فیلوجامعه‌شناسی

سایبورگ/پسااومانیسم/ترااومانیسم؛ برداشت سوم

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    تز اصلی در «پسااومانیسم»، این است که انسان‌ها، خصوصاً به لحاظ تکنولوژیک، در موقعیتی قرار گرفته‌اند که در آینده، ماهیت خود را به لحاظ فیزیولوژیک، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی دیگرگون خواهند یافت.
▬    این که این آینده کی خواهد بود، انگار که بستگی به تکنولوژی دارد نه انسان‌ها. چرا که به نظر می‌رسد، انسان‌ها به نحو نامحدودی آماده پذیرش هر نوع راه حل تکنولوژیک برای زندگی خود هستند. البته اگر بدانیم که فرم بیولوژیک فعلی ما پس از حدود یک صد هزار سال تکوین یافته است، آن وقت، باید لزوماً قضاوت کنیم که در مقایسه با آن تطور، آینده برآمدن پسااومانیسم، آینده بسیار بسیار ... نزدیکی خواهد بود. به هر حال، این روند آغاز شده است، و اختلاف در مورد وقوع یا عدم وقوع پسااومانیته از آن روست که آیا این روند به حدی رسیده که اومانیته را منسوخ کرده باشد یا خیر.
▬    بسیاری از فیلسوفان به موضوع تطور انسان پرداخته‌اند؛ مثلاً افلاطون، اسپینوزا، مارکس، و نیچه. افلاطون در مکالمه فایدون، رادیکال‌ترین بیانیه خود را در مورد تطور انسان ارائه داد و استدلال کرد که کمال انسانی با جسمانیت حیات انسانی بر روی زمین ناسازگار است و تطور انسان، مستلزم سبک‌باری روح از تمایلات جسمانی است.
▬    متکلمان ادیان ابراهیمی، و خصوصاً یهودیان و مسیحیان، از جمله باروخ اسپینوزا، تعالی و تطور بایسته انسانی را در آخرت و معاد می‌بینند.
▬    مارکس، ته‌نشست‌های این افکار مابعدالطبیعی و دینی را به عنوان «تخیلات» بورژوازی رفض می‌کند. منظور او از اطلاق عنوان «تخیلی» برای آینده‌نگری‌هایی از این دست، آن بود که نشان دهد که این اوهام، بیش از آن که دغدغه‌های واقعی و راستین آتیه بشر را ملحوظ بدارد، نگرانی‌های خیالی برای آینده درست می‌کنند.
▬    ولی بعید است که آینده‌نگری‌های کسانی مانند پسااومانیست‌های امروز، مورد خرده‌گیری مارکس واقع شود. تطور انسان به عنوان «انسان» یک چیز است، و تطور و تطور و دیگرگونی «انسان» از طریق دگرگونی بیولوژیک انسان، آن هم از طریق تکنولوژی یک چیز دیگر است. در این میدان، آینده‌نگری می‌تواند خطوط مهمی از آینده را روشن کند، به شرطی که بر مبنای چشم‌انداز دگرگونی تکنولوژی عمل کند.
▬    آن چه باید به رسمیت شناخته شود، این است که امروز، محیط تکنیکی که انسان را فرا گرفته است، بر محیط طبیعی و انسانی او فایق آمده، و نقشی تعیین کننده و حتی دگرگون کننده در او به جای می‌گذارد، طوری که دیگر نمی‌توان گفت که این انسان جدید، مطابق تعاریف متعارف، دیگر یک «انسان» است، بلکه به «امتدادی از ماشین» بدل می‌شود. مثلاً، به یک کاربر ماهر بازی رایانه‌ای خاص، یا یک کاربر ماهر نرم‌افزار واژه‌پرداز خاص، یا... بدل می‌شود و وجه بارز دیگری ندارد. این بشر و ظرفیت‌های او تا حد زیادی با ظرفیت‌های تکنولوژیک محیط خود همسان می‌شود. اگر آینده‌نگری بر مبنای این خطوط صورت گیرد، آن وقت می‌توان در مورد مفید و مثمر ثمر بودن آن هم بیشتر مطمئن شد.
▬    قدری باور این که رابطه انسان و تکنولوژی برعکس شود، دشوار است؛ دشوار است که باور کنیم، به جای آن که تکنولوژی استمرار انسان باشد، انسان به زایده تکنولوژی تبدیل شود.

░▒▓
▬    دگرگونی انسان به پساانسان، و اومانیته به پسااومانیته، در سه سطح رخ می‌دهد: سطح بیولوژیک، سطح روانی و سطح اجتماعی.
▬    در سطح بیولوژیک، فی‌الحال، پروتزهای مختلف از جمله اندام‌های مصنوعی، قلب، چشم (در فرم سنسورهای ارتباطی)، و گوش وجود دارد. از این بیش، اندام‌ها، از طریق تکثیر سلول‌های مغز استخوان هم تولید و تکثیر می‌شوند، که کنترل‌های آزمایش‌گاهی بر روند تکثیر آن‌ها روز به روز بیشتر می‌شود. یک نکته روشن است، و آن این که تولید یک انسان کاملاً تراریخته، هم‌اکنون میسر است، و احتمالاً در جایی از کره خاکی تولید هم شده است. بخش عمده غذاها هم دیگر طبیعی نیستند.
▬    اگر قوانین طبیعت در این سطح وسیع دور زده می‌شوند، آن گاه باید پذیرفت که قواعد تطور زیستی در مورد انسان به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
▬    آیا سلامت و بیماری این بدن، معادل صحت و سقم بدن امروز خواهد بود؟ آیا انسانی که تا این حد قابل دستکاری شده، دیگر از سکته مغزی، حمله قلبی، یا سرطان استخوان، واهمه خواهد داشت؟ آیا تغییر گسترده ترکیبات سازنده بدن انسان جدید، بر وضعیت روانی آن‌ها بی‌اثر خواهد بود؟
▬    در سطح روانی، مغز انسانی که با این اندام‌ها مرتبط است، و حتی بخش‌هایی از همین مغز هم در آستانه دست‌کاری‌های آزمایشگاهی است، می‌تواند به عنوان یک مغز اصیل انسانی باقی بماند؟ با اندام‌ها و محیط سراسر مصنوعی مواجه باشد و رنگ غلیظی از اصالت را در خود حفظ کند؟ سابقه‌های و غرایزی که در انسان مدرن و اومانیته در جهت کسب غذا و آب و هوای معتدل و روابط جنسی و فرزند، و اموری از این دست جهت یافته بود، دست نخورده باقی می‌مانند، یا بسته به شرایط جدید دگرگون می‌شوند، و اساساً دگرگون می‌شوند؟
▬    در سطح اجتماعی، مجادلاتی بین نویسندگان علمی-تخیلی، آینده‌پژوهان، و جامعه‌شناسان آینده‌گرا در جریان است. تجربه ما در این زمینه کم است، چرا که ما هیچ‌گاه این‌چنین عادت به ترسیم آینده محتمل نداشته‌ایم. آن‌چه تقریباً بین همه برآوردها مشترک است، دلواپسی اخلاقی و همچنین، سؤالات فلسفی در مورد سازمان‌های سیاسی آینده است.
برداشت آزاد از اَشِر شیدل
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.