برداشت از پروفسور سید حسین نصر؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ اسلام تنها یک دین نیست، بلکه مبنای تمدن پهناوری نیز هست که از کنارههای اقیانوس اطلس تا سواحل اقیانوس آرام گسترده و گروههای قومی و نژادی کثیری، از عرب و ایرانی و هندی و پاکستانی و مالایایی و چینی و فرنگی و ترک و طوایف بسیاری دیگر از مردم را در برگرفته است. این تمدن جنبشهای معنوی و مکاتب فکری، کلامی و فلسفی و عرفانی و علمی متعدد پدید آورده است؛ سنت و دستاوردهای فکری این تمدن یکی از غنیترین سنتهای فکری در میان همهی تمدنهای جهان است.
░▒▓ ۱. سلوک و طریقت
▬ معنویت اسلام مستقیماً از قران مجید و سنت شریف نبوی سرچشمه میگرفته است. این معنویت بر معانی باطنی آیات کلام خداوند و آن بخش از اعمال و افعال رسول اکرم (ص) مبتنی بوده که به زندگی باطنی مربوط بوده است. در اوایل تاریخ اسلام، این جنبه از سنت اسلامی به «الطریقه الی الله»، و بعدها، در قرن دوم هجری قمری، به «تصوف» شهرت یافته است، اگر چه معنویت اسلامی به اشکال گوناگون دیگری خارج از چارچوب تصوف متشکل [یا خانقاهی] نیز وجود دارد.
░▒▓ ۲. کلام
▬ اسلام در جنب سنت بسیار غنی و متنوعی که با تصوف همراه بوده، اشکال گسترده و گوناگونی از علم دین یا الهیات نیز پدید آورده که در تفکر اسلامی به «کلام» شهرت یافته است. گفتهاند که وجه این تسمیه آن بوده است که در آن فهم «کلام» خداوند یعنی، قرآن مطمع نظر بوده و این وجه از تفکر [یا علوم] اسلامی را نیز علیبن ابیطالب (بنیاد نهاده و لذا، همو به اولین متکلم اسلام شهرت یافته است)
▬ مهمترین شخصیتی که صورتهای اولیهی کلام از تعالیم او سر برکشید، حسن بصری و با اعتزال و کنارهگیری یکی از شاگردان او یعنی، واصل بن عطا، از مکتب درسی او مکتب کلامی معتزله تأسیس شد که به پنج اصل متکی است؛ توحید، عدل، عقب و صواب، المنزله بین المنزلتین ([کسی که مرتکب گناه کبیره شود نه کافر است، نه مؤمن]) و امر به معروف و نهی از منکر.
▬ ابوالحسن اشعری یکی از مهمترین چهرهها در میان نخستین متفکران اسلام است. بنابر آنچه وی در وصیتش گفته است، پیامبر اکرم (ص) به خواب وی آمده و به او دستور داده بود که راهش را عوض کند، مکتب معتزلی را ترک بگوید، در مقابل، نظر یا نظریهی معتزلی خلق قرآن از قدیم یا ازلی بودن قرآن دفاع کند و اصل قدرت مطلق مشیت الهی را تعلیم بدهد که شامل همه چیز میشود و «اختیار» ی را که معتزله آن همه بر آن تأکید دارند فرو میریزد. او از جهات مختلف با معتزله اختلاف داشت.
▬ به رغم تفوق کلام اشعری، اشکال دیگری از کلام حنفی نیز در میان اهل تسنن ظهور یافته است.
▬ در زمینه کلام شیعی، شاخهی اسماعیلی تشیع در همان اوایل تاریخ اسلامی کلامی خاص خود فراهم آورد و در قرون سوم و چهارم هجری قمری به تدریج نخستین متون مهم کلام اسماعیلی، که طی قرون بعد همچنان ادامه یافت، ظاهر شد. این کلام آموزههای کاملاً متمایزی خاص خویش در باب رابطه میان پیامبر و امام، معانی ظاهری و باطنی وحی، ادوار نبوت و امامت و سایر تعالیم مشخصاً اسماعیلیان ارائه میکرد.
░▒▓ ۳. فلسفه
▬ اوج شکوفایی دوران ترجمه طی خلافت مامون در بغداد طی شد. در این دوره «بیتالحکمه» تاسیس یافت و بهترین مترجمان از دور و نزدیک برای ترجمه متون و آثار مختلف به زبان عربی دعوت شدند و برای این کار ایشان دستمزدهای دندانگیر پرداخته شد. مشهورترین و قابلترین این مترجمان حنین بن اسحاق، طبیب و فیلسوف مسیحی عرب، بود که عدهای از اعضای مکتبش، شامل خواهرزاده و برخی دیگر از خویشاوندانش، نیز او را یاری میکردند.
▬ فارابی را اغلب «معلم ثانی» خواندهاند. مراد از این عنوان «معلم» آن نیست که او رشتههای گوناگونی از علوