فیلوجامعه‌شناسی

بـ۲۷ـیست‌وهفت نکته در شرح دکتر سید جواد طباطبایی از زبان خودش

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر سید جواد طباطبایی در مؤسسه راهبردی توسعه، مورخ ۲۸ آبان ۱۳۹۲؛ برای تأمل بیشتر


░▒▓ ۱
▬    من از بیرون به درون ایران نگاه می‌کنم. جوانی من در تبریز سپری شد. تحصیلات من هم تجربه دیگری بود. حرف من در این کشور حاشیه‌ای است. افکار من با توسعه ایران همگام و همخوان نیست.
▬    ایران کجاست؟ نمی‌دانیم ایران کجاست؟

░▒▓ ۲
▬    این پرسش اساسی که ایرانی کیست و ایران کجاست، توسط منتسکیو در ۱۷۴۰ مطرح شد، در نامه‌های پارسی: «چگونه می‌شود ایرانی بود؟» این جمله در زبان فرانسه وقتی که کار سخت می‌شود، به کار می‌رود.
▬    این کشور پیچیده‌تر از آن است که فکر می‌کنیم.
▬    فهم این کشور دشوار است و از طریق نظریه‌های کلی جهان اسلام قابل فهم نیست.
▬    در تعقیب این مسأله این سؤال مطرح می‌شود که «سنت چیست؟» این بحثی است که مخالفان می‌گویند که «سنت» دغدغه ما نیست. مشکل مثلاً، جوانان ایران هستند، و باید به آن بپردازیم.

░▒▓ ۳
▬    به نظر من ایران ضمن این که در داخل جهان اسلام است، در عین حال، بیرون از این جهان است.
▬    یکی از دلایل این مدعا، همان «سنت» است.
▬    سنت‌های ایرانی، به نظر من در این تعریف نهفته است: «سنت مجموعه اندیشیدن ملتی می‌دانم که روی نص‌هایی خود را می‌تند».
▬    سنت، نرم است و هر روز با آن رودررو هستیم.
▬    سنت همان هویت ایرانی است که بر روی چند نص بنا شده است؛ برای اعراب یک نص وجود دارد و همان کتاب و سنت اسلامی است. دیگر کشورهای اسلامی با نص‌های غیر اسلامی خود قطع رابطه کرده‌اند. در حالی که مصر، دوره فرعونی دارد، اما، به آن رجوع نمی‌کند، چون دوره جاهلی است، اما، دوره باستانی ایران، ریشه ایران است و در ادامه ایرانیان مسلمان شده‌اند.
▬    نصوص قبل از اسلام در ایران در بعد از اسلام ادامه پیدا کرده است.

░▒▓ ۴
▬    در مسیحیت، ابتدا تاریخ باستان وجود نداشت و بتدریج از قرن دهم میلادی بود که برای مسیحیت نصوص رومی تألیف شد.
▬    تاریخ اسلامی ما در تداوم تاریخ باستانی ماست. در حالی که مسیحیت از ابتدای مسیح شروع می‌شود و گذشته را تا قرن ۱۳، مسیحیت نفی می‌کرد.

░▒▓ ۵
▬    در ایران، تاریخ باستان داشتیم و تولد پیامبر اسلام در ادامه همان تاریخ ایران باستان تصویر می‌شود. پیامبر اسلام در زمان انوشیروان متولد شد، یعنی، ارجاع تاریخی تولد پیامبر به ادامه دوره ساسانی است. این حدیث هم گر چه می‌تواند جعلی باشد، اما، تاکنون، مانده است که پیامبر فرمودند که در زمان پادشاه عادل به دنیا آمدم.

░▒▓ ۶
▬    بعد از فتح ایران توسط اعراب در قرن چهارم، مجدداً شاهنامه فردوسی ظهور می‌کند. یعنی، نص اول سنت اسلامی و نص دوم سنت اسلامی با یکدیگر ممزوج می‌شوند. یعنی، کتاب و سنت نص اول و تاریخ باستان که نص دوم است. در سهروردی و حافظ این کار و این ترکیب ادامه پیدا کرد.

░▒▓ ۷
▬    در جهان اسلام از زمان مأمون به تدریج منابع یونانی ترجمه شد، اما، در ایران فلسفه توسط ابن سینا و فارابی و... زنده ماندند. منابع علوم اوائل یعنی، علوم یونانی، نص سومی را در ایران ایجاد کرد.

░▒▓ ۸
▬    آنچه که در قرون شانزدهم در اروپا به عصر رنسانس رسید، در ایران در قرن چهارم اتفاق افتاد، و بعد از آن، با مرگ غزالی دوره تاریکی یا قرون وسطی آغاز شد. رنسانس دوره شکوفایی عقل و فنآوری است.

░▒▓ ۹
▬    تا مشروطه، ما سه نص داشتیم. تاریخ فرهنگی ما با این سه نص تعامل داشته است. این سه تا، نوعی فرهنگ در ایران ایجاد کرد که به آن نظام سنتی ایران می‌گویم. این نظام در قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی از طریق اسپانیا به اروپا رفت و متون آن ترجمه شد.

░▒▓ ۱۰
▬    یهودی‌ها از طریق خواندن فارابی و ابن‌سینا در اسپانیا، برای خود فلسفه تألیف کردند. هم‌چنین، مسیحیان تنها نظریات افلاطون را از یونان اقتباس کردند. فکر عقلانی ارسطو از طریق ایران و اندیشه‌های ابن سینا و فارابی به غرب رفت.

░▒▓ ۱۱
▬    عدم توسعه ایران به صورت عمومی به خاطر آن بوده است که به یکی از این سه نص در هر دوره‌ای بی‌اعتنایی شده است؛ دو تجربه «اسلام‌زدایی» در دوره پهلوی و «ایران‌زدایی» در دوره جمهوری اسلامی رخ داده است.

░▒▓ ۱۲
▬    پس ایران یک چیز نیست؛ ایران تا مشروطیت سه چیز بوده است. از بین بردن هر کدام به نفع دیگری، اخلال در این هارمونی است.

░▒▓ ۱۳
▬    زمینه‌های مشروطه را باید در، جنگ‌های ایران و روس جست. تا قبل از آن، شکست‌ها به گردن تقدیر می‌افتاد. سقوط اصفهان که خلاصه‌ای از آن را چاپ کرده‌ام، می‌گوید ایرانی‌ها به قضا و قدر معتقد بودند، و زمانی که شاه سلطان حسین باید پول می‌داد تا توپ بریزند، با تعداد بسیاری به مشهد مشرف می‌شود تا بتواند در جنگ پیروز شود.

░▒▓ ۱۴
▬    در دوره فتحعلی‌شاه، تبریز اهمیت پیدا کرد، و ولیعهد در آن‌جا مستقر شد، و تبریز به دربار ثانی بدل شد. در کنار عباس میرزا در تبریز، قائم‌مقام‌ها بودند تا شاه آینده را تربیت کنند. عباس میرزا متوجه شد که نقش سلاح در پیروزی مهم است. فرستاده ناپلئون به ایران دنبال قراردادی بود با ایران علیه روس‌ها، اما، حکومت ایران سیاست خارجی را نمی‌شناخت، و با فرانسه کار به جایی نرسید. نماینده فرانسه از ایران گزارشی را به عباس میرزا ارائه می‌دهد. عباس میرزا از او می‌خواهد که توضیح دهد که علت شکست ایران چیست و چرا فرانسه حاصلخیزتر از ایران است.

░▒▓ ۱۵
▬    نامه‌های قائم مقام نیز مشحون از مطالب جالب است. در کتاب «مکتب تبریز» من نامه‌های قائم مقام را تحلیل کرده‌ام. این فرد مهم‌ترین سیاستمدار ایرانی است. در یکی از نامه‌ها نوشته می‌شود که از تهران پول می‌خواستند. فتحعلی‌شاه جواب می‌دهد که به مسبب بپردازید که خداوند است و نه به اسباب. قائم مقام پاسخ می‌دهد که خداوند از طریق اسباب کار خود را جلو می‌برد. این یک تغییر و چرخش نگاه در ایران بود.

░▒▓ ۱۶
▬    از این جاست که پنج نفر را به اروپا می‌فرستند، تا باروت و شیشه‌سازی و هندسه یاد بگیرند. یک نفر با این‌ها بوده است، که سرپرستی آنان را بر عهده داشت، به نام «میرزا صالح کازرونی». در آن‌جا به مطالعه تاریخ می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که در لندن چیزی به نام کاخ دادگستری هست؛ و این نظام به اروپا نظم و اعتبار می‌دهد. او کتابی می‌نویسد و «عدالت‌خانه» نام می‌نهد. او با خودش فن و دستگاه چاپ را هم به ایران می‌آورد. بعدها روزنامه وقایع اتفاقیه با این دستگاه چاپ منتشر می‌شود.

░▒▓ ۱۷
▬    «میرزا صالح کازرونی» سفرنامه‌ای هم نوشته است و اولین نهادهای تمدنی جدید اروپا را توصیف می‌کند.
▬    خلاصه، «میرزا صالح کازرونی»، یکی از محرک‌های اصلی انتقال فکر و تکنولوژی مدرن به ایران بود.
▬    نیز، اصلاحات در تبریز، این چنین شروع می‌شود، و روشن‌فکری هم از این دوره آغاز می‌شود.
▬    این رویداد متعلق به یک‌صد سال قبل از انقلاب مشروطه است.

░▒▓ ۱۸
▬    اندیشه تجدد، بخش دیگری از نظام «سنت» ایران می‌شود که از قضا فاقد نص است.
▬    بخش چهارم با نوع دیگری از اندیشیدن مواجه شده‌ایم که حاوی آزادی، دولت، رأی و... بود، اما، این بار دیگر خودمان را به این موضوعات به صورت جدی درگیر نکردیم.

░▒▓ ۱۹
▬    حالا ما در جایی ایستاده‌ایم که نسبت ما با این چهار بخش روشن نیست: سنت ایران‌شهری/ سنت اسلامی/ قرائت اسلامی از سنت ایران‌شهری/ سنت مدرنیت.
▬    مکرراً از غرب سخن می‌گوییم، بدون آن‌که بتوانیم در آن اجتهاد کنیم، و بدون آن‌که بتوانیم در تحولات دنیای جدید امکان شناختن مبانی آن‌ها را داشته باشیم.

░▒▓ ۲۰
▬    توسعه، یعنی، اجتهاد کردن.
▬    تقلید از سنت ایران‌شهری/ سنت اسلامی/ قرائت اسلامی از سنت ایران‌شهری/ سنت مدرنیت، هر چهار منتفی و ضد توسعه است.
▬    ما مجتهدی که بتواند این مربع را درک کند نداشته‌ایم.

░▒▓ ۲۱
▬    پس از انقلاب چهار دوره متوالی را گذرانده‌ایم که هر چهار به همین دلیل که ما مجتهد و توسعه‌مند نداشتیم، به فرجام نیکی دست نیافت: الگوی موسوی چین بود، الگوی هاشمی لیبرالیسم بود، الگوی خاتمی مخلوط از آن دو بود، و احمدی‌نژاد هم الگویی نداشت! هیچ‌کدام مشکل ما را حل نکرد.

░▒▓ ۲۲
▬    در مورد مشروطه ایرانی، ثقه‌الاسلام تبریزی گفت که مشروطه باید ایرانی باشد. از نظر ایشان، مشروطه یک نظریه عمومی است که اجرای آن در ایران و انگلستان متفاوت است.

░▒▓ ۲۳
▬    به نظر من اگر چه در عمل، مشروطه در ایران اتفاق افتاد، ولی فاقد نص بود. یعنی، مبتنی بود بر درک روشن‌فکران از غرب که فهمیده بودند که باید آزادی داشت یا عدالت‌خانه یا...

░▒▓ ۲۴
▬    آدمیت می‌گوید که روشن‌فکران مشروطه را درست کردند. نظر دیگر آن بود که مشروطه استیلای غرب است و به بیراهه رفت. به نظر من اگر چه روشن‌فکران در به ثمر رسیدن مشروطیت تا اخذ فرمان نقش خیلی مهمی داشتند، اما، بعداً و بعد از به توپ بستن مجلس، روشن‌فکران حضور چندانی نداشتند. ستاد کارها به نجف و به بیت آخوند خراسانی منتقل شد. سه سال مقاومت در دست آخوند خراسانی بود. عمده نامه‌ها به امضای آخوند خراسانی است. آخوند یک اصولی و عارف، شاگرد حاج ملا هادی سبزواری و صاحب کفایه است، و از نفوذ عظیم دینی خود برای هدایت مشروطه بهره برد.
▬    متأسفانه بازخوانی اصولی مکتب آخوند خراسانی و تأثیر ایشان بر شکل‌گیری ایران جدید، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

░▒▓ ۲۵
▬     خلاصه مذاکرات مجلس اول مشروطه نشان‌دهنده آن است که انقلابی که نص ندارد، اما، فکر قانون خواهی و مشروطه خواهی در پس، ذهن همه بوده است.
▬    مجلس گویی یک آگاهی ملی ایرانی‌هاست که در آن زمان بنا شده است.

░▒▓ ۲۶
▬    انقلاب مشروطیت فاقد نظر بود؛ اما، نظر در عمل، موید آن است که گویی همه با یک نظر واحد یا یک نص صحبت می‌کنند.

░▒▓ ۲۷
▬    در امروز آزادی و دمکراسی اموری عقلایی است. همه به صورت طبیعی طرفدار آزادی و دمکراسی است، اما، در آن زمان چگونه همه متوجه این موضوعات شدند؟ فارغ از عقل، استنباطاتی که از شرع به صورت غریزی شده بود این بود که اسلام و شرع، طرفدار حکومت قانون است. در غرب هم مشروطیت اساسش بر شرع بود. در نبود تئوری در مشروطیت، مجلس شورای ملی شرع را به قانون تبدیل کرد. بنا بر این، اسلام در مجلس اول به نوعی فهمیده شد که روشن‌فکران آن را نفهمیدند. روشن‌فکران ما مدرنیت را در نسبت با فلسفه و فهم مسیحیت درک می‌کردند، در حالی که نسبت مدرنیت با اسلام و شرع اسلام متفاوت بود. این سوء تعبیر روشنفکری باعث شد که روشنفکری مشروطیت به یک نظام بسته تبدیل شود.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.