان بود (ایدئولوژی توسعه) ؛
•    ج. طرح نوع شوروی یعنی نظام (سرمایه‌داری بدون سرمایه داران) که در استقلال نسبی از نظام مسلط جهانی وجود داشت.

■    شکست فاشیسم و نظام کهن استعماری شرایطی را ایجاد کرده بود که به طبقات مردمی، امکان داد شکل‌هایی از نظارت و تنظیم و تشکیل سرمایه را بر جریان انباشت سرمایه تحمیل کنند.
■    بحرانی که به دنبال این دوره فرا رسید (و بین سال‌های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۵ آغاز شد) بحرانی است به شکل فرسایش تدریجی و آنگاه فروپاشی سیستم‌هایی که جهش اقتصادی قبلی بر آن ها متکی بود و این دوره هنوز تمام نشده و بر خلاف آنچه غالباً ادعا می‌کنند دوره پیدایش و استقرار یک نظم نوین جهانی نیست بلکه بیشتر با هرج و مرجی مشخص می‌شود که نتوانسته‌اند بر آن فایق آیند. خیز اقتصادی پس از جنگ امکان دگرگونی‌های گسترده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در همة مناطق جهان فراهم ساخت. این دگرگونی‌ها حاصل ساماندهی‌های اجتماعی بود که به وسیله طبقات زحمتکش و مردمی به سرمایه تحمیل شده بود و حاصل یک نظام گسترش بازار نبود. برای مدتی طولانی تمایز میان کانون‌ها و کشورهای پیرامونی تقابل کشورهای صنعتی شده و صنعتی نشده بود. اما جنبش‌های اجتماعی کشورهای پیرامونی  (و از این لحاظ انقلاب‌های سوسیالیستی روسیه و چین و جنبش‌های آزاد بخش ملی شبیه هم بودند) با درگیر کردن جوامع خود در روند مدرن‌سازی یک پیکربندی را دگرگون کردند و لذا کشورهای پیرامونی صنعتی شده پدید آمد و شکل قطبی قدیم جهان مورد تجدید نظر قرار گرفت.
■    بعداً محورهایی که شکل‌های آینده قطبی شدن جهان را مشخص می‌ساخت براساس پنج انحصار که تأمین کننده منافع کشورهای «سه‌بر»ِ مسلط بود شکل گرفت که عبارت بودند از:

•    انحصار کنترل تکنولوژی
•    جریان‌های مالی جهانی (از طریق بانک‌ها، کارتل‌های بیمه و صندوق‌های بازنشستگی) ؛
•    دسترسی به منابع طبیعی کره زمین.
•    رسانه‌های جمعی و ارتباطات.
•    سلاح‌های کشتار جمعی.

■    وقتی این پنج انحصار با هم در نظر گرفته شود قانون «ارزش» در شکل جهانی آن با توجه به آن عمل و بیان می‌شود و این باعث شد که آثار و نتایج صنعتی‌شدن و آن ارزش افزوده فرضی که همراه فعالیت‌هایی است که انحصارات جدید از طریق آن فعالیت‌ها عمل می‌کنند به سود کشورهای کانونی افزایش یابد؛ و لذا شرایط توزیع درآمد نابرابرتر شد. مقامات سیاسی در کشورهای پیرامونی فعال یک طرح ملی و یک استراتژی روشن برای عملی ساختن آن طرح دارند. این طرح‌های ملی با امپریالیسمی که در مقیاس جهانی مسلط است رو در رو است و نتیجه این رویارویی در شکل‌گیری دنیای فردا تأثیر و دخالت خواهد داشت. اما از سوی دیگر کشورهای پیرامونی که در حاشیة نظام جهانی قرار گرفته‌اند نه طرحی دارند و نه استراتژی خاصی و لذا تابع غیر فعال روند جهانی‌سازی هستند.
■    اما شوروی نتوانست تحول یابد و به یک مرحله نوین انباشت درون زا برسد. بنابراین انقلاب صنعتی جدید (متکی به کامپیوتر) را که قرن بیستم با آن پایان یافت، دنبال نکرد و از آن جا ماند. این ناکامی دلایلی پیچیده دارد اما با این حال این ناکامی ما را وادار می‌سازد که عواقب ضد دموکراتیک نظام شوروی را در کانون توجه و تحلیل خود قرار دهیم.
■    به هر حال نقد سرمایه‌داری موجود و نقد آن تفکر اجتماعی که به گسترش این سرمایه مشروعیت می‌بخشید و همچنین نقد سوسیالیستی خواه نظری و خواه عملی، آغاز ورود خیره کننده کشورهای پیرامونی به عرصه تفکر جدید بود.

