برداشت از محمد مهدی تقوی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ با آنکه این انقلاب ۲۷ روز پس از سقوط حکومت دیکتاتوری تونس در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ به پیروزی رسید، اما، به دلیل جایگاه و نقش «تاریخی» و «معاصر» مصر و نقش کلیدی قاهره در معادلات شمال افریقا، انقلاب ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ (۲۲ بهمن ۸۹) مصر، لیدر و پیشرو محسوب میشود.
■ سرنگونی حکومت ۳۰ ساله حسنی مبارک (اکتبر ۱۹۸۱ - فوریه ۲۰۱۱) که مهمترین، نزدیکترین و وفادارترین متحد رژیم اشغالگر قدس در منطقه بود، بزرگترین تحول غرب آسیا و شمال افریقا پس از سرنگونی رژیم محمدرضا در ایران در ۳۵ سال اخیر بوده است. با این همه، در پی اشتباهات استراتژیک گروه اخوانالمسلمین که دهها سال در پی به دست گرفتن قدرت در مصر بود و وقتی به آن رسید، بسیار بیبرنامه و شتابزده نشان داد، انقلاب مصر دچار چالشی عمیق شد. نماینده این جنبش در قامت رئیسجمهور یعنی، محمد مرسی که نامه فدایت شوم به شیمون پرز نوشت، بیش از حد به امریکا اعتماد کرد و دولت ضعیفی مانند ترکیه را به عنوان الگو برگزید و مهمتر از همه به قهر الهی ناشی از قتل فجیع رهبر شیعیان مصر توسط وهابیون بیاعتنا بود، ناگهان در عرض یک سال از کسوت ریاست جمهوری به یک زندانی سیاسی تقلیل یافت.
■ در پی کودتای نظامی عبدالفتاح سیسی که از وی به عنوان «حسنی مبارک جوان» یاد میشود، دودستگی شدید در میان مصریان به وجود آمد. نتایج انتخابات دور دوم ریاست جمهوری بین محمد مرسی و احمد شفیق و همچنین، همهپرسی اخیر درباره قانون اساسی مصر، بیش از پیش نمایان کرد اخوانالمسلمین دارای رأی ۵۰ درصد مردم مصر است و مخالفان اخوان نیز همین مقدار رأی دارند. یعنی، مصر به دو دسته حامی اخوان و ضد آن تقسیم شده است. از پی کودتا، قاهره هر روز شاهد برپایی تظاهرات هواداران اخوان و در مقابل، آنها حضور مخالفان این گروه است. در صدها گزارشی که از زمان کودتای نظامیان علیه اخوان تاکنون، منتشر شده است، بر این نکته تأکید شده با آنکه مصریها خود را خطشکن نظامهای دیکتاتوری عربی میدانند، اما، خود بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند که جنبش آنها در دوراهی و بنبستی فراگیر، قرار گرفته است. بر این اساس جنبش مصریها در زبان نظریهپردازان سیاسی «انقلاب ناتمام» نام گرفته است.
■ آینده سیاسی مصر، آنگونه که از شواهد پیداست با ابهامها و پیچیدگیهای عمیق همراه شده است. جمعیت ۸۰ میلیونیای که ۳ سال پیش به امید تاسیس نظامی مردمی، خیابانها و افکار عمومی را همزمان با هم تسخیر کرده بود، اکنون، با سؤالهای مهم درباره فردای نامعلوم و به شدت مجهول سیاسی خویش روبهروست. احزاب و گروههای سیاسی این کشور نیز مانند عامه مردم و فعالان سیاسی در تردید و بلاتکلیفی به سر میبرند و میگویند پس از فروریختن نماد استبداد با مقاومت ملی و میلیونی مصریها و تقدیم خونهای بسیار برای پیروزی انقلاب، به خاطر عملکرد مبتدیانه و ناشیانه مولود دموکراسی (مُرسی) دیکتاتوری بسیار جوانتر از مبارک، بر قدرت تکیه زده است.
■ این وضع منجر به کشمکش تدریجی میان نیروهای نظام پیشین و نظام جدید شده که هر از گاهی در قالب تجمع یا جنگ رسانهای یا صدور بیانیههای هشدارآمیز حکومتی و حزبی خود را نشان میدهد. بدون شک آینده این کشاکش در جنبش مصر، تأثیر تعیینکنندهای در جهان عرب دارد؛ همان طور که برخی کارشناسان ارتباطی عمیق میان رکود عمیق جنبش مصر با فضای خشونتبار دیگر کشورهای عربی قائل هستند. آنچه مسلم است پیشنیاز هرگونه تبیینی درباره وضع کنونی و چشمانداز آینده جنبش مصر، به دست آوردن شناخت روشن از نقش نیروهای تعیینکننده یعنی، نظامیان است.
░▒▓ ۱ ظهور ناگهانی یک نیروی نظامی که اتفاقاً وزیر دفاع مورد اعتماد محمد مرسی بود در کشاکش تظاهرات جنبش تمرد علیه رئیسجمهور قانونی مصر، این کشور را وارد مرحلهای کرد که ناظران را بسیار سردرگم کرده است.
■ ارتش در بزنگاههای تحولات تاریخ مصر نقش اول را داشته است. ارتش در طول انقلاب مصریها سعی کرد این خاطره و ذهنیت تاریخی مصریها را زنده کند که مهمترین فاکتور ثبات در مصر محسوب میشود. یکی از دلایل این امر، سابقه ارتش در جنگ با اسرائیل در سال ۱۹۷۳ است. جالب اینجاست که در اوضاع پرالتهاب کنونی، غیر از گروه اخوان که قدرت را از دست رفته میبیند، به تروریسم متهم شده و از این رو، منحل گردیده و رهبرانش همگی در زندان ارتش به سر میبرند، مخالفی در برابر ارتش قد علم نکرده است.
░▒▓ ۲ تصمیم افسران بلندپایه مصر برای کودتا در پی ظهور جنبش تمرد، نشان از موقعیتشناسی آنها دارد و شاهدی است بر اینکه نهاد نظامی در این کشور با سیاست عجین شده است. با نگاهی به حجم دیدارها و نشستهایی که در چند ماه گذشته از کودتا، ژنرال سیسی در عرصههای گوناگون داشته و توازنی که وی سعی دارد در ارتباط با روسیه و امریکا ایجاد کند، میتوان دریافت وی از شامه قوی سیاسی برخوردار است. اقدام سیسی به نزدیکی با مسکو موجب شد واشنگتن نام کودتا را هرگز بر زبان نیاورد تا در صورتی که وی در قدرت ماندگار شد، این کشور استراتژیک را از دست ندهد. ارتش مصر که با دریافت بلاعوض سالانه یک و نیم میلیارد دلار از واشنگتن نقش حافظ اسرائیل را ایفا میکرد، با چرخش استراتژیک به سوی روسیه، در حالی که این کمک سالانه پس از کودتا برای آسیب ندیدن ژست دموکراسیخواهی امریکاییها در آستانه از دست رفتن بود، آن را به خزانهاش بازگرداند. بنا بر این، ژنرالها نشان دادند در عرصه نوین مصر نیز چون سابق، همزمان که به حفظ قدرت داخلی در مصر میاندیشند، رشته امور اقتصادی را نیز همچنان در دست گرفتهاند.
░▒▓ ۳ رازآلود بودن نقشه سیاسی آینده مصر بزرگترین دغدغه انقلابیون است. در حال حاضر هالهای سنگین از ابهام بر اندیشه و رفتار آینده سیسی که با کنارهگیری اخیرش از منصب وزارت دفاع، دیگر میتوان با قطعیت گفت به هر ترتیبی شده میخواهد رئیسجمهور بعدی مصر باشد، حکمفرماست. کسی از نقشه راه ژنرالها مطلع نیست. حتی، چهرههای لیبرال مصر نیز همچون محمد البرادعی، ذهنی پر از سؤال درباره قدرتنمایی ژنرالها دارند و ابراز تعجب میکنند که چرا باید افراد نظامی در دوره جدید مصر حضور داشته باشند. «ایمن نور» رهبر گروه لیبرال «الغد» میگوید «بزرگترین نگرانی این است که با حضور دوباره نظامیان در رأس قدرت، همان وضع گذشته در مصر حاکم میشود». رفتارهای ارتش نیز به گونهای است که گویی میخواهد به فضای «انقلابی» پایان دهد.
░▒▓ ۴ بیطرفی ارتش در رقابتهای سیاسی آینده، محل تردید جدی است. سیسی اعلام کرده در انتخابات ریاست جمهوری به صورت مستقل شرکت میکند، اما، این ادعای وی بیشتر به طنز شباهت دارد. احزاب سیاسی نیز این وعده را چندان جدی نگرفتهاند. نگرانی نخبگان حزبی از اینجا ناشی میشود که ژنرالها همه عوامل و عناصر قدرت اقتصادی، تبلیغاتی و سیاسی را در قبضه خویش دارند و در موازنه سیاسی امروز کفه قدرت کاملاً به نفع نهاد نظامی سنگینی میکند، لذا، تردید ندارند در چنین فضای نابرابری هر نیروی سیاسی برای رسیدن به کاخ ریاست جمهوری ناگزیر از کسب حمایت و ائتلاف با ارتش است؛ ارتشی که خود در انتخابات کاندیدا دارد! در چنین شرایطی ناظران معتقدند اساساً دیگر لازم نیست احزاب کسی را داوطلب ریاست جمهوری کنند؛ چون شکست آنها با توجه به پیروزی سیسی به هر طریق ممکن قطعی است.
مأخذ:فارس
هو العلیم