برداشت از شهید مرتضی مطهری؛ برای تأمل بیشتر
■ جهانبینی خوب، پـ۵ـنج خصلت دارد آن است که:
۱. قابل اثبات و استدلال باشد، به عبارت دیگر، از ناحیه عقل و منطق حمایت شود.
۲. به حیات و زندگی معنی بدهد، اندیشه لغو و بیهوده بودن زندگی را و اینکه همه راهها به پوچی و هیچی منتهی میشود، از ذهنها خارج سازد.
۳. آرمانساز و شوقانگیز و آرزوخیز باشد.
۴. قدرت تقدّس بخشیدن به هدفهای انسانی و اجتماعی داشته باشد.
۵. تعهّدآور و مسؤولیّت ساز باشد.
■ منطقی بودن یک جهانبینی زمینه پذیرش عقلی آن را فراهم میسازد و آن را در اندیشهها قابل قبول میکند، ابهامها و تاریکیهایی را که در عمل مانع بزرگی است برطرف میسازد.
■ آرمانساز بودن جهانبینی یک مکتب، جاذبه و قدرت کشش به آن میدهد و به آن حرارت و نیرو میبخشد.
■ تقدّس بخشیدن یک جهانبینی به هدفهای مکتب، سبب میگردد که افراد به سهولت در راه هدفهای مکتب فداکاری و از خودگذشتگی به خرج دهند. تا یک مکتب نتواند به هدفهای خود تقدّس بخشد و در افراد حسّ پرستش و فداکاری و گذشت نسبت به هدفهای مکتب به وجود نیاورد، آن مکتب ضمانت اجرایی ندارد.
■ تعهّدآوری و مسؤولیّتسازی یک جهانبینی، فرد را در عمق وجدان و ضمیر متعهّد میکند و مسؤول خویش و جامعه قرار میدهد.
░▒▓ جهانبینی توحیدی
■ همه آن خصائص و خصلتها که لازمه یک جهانبینی خوب است، در جهانبینی توحیدی جمع است. تنها جهانبینی توحیدی است که میتواند همه آن خصائص را داشته باشد.
■ جهانبینی توحیدی یعنی، درک اینکه جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. جهانبینی توحیدی، یعنی، جهان «یک قطبی» و «تک محوری» است. جهانبینی توحیدی یعنی، جهان ماهیّت «از اویی» (انّا للّه) و «به سوی اویی» انّا الَیْهِ راجِعون دارد، موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یک «سو» و به طرف یک مرکز، تکامل مییابند، آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بدون هدف نیست، جهان با یک سلسله نظامات قطعی که «سنن الهیّه» نامیده میشود اداره میشود، انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوص برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسؤول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعه خویش است، جهان مدرسه انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیّت و کوشش صحیح و درستش پاداش میدهد.
■ جهانبینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت میشود. در هر ذرّه از ذرّات جهان دلائلی بر وجود خدای حکیم علیم هست و هر برگ درختی دفتری در معرفت پروردگار است.
■ جهانبینی توحیدی به حیات و زندگی معنی و روح و هدف میدهد، زیرا، انسان را در مسیری از کمال قرار میدهد که در هیچ حدّ معیّنی متوقّف نمیشود و همیشه رو به پیش است.
■ جهانبینی توحیدی کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمی میبخشد، هدفهایی متعالی و مقدّس عرضه میدارد و افرادی فداکار میسازد.
■ جهانبینی توحیدی تنها جهانبینیای است که در آن تعهّد و مسؤولیّت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا میکند، همچنانکه تنها جهانبینیای است که آدمی را از سقوط در درّه هولناک پوچگرایی و هیچیستایی نجات میدهد.
░▒▓ جهانبینی اسلامی
■ جهانبینی اسلامی، جهانبینی توحیدی است. توحید در اسلام به خالصترین شکل و پاکترین طرز بیان شده است. از نظر اسلام خداوند مثل و مانند ندارد: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ» (شوری/ ۱۱). خدا شبیه چیزی نیست و هیچ چیزی را نتوان به خداوند تشبیه کرد* خداوند بینیاز مطلق است، همه به او نیازمندند و او از همه بینیاز است: «انْتُمُ الْفُقَراءُ الَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ» (فاطر/ ۱۵). خدا به همه چیز آگاه است و بر همه چیز تواناست: «انَّهُ به کلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ» (شوری/ ۱۲)... انَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ» (حج/ ۶ و...). او در همه جا هست و هیچ جا از او خالی نیست. بالای آسمان و قعر زمین با او یک نسبت دارد. به هر طرف که بایستیم رو به او ایستادهایم: «ایْنَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره/ ۱۱۵). و از مکنونات قلب و از خاطرات ذهن و نیتها و قصدهای همه آگاه است: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ» (ق/ ۱۶). از رگ گردن انسان به انسان نزدیکتر است: «نَحْنُ اقْرَبُ الَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ» (ق/ ۱۶). او مجمع کمالات است و از هر نقصی منزّه و مبرّاست: «وَ لِلّهِ الاسْماءُ الْحُسْنی» (اعراف/ ۱۸۰). او جسم نیست و به چشم دیده نمیشود: «لا تُدْرِکُهُ الابْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الابْصارَ» (انعام/ ۱۰۳).