░▒▓ بحران سال‌های پایانی قرن ۲۰
■    فروپاشی و زوال آن سه الگوی انباشت تنظیم شده پس از جنگ که بین سال‌های ۱۹۶۸ و ۱۹۷۱ آغاز شد، باب یک بحران ساختاری را در نظام جهانی گشود. نرخ‌های رشد و سرمایه‌گذاری به طور ناگهانی و شدید به نصف سطوح قبلی خود افت کرد. عدم اشتغال و بیکاری اوج گرفت و فقر مردم تشدید شد. آن ۲۰ درصدی که ثروتمندترین بخش بشریت را تشکیل می‌دادند در دو دهه آخر این قرن سهم خود را از محصول جهانی از ۶۰ درصد به ۸۰ درصد افزایش دادند. اما این بحران ساختاری مانند سلف آن با یک انقلاب تکنولوژیک سوم همراه است که مدل‌های سازمان کار را عمیقاً دگرگون می‌کند.
■    طی سال‌های دهه ۱۹۸۰ کشورهای جنوب شرقی آسیا و کره و چین توانستند از طریق مداخله وسیع‌تر در مبادلات جهانی با اتکا بر مزایای تطبیقی خود در زمینه کار ارزان از بحران جهانی بهره برداری کنند و سرمایه‌گذاری خارجی را به سوی خود جلب کنند اما ضمناً در حواشی و کناره‌های جریان جهانی‌سازی مالی باقی بمانند. در سال‌های دهه ۱۹۹۰ کره و آسیای جنوب شرقی اقتصادهای خود را به روی جریان جهانی شدت مالی گشودند در حالی که چین و هند در همان جهت پیشین دست به دست می‌کردند. مازادهای سرمایه شناور خارجی که سطوح بالای رشد اقتصادی کشورهای این منطقه آن را جذب کرده بود به داخل کشور جریان یافت اما موجب رشد شتابان نشد بلکه باعث تورم دارایی‌ها در شکل سهام و دارایی‌های غیر منقول گردید؛ و این حباب مالی دو سه سالی بیشتر دوام نیاورد و ترکید. امریکا و ژاپن هم کوشیدند از بحران کره برای اوراق کردن سیستم تولیدی این کشور بهره برداری کنند.
■    این فروپاشی بعد مالی جهانی‌سازی، کشورهای عضو گروه هفت را وادار کرد استراتژی نوینی را اتخاذ کنند که خود موجب بحران در اندیشه لیبرالی شد و آن تنظیم جریان‌های مالی بین‌المللی بود که ضروری تشخیص داده شد.
░▒▓ حملات امریکا برای به دست گرفتن سرکردگی
░▒▓ قرن ۲۱ قرن امریکایی نخواهد بود
■    در مجموعه شرایطی که اکنون روی داده و هرج و مرج بر همه چیز آن حاکم است، ایالات متحده یک بار دیگر برای استقرار مجدد سرکردگی جهانی خود و سازماندهی به نظام جهانی هماهنگ با شرایط اقتصادی، سیاسی و نظامی خود دست به تعرض زده است. اگر بعد اقتصادی قضیه را در مفهوم محدود این کلمه که به طور تقریبی از روی سرانة تولید داخلی ناخالص اندازه‌گیری می‌شود و همچنین گرایش‌های ساختاری‌تر بازرگانی را مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که سرکردگی امریکا که در سال ۱۹۴۵ چنان قاطع و مقاومت ناپذیر بود در همان سال‌های دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ با رستاخیز درخشان اروپا و ژاپن فروکش کرد.
■    اما سرکردگی ایالات متحده بر یک ستون دوم هم متکی است که همان قدرت نظامی امریکا است. این سرکردگی قبلاً مجبور همزیستی مسالمت‌آمیزی را که از سوی قدرت نظامی شوروی به آن تحمل می‌شد بپذیرد. اما اکنون ورق برگشته و ایالات متحده به حالت تعرض درآمده تا سلطه جهانی خود را تقویت و تحکیم کند. به قول هنری کسینجر: «جهانی‌سازی فقط واژه دیگری هم معنای سلطه ایالات متحده است» .
■    این استراتژی جهانی امریکا دارای هدف است:

