برداشتآزادازملویندفلور و اِوِرِتدنیس؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ فرض «انسان ارتباطمند»، گویای آن است که انسان را باید بر مبنای ارتباطش توضیح داد.
▬ وضع این فرض، مستلزم آن است که ارتباط را نه به عنوان یک پیوست تکنیکی به انسان، بلکه باید آن را به عنوان استمرار هستی او در نظر گرفت.
▬ این به آن معناست که ارتباط، امکانات وجودی انسان را بسط میدهد، و هستی او را بازتعریف میکند، و او را به انسان جدیدی بدل مینماید.
▬ کسی که رسانههای جدید مانند رایانه را نه استمرار و بسط مفهوم انسان، بلکه یک پیوست سنجاق شده به انسان تلقی میکند، از مفهوم انقلابهای ارتباطی پرهیز دارد. ولی وقتی به اولین انقلاب ارتباطی بازگردیم و در افزوده شده زبان شفاهی و زبان مکتوب به انسان تأمل کنیم، میتوانیم بوضوح این موضع اصولی را دریابیم که افزوده شدن ابزار ارتباط، نه امتداد صرف، بلکه شامل بازتعریف انسان میشود و تمام ظرفیتها و توانمندیهای او را مجدداً معنا میکند.
░▒▓
▬ اگر ما هر نسل بشری را معادل ۳۰ سال در نظر بگیریم. در این صورت لازم است فقط ۲۰۰۰ نسل به عقب برگردیم تا به زمانی برسیم که اجداد قبل از تاریخ ما، از زبان به آن صورتی که ما میشناسیم، استفاده نمیکردند. ۶۰۰۰۰ سال قبل، انسانها زندگی اجتماعی پرفروغی نداشتند و اثری از آثار زبان داشتن آنها به جای نمانده است.
▬ ولی، آنها دارای سیستم حنجره، جعبهی ایجاد صوت، زبان و لبهایی بودند که با استفاده از آن میتوانستند صدا تولید و آن را به صورت پیچیدهای کنترل نمایند. این توانایی به آنها امکان داد صحبت کنند و زبان خود را توسعه دهند. بنا بر این، استفاده از زبان پیچیده، از حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش چند هزار سال دیرتر یا زودتر آغاز شد.
▬ ظهور زبان، نخستین انقلاب بزرگ ارتباطی محسوب میشود.
▬ توسعههای بعدی، در واقع، افزایش کارایی و سیستم قابل انعطاف برای ذخیرهسازی، بازیافت و پخش اطلاعات از طریق استفاده از سایر رسانهها بود که انقلاب بعدی را موجب شد؛ این انقلابها، به ترتیب، عبارت بودند از زبان سخن گفتن، بعداً نوشتن و کتابت نشانهها، یا علایم نمادین اختراع الفبا، وسایل ارتباطی قابل حمل و نقل، کتب، چاپ روزنامهها، تلگراف، فیلم، رادیو، تلویزیون در اشکال مختلف کامپیوتر و....
░▒▓
▬ انسانها به طریقی با یکدیگر ارتباط مییابند که با ارتباطات انواع دیگر موجودات زنده در سیاره ما تفاوت دارد. خصوصاً این که ما پس از برقراری ارتباط اولیه با یکدیگر، از فرهنگ شفاهی و غیر شفاهی مشترک که در این ارتباط دو یا چند سویه وجود دارد و هر روز غنیتر میشود، بهرهمند میشویم سایر انواع موجودات زنده با استفاده از علایم صوتی و تصویری با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، ولی از بدو خلقتشان تاکنون هیچ گونه تغییری در نحوه ارتباط آنها پیش نیامده است.
▬ با وجود پندارهایی درباره ارتباط نهنگها، گراز دریایی و سایر حیوانات که تصور میشود با یکدیگر سخن میگویند، حیوانات از زبانی که بر پایه یک فرهنگ مشترک و سیستماتیک شامل نشانهها، دستور زبان و معانی باشد استفاده نمیکنند. حیوانات با یکدیگر ارتباط دارند و حتی این ارتباط برخی اوقات نسبتاً پیچیده هم است، اما به هر حال، آنها این کار را به گونه اعمال رفتاری ناخودآگاه و غریزی انجام میدهند. چرا که از نسلی به نسلی و از جایی به جای دیگر، شکل و هیأت ثابتی دارد. گاه، آنها چیزهایی میآموزند، ولی واقعاً به فرهنگ آنها الحاق نمیشود.
▬ فقط افراد بشر بر مبنای یک فرهنگ مشترک با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و سخن میگویند.
░▒▓
▬ انسان بدون ارتباط، در هستی خود تردید خواهد کرد، همان طور که محتضر، در هنگام گسیختن ارتباط خود، مرگ خود را تجربه خواهد کرد.
▬ بنابراین، ارتباط در نحوه بودن انسان، تعیین کننده است، و زبان، اولین نحو ارتباط با واسطه ما با دنیاست.
▬ زبان، در قلب و هسته اصلی کلیه وجوه ارتباطات بشری قرار دارد.
▬ برای درک زبان، به طور جامع و کلی، در گام اول باید به این نکته توجه کرد که تصور انسان بدون رسانه زبان تقریباً ناممکن است. این، نکته اول. از این بیش، انسان، باید با رسانهاش توضیح داده شود، و در درجه اول، با زبانش.
مآخذ:...
هو العلیم