■ از نظر جهانبینی توحیدی اسلامی، جهان یک آفریده است و با عنایت و مشیّت الهی نگهداری میشود، اگر لحظهای عنایت الهی از جهان گرفته بشود نیست و نابود میگردد. جهان به باطل و بازی و عبث آفریده نشده است، هدفهای حکیمانه در خلقت جهان و انسان در کار است، هیچ چیزی نابجا و خالی از حکمت و فایده آفریده نشده است. نظام موجود، نظام احسن و اکمل است. جهان به عدل و به حق برپاست. نظام عالم بر اساس اسباب و مسبّبات برقرار شده است و هر نتیجهای را از مقدّمه و سبب مخصوص خودش باید جست و جو کرد. از هر نتیجه و سبب، تنها نتیجه و مسبّب مخصوص خود آن را باید انتظار داشت. قضا و قدر الهی، وجود هر موجودی را تنها از مجرای علّت خاصّ خودش به وجود میآورد. قضا و تقدیر الهی یک شیء، عین قضا و تقدیر سلسله علل اوست (۳).
■ اراده و مشیّت الهی به صورت «سنّت»، یعنی، به صورت قانون و اصل کلّی، در جهان جریان دارد. سنتهای الهی تغییر نمیکند و آنچه تغییر میکند بر اساس سنتهای الهی است. خوبی و بدی دنیا برای انسان بستگی دارد به نوع رفتار انسان در جهان و طرز برخورد و عمل او. نیکی و بدی کارها گذشته از آنکه در جهان دیگر به صورت پاداش یا کیفر به انسان بازمیگردد، در همین جهان نیز خالی از عکس العمل نیست.
■ تدریج و تکامل، قانون الهی و سنّت الهی است. جهان گاهواره تکامل انسان است.
■ قضا و قدر الهی بر همه جهان حاکم است و انسان به حکم قضا و قدر، آزاد و مختار و مسؤول و حاکم بر سرنوشت خویش است. انسان دارای شرافت و کرامت ذاتی و شایسته خلافت الهی است. دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته است. رابطه این دو نظیر رابطه مرحله کشت و مرحله برداشت محصول است که هر کس عاقبت کار آن میدرود که کشته است، نظیر رابطه دوره کودکی و دوره پیری است که دوره پیری ساخته دوره کودکی و جوانی است.
░▒▓ جهانبینی واقعگرا
■ اسلام دین حقیقتگرا و واقعگراست. لغت «اسلام» به معنی تسلیم است و نشاندهنده این حقیقت است که اوّلین شرط مسلمان بودن، تسلیم واقعیتها و حقیقتها بودن است. هر نوع عناد، لجاج، تعصّب، تقلیدهای کورکورانه، جانبداریها، خودخواهیها از آن نظر که بر خلاف روح حقیقت خواهی و واقعگرایی است، از نظر اسلام محکوم و مطرود است.
■ از نظر اسلام، اگر انسانی حقیقتجو، بینظر و کوشا در راه وصول به حق باشد، فرضاً به حقیقت نرسد، معذور است، و اگر کسی در روح خود عناد و لجاج داشته باشد، فرضاً حقیقت را به دلیل تقلید یا وراثت و امثال اینها پذیرفته باشد، ارزشی ندارد. مسلمان واقعی، چه مرد و چه زن، به حکم روح حقیقتجویی خود حکمت و حقیقت را هرکجا و نزد هر کس یافت اقتباس میکند و فرا میگیرد، در راه کشف و تحصیل علم، تعصّب به خرج نمیدهد، فرضاً در دورترین نقاط جهان آن را بیابد به سویش میشتابد. مسلمان واقعی حقیقتجویی را نه به زمان معیّنی از عمر خویشتن محدود میکند و نه به منطقهای خاص منحصر میکند و نه آن را در انحصار اشخاص معیّن میداند، زیرا، پیشوای بزرگ اسلام فرموده است: «جویای دانش بودن فریضه هر مسلمانی است (اعمّ از مرد یا زن)» (بحارالانوار، ج ۱/ ص ۱۷۷)، و هم فرموده: «حکمت را هرکجا و در دست هر کس دیدید فراگیرید و لو در دست یک مشرک» (تحف العقول: ص ۱۹۸)، و هم فرموده است: «دانش را بجویید و لو لازم باشد تا چین سفر کنید» (بحارالانوار، ج ۱/ ص ۱۷۷) و نیز منسوب به اوست: «از گهواره تا گور دانش بجویید» (اطلبوا العلم من المهد الى اللّحد).
■ پندارهای سطحی و یکجانبه در مسائل و همچنین، تقلیدهای کورکورانه از پدران و مادران و تسلیم سنتهای موروثی شدن، از همین نظر که بر ضدّ روح تسلیم و حقیقتخواهی اسلامی است و موجب خطا و انحراف و دوری از حقیقت میشود، محکوم است.
مآخذ:...
هو العلیم