۱.    بی‌اثر کردن و به تبعیت واداشتن شرکای دیگر مثلث (اروپا و ژاپن)؛
۲.    برقراری کنترل نظامی نسبت به ناتو.
۳.    صنعت «امریکای لاتین» کردن تکه‌های مجموعة شوروی سابق.
۴.    اعمال نفوذ بلامعارض در خاورمیانه و آسیای مرکزی.
۵.    مضمحل ساختن تدریجی و برنامه ریزی شده چین.
۶.    حصول اطمینان از تبعیت سایر ملل بزرگ (هند و برزیل)؛
۷.    جلوگیری از تشکیل بلوک‌های منطقه‌های که بالقوه قادر باشند در مورد شرایط جهانی مذاکره کنند.

■    البته افزار مطلوب و مناسب این سرکردگی افزار نظامی است. این سرکردگی که استیلای «سه‌بر» یاد شده را بر نظام جهانی تضمین می‌کند، مستلزم این است که هم‌پیمانان امریکا همه در پیروی از او اتفاق نظر داشته باشند سه کشور انگلیس، آلمان و ژاپن این حکم را می‌پذیرند و در آن تردیدی ندارند.
■    این دیدگاهِ یک جهان تک‌قطبی، به طور روزافزون مورد مخالفت دیدگاه جهانی‌سازی چند قطبی قرار می‌گیرد که تنها استراتژی است که به مناطق مختلف جهان اجازه خواهد داد به توسعه اجتماعی قابل قبول دست یابند و موجب کاهش انگیزه‌های تعارض و برخورد خواهد شد. استراتژی سرکردگی امریکا و هم پیمانان او در ناتو دشمن اصلی پیشرفت اجتماعی، دموکراسی و صلح است.
■    قرن ۲۱ قرن امریکا نخواهد بود. این قرن، قرن تعارض‌ها و برخوردهای دامنه‌دار و ظهور مبارزات اجتماعی خواهد بود که جاه‌طلبی‌های امریکا و سرمایه را مورد چالش قرار خواهند داد. از همین حالا می‌توان نخستین نشانه‌های ستیزها را میان امریکا و ژاپن و استرالیا از یک سو و چین و دیگر کشورهای آسیایی از سوی دیگر تشخیص داد. تصور پیدایش دوباره ستیزهای میان امریکا و روسیه اگر روسیه بتواند خود را از شر این مارپیچ کابوسمانند مرگ و از هم پاشیدگی رها سازد، تصوری دور از ذهن نیست. اگر چپ اروپا بتواند خود را از چنبرة تمکین در برابر امریکا رها سازد، آن‌گاه تصور این موضوع که استراتژی نوین اروپا بتواند با استراتژی‌های روسیه، چین، هند و به طور کلی جهان سوم در یک تلاش ضروری برای ساختن یک نظام چند قطبی هماهنگ و ترکیب شود هم ممکن است.
■    البته من تصور نمی‌کنم که هم ستیزی‌ها و مبارزات قرن ۲۱ دوباره نسخه دیگری از قرن پیش را بازسازی کند، اما به دلیل تضادهای ذاتی نظام سرمایه‌داری که در پایان قرن ۲۱ حادتر از اوایل آن بود، گزینه‌هایی که برای قرن ۲۱ وجود دارد اکنون بیش از هر زمانی دیگری درگذشته عبارتند از «سوسیالیسم یا بربریّت»
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.