دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ «چیز جعلی سلیقه را شکل میدهد و با از بین بردن آگاهانهی امکان استناد به چیز جعلی پشتیبانی میکند. اکنون، حتی، اصل را هم، به محض امکان، دوبارهسازی میکنند تا آن را شبیه بدل سازند. امریکاییها، که ثروتمندترین و مدرنترین مقام را داشتهاند، عمدهترین هالوهای این تجارت، یعنی، جعل در زمینهی هنر بودهاند. هزینهی بازسازی کاخ ورسای یا نمازخانهی سیکستین را نیز همانها میپردازند. از این رو، نقاشیهای دیواری میکلآنژ باید به رنگ تند و تیز تصاویر کارتونی درآید، و مبلمان اصل کاخ ورسای درخشندگی شدید طلاکاریهایی را به خود بگیرد که آنها را به اثاث جعلی دوران لویی ۱۴، که با هزینههای سنگین وارد تگزاس شده بسیار شبیه میسازد».
«حکم فوئرباخ در این باره که زمانهاش «تصویر یک چیز را به خود آن چیز، نسخهی کپی را به نسخهی اصلی، و بازنمود را به واقعیت» ترجیح میدهد، حکمی است که قرن نمایش بر آن، در قلمروهای متعدد، مهر تأیید زده است» (صص. ۵-۲۴۴).
بعد دیگر این گرایش و عادت به امور جعلی، گرایش به مخفیکاری است.
▬ «جامعهی ما بر پایهی خفا بنا شده است. …انبوهی فزاینده از اماکن هستند که، چه در شهرهای بزرگ و چه در مناطق حفاظتشدهی خارج از شهر، راهنیافتنیاند، یعنی، از گزند هر نگاهی مصون نگاه داشته میشوند؛ از تیررس کنجکاوی معصومانه بیرون گذاشته شده، و از خطر جاسوسی به شدت در اماناند. …انبوهی فزاینده از افراد هستند که برای مخفی عمل کردن آموزش دیدهاند و تربیت شدهاند که کاری جز این نکنند. همزمان با بزرگتر شدن وسایل و امکاناتی که در اختیار این متخصصان مراقبت قرار میگیرد، با اوضاع عمومی هر ساله مصاعدتر نیز مواجه میشوند».
«…دیری است که مردم به دیدن اعدام درجا و بیمحاکمهی همه جور آدم عادت کردهاند. با تروریستهای شناخته شده، یا چنین تلقی شده، بیپرده به شیوهای تروریستی مبارزه میشود. موساد میرود ابوجهاد را در جای دوری میکشد، یا S. A. S. های انگلیسی ایرلندیها را، یا پلیس موازی «G. A. L. « باسکیها را. …شایعات رسانهای-پلیسی به محض اعلام، یا در بدترین حالت پس از سه چهار بار تکرار شدن، وزن بیچون و چرای شواهد و دلایل تاریخی صدها ساله را پیدا میکنند».
«…به این ترتیب، نااطمینانی در همه جا سازمان داده میشود. حراست از سلطهگری اغلب از طریق جملههای کاذبی انجام میگیرد که پردازش رسانهای آنها عملیات حقیقی اصلی را میزداید. …قدرت چنان اسرارآمیز شده که پس از ماجرای فروش غیرقانونی اسلحه توسط ریاست جمهوری امریکا به ایران میشد از خود پرسید که به راستی بر امریکا، این قویترین قدرت جهان موسوم به دموکراتیک، چه کسی حکم میراند؟»
«…این جهان زیر سلطهی سرّ، و نخست سرّ سلطهگری است. طبق نظر نمایش، سرّ صرفاً استثنایی بر قاعدهی اطلاعرسانی است؛ اطلاعرسانیای که به وفور در سرتاسر جامعه عرضه میشود؛ همان گونه که، باز طبق این نظر، در این «جهان آزاد» نمایشگری انتگره ، سلطهگری فقط دایرهی اجرایی محدودی در خدمت دموکراسی است، اما، کسی حرف نمایش را به راستی باور نمیکند» (صص. ۵۳-۲۴۶).
مآخذ:...
هو العلیم