سیامک خرمی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ فصل سرما که آغاز میشود هر شخص یا نهادی دغدغه خاص خود را پیدا میکند. برخی به دنبال لباسهای گرم شیکشان میگردند تا در شهر خوشپوش جلوه کنند؛ برخی نیز به دنبال ورزشهای زمستانی مانند اسکی میروند؛ کودکان چشم به انتظار تعطیلی مدارس هستند تا اولین آدمبرفی خود را درست کنند.
▬ دغدغه شرکتهای نفت و گاز سوخترسانی مناسب به مردم میشود؛ نهادهای شهری به ویژه در مناطق سردسیر خود را برای پاکسازی برف از خیابانها آماده میکنند؛ شهرهای جنوبی کشور که آب و هوای معتدلی در زمستان دارند برای پذیرش گردشگران برنامهریزی میکنند. در این بین، اما، هموطنانی هستند که کمتر دیده میشوند یا اگر دیده میشوند به درستی درک نمیشوند. افرادی که به هر دلیل در زمستان سرد بیسرپناه هستند و مجبور هستند شب تا صبح را در کارتنها سر کنند. افرادی که ممکن است معلولیت جسمی یا ذهنی داشته باشند، در دام اعتیاد گرفتار شده باشند، توان دادن اجارههای سنگین را برای مدتی نداشته باشند یا با مشکلات دیگری دست و پنجه نرم کنند.
▬ در شهر تهران، شاید ۱۰ سال پیش جایی برای پناه دادن این افراد وجود نداشت و شهر روی بیرحمش را به ایشان نشان میداد، اما، خوشبختانه برنامه تاسیس گرمخانهها در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت و دو گرمخانه برای پذیرش افراد بیسرپناه در زمستان در نظر گرفته شد. تا کنون تعداد این گرمخانهها به بیش از ۱۰ باب در تهران رسیده است. از آنجا که خدمات گرمخانهها گسترش یافته و همچنین، در تمامی سال پذیرای افراد بیخانمان و بیسرپناه هستند، اخیراً نام آنها به مددسرا تغییر پیدا کرده است. اینها همه روی مثبت رویکرد مدیریت شهری تهران نسبت به سامانبخشی وضعیت کارتنخوابها و افراد بیسرپناه در شهر است.
▬ اما هنوز چالشهای مختلفی در این زمینه وجود دارد. از سطح کیفیت و کمیت خدمات گرمخانهها یا مددسراها که بگذریم، مشکل اصلی شیوه پذیرش افراد بیسرپناه، جا دادن اشخاص گوناگون از معتادان تا کودکان و زنان بیسرپرست در یک محل است. از آنجا که در این زمینه هماهنگی میان سازمان بهزیستی، شهرداری تهران و سازمان مبارزه با مواد مخدر نیست، کارآمدی لازم برای پناه دادن به این افراد وجود ندارد. در گرمخانهها (مددسراها) امکان دست به دست شدن مواد مخدر و تزریق وجود دارد. از آنجا که برخی از افراد ممکن است سابقه کیفری داشته باشند، امنیت لازم برای افراد دیگر فراهم نیست و، حتی، مشاهده شده برخی از اشخاص بیسرپناه به دلیل حس عدم امنیت از حضور در گرمخانهها سر باز میزنند. این مشکل میتوانست با هماهنگی بین دستگاههای نامبرده حل شود. برای مثال، اگر مشخص بود سازمان بهزیستی برای معلولان چه برنامهای دارد و سازمان مبارزه با مواد مخدر چگونه معتادان را سامان میدهد تفکیک مناسبی بین افراد بیسرپناه صورت میگرفت. به این طریق امنیت و سلامت مددسراها نیز به طور چشمگیری افزایش پیدا میکرد.
▬ مسأله دیگر، وضعیت افراد بیسرپناه پس از خروج از گرمخانه است. مددسراها محلی موقت برای اسکان دادن افرای بیخانمان و بیسرپناه است که معمولاً، از شب تا صبح پذیرای ایشان هستند. مسلماً، این مکانها نقش موثر و انسان دوستانهای در حفظ جان هموطنان عزیزمان دارند، اما، مشکل ایشان را برای بلند مدت حل نمیکنند.
▬ در برنامه سامان دهی افراد بیسرپناه در گرمخانهها باید طرحی برای وضعیت آینده این افراد نیز در نظر گرفته شود. اگر چه نیاز به افزایش تعداد گرمخانهها حس میشود، اما، برای ساخت گرمخانه محدودیت وجود دارد. به همین دلیل، برنامههایی برای کاهش تعداد افراد بیسرپناه تدوین و اجرا گردد. این برنامهها میتواند در قالب کارگاههای کارآموزی، کاریابی، بازپروری معتادان، اسکان در مراکز بهزیستی برای معلولین، سوادآموزی، کمکهای مالی خیریه برای افرادی که مشکل مالی موقت دارند و مانند آن باشد.
▬ در نهایت، فرهنگسازی برای نحوه برخورد جامعه با این افراد نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. به دلیل ظاهر ناآراسته اینگونه افراد و پیشفرضهای ذهنی جامعه، مردم نسبت به افراد بیسرپناه احساس بدبینی دارند و آنها را تهدیدی برای امنیت خود میدانند. به همین دلیل، ممکن است نه تنها به ایشان کمک نکنند، بلکه ایشان را مورد آزار و اذیت قرار دهند. همان طور که گفته شد، افراد بیسرپناه به دلایل مختلف که عمدتاً از کنترل خودشان خارج بوده است، به چنین سرنوشتی دچار شدهاند. آنها نیز مانند ما انسان هستند، اما، بنا به اشتباهات فردی یا دست سرنوشت رفتار و ظاهرشان خارج از نرم شده است. جز معدودی از ایشان که ممکن است سابقه کیفری داشته باشند، باقی آنها انسانهای ذاتاً سالمی هستند که اگر جامعه بتواند به ایشان یاری برساند، در کنار ما به فعالیت سازنده خواهند پرداخت.
▬ کلام آخر آنکه، اقدام مدیریت شهری تهران برای احداث و ارتقا سطح کیفیت خدمات گرمخانهها یا مددسراها قابل تقدیر است، اما، وقت آن رسیده تا هماهنگی میان ارگانهای ذیربط ایجاد شده و معضل یکی از گروههای به حاشیه رانده شده جامعه را رفع کنند. این معضل محدود به تهران نیست و شهرهای دیگر کشور نیز به آن دچار هستند. طبیعتاً درسآموزی از تجربیات دیگر مناطق برای افزایش کارآمدی برنامههای فرهنگسازی و ساماندهی مفید خواهد بود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم