با اقتباس آزاد از جوئل نلسون از دانشگاه مینهسوتا
← فرد در معرفی خود، به کالاها محتاج شده است.
← بدین معنی که برای اینکه بگوید که هست، کالاهای خاصی را مصرف میکند و طور خاصی مصرف میکند.
← مثلاً اگر مدیر است یا خود را فرد بسیار متشخصی تصور میکند، زشت است که ببینند سوار اتوبوس شده است. به همین دلیل، به هر مصیبت ناموجهی شده، اتومبیلی ابتیاع میکند که مواهبش به هزینهاش نمیارزد.
← ولی کار به همین جا ختم نمیشود.
← گاهی اتومبیل خود را سوار میشود، ولی باز هم از شر ”حرف مردم“ خلاص نمیگردد.
← تفاوت بین استفاده از یک کالا و تفسیر دیگران از این استفاده، مفصلا در نظریههای مصرف، به عنوان موضوعی که مصرف را بیش از پیش پیچیده میکند، مورد بررسی قرار گرفته است. در مورد ”نشانههای متشخص بودن“، از نوعی که در مصیبت ماشین خریدن دیدید، نزد ناظران مختلف رفتار اختلاف نظر وجود دارد، و بدینسان، زمینه برای افتادن به مصیبت ”پدر و پسر و درازگوش“ فراهم میشود.
← مارشال سالینز میگوید بین مصرف و تلقی اجتماعی از آن، لزوما رابطهی از پیش تعیین شدهای وجود ندارد. طراحان و تبلیغکنندگان، معناهای مختلفی را به کالاها میدهند، ولی این معانی، به میزانها و انحاء متفاوتی مورد پذیرش عموم قرار میگیرند. اروینگ گافمن با طرح مفهوم ”نشانهی مربوط“ معتقد است که تنها برخی از کالاها هستند که میتوانند بر روی معنای خود توافقی به دست آورند. ”نشانههای مربوط“ که با ایفای نقش افراد در زندگی ارتباط مؤثری برقرار میکنند، درک میشوند، و در غیر این صورت، کژدیسه یا محو میشوند.
← مورد ابهام آفرین دیگر این است که شاید یک چیز، برای اهداف متفاوتی مورد استفاده قرار گیرند. بررسی پیر بوردیو دربارهی ”غذا“ و مطالعهی دیوید هال بر روی ”اثر هنری“، این را نشان میدهد. بسیار پیش میآید که غذای خاصی خورده شود، برای آنکه ”ببینند“ آن غذای خاص توسط فردی که به هویت ناشی از غذا خوردن نیاز دارد خورده میشود. و اثر هنری یا یک کتاب ”خوش عطف“ خریده میشود، منحصراً برای آنکه زینتبخش کتابخانه گردد.
← افراد با توجه به اختلاف موقعیت خود، معانی متفاوتی به مصرف خود میبخشند، و این، مصرف را بیش از پیش پیچیده میکند.
← یک جنبه دیگر مصرف کالاها این است که مصرف میتواند افراد را شبیه یک گروه و دسته کند و از گروه دیگر جدا نماید. کالاها، به قول امیل دورکیم، اموری ”گسست دهنده“ و در عین حال، ”پیوستگی بخش“ اند که ”ما“ را از ”دیگران“ی جدا میکنند و به ”دیگران“ی میپیوندند.
← آئینهای ”هدیه گرفتن“ یکی از بهترین نمونههای این اتفاق است. هدایا، همزمان، نقش ارتباط دهنده و جدا کننده را بازی میکنند. هدایا نشانگر صمیمت بین دوستان هستند، اما برای متمایز کردن و معرفی دیگران به عنوان ”دیگران“ هم میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. اين امر، احتمالا به اين دليل است كه فاصلهی اجتماعيای كه هدايا بدان اشاره ميكنند، بيش از تمايز دو طرفهی دقيق بين ما و آنهاست. ”صمیمیت“ با ”ارزش اقتصادی“ سنجیده میشود، هدیهی گرانبهاتر، نشانگر صمیمیت بیشتری است.
← در مورد این نحو ایفای نقش کالاها برای ایجاد معنا و هویت و همگروهی، در اقلیتها و خردهفرهنگها هم مطالعات وسیعی صورت گرفته است. کالاها هستند که مرزها را مشخص کرده و افراد را درون یک نوع اجتماع تثبیت میکنند. در واقع، مصرف کالاهای خاص، به یک خرده فرهنگ هویت میبخشد.
← بر روی خردهفرهنگهای فراوانی مطالعه شده است، اما تحقیقات جان اسکاتن و جیمز مکالکساندر بر روی خرده فرهنگ دوچرخهسوارها، بسیاری از مسائل مربوط به این حوزه را در خود پرورانده است. گروه دوچرخسوارها، در مقابل مدیران و فخرفروشان مغرور اتومبیلسوار.
← مفهوم مورد استفادهی آنها ”خردهفرهنگ مصرفی“ است. این خرده فرهنگها، گروههایی را میسازند که با نوعی تعهد نسبت به یک مارک یا محصول، به خرید و مصرف آن دست میزنند. آنها با این کار، نشان میدهند که چگونه دوچرخه، برای نشان دادن یک سبک متمایز ضد فرهنگ فخرفروش، و علاوه بر آن، یک واسطه برای تعاملات اجتماعی بین خود دوچرخهسواران قابل استفاده است. ارتباطات دوچرخهسواران به دوچرخهای با مارک خاص، در مقابل اتومبیل مدیران مغرور وابسته است. در واقع، اشیاء مادی میتوانند افراد را در مواردی شریک یکدیگر کنند و در مواردی از دیگران متمایز سازند. فرایندی که نورستینا، ”شیءسازی“ فرهنگی مینامد.
← ولی این نیز پیچیدگیهای خاص خود را دارد. هر کسی که دوچرخه سوار شد، جزء خردهفرهنگ دوچرخهسواران به حساب نمیآید. چرا که بسیاری از این افراد، تنها در آخر هفتهها دوچرخه سوار میشوند. آنها هر قدر هم جدی باشند، توسط ”دوچرخهسواران حرفهای“ مورد تمسخر قرار میگیرند و از گروه فخرفروشان اتومبیلسوار جدا نمیشوند.
← مسخرهشدن، هزینهی وابستگی به کالاهایی است که در بازار ارائه میشود.
← دسترسی به بازار، برای همگان آسان است. هر کسی به اندازهی پولی که دارد، میتواند آنچه دلش میخواهد بخرد. حتی اگر موجب انتساب او به گروههای بدنام شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت شما
وبلاگ "فلسفه علوم اجتماعی" توسط جمعی از دانشجویان رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران به منظور هم اندیشی در باب موضوعات مختلف مربوط به فلسفه علم و علوم اجتماعی راه اندازی شده است.
از حضرتعالی دعوت می کنم با حضور در وبلاگ ما را در جهت ارتقاء علمی و هم اندیشی بیشتر پیرامون این موضوع یاری بفرمایید.
با تشکر فراوان
التماس دعا
مدیر وبلاگ
آدرس وبلاگ: www.phofss.blogfa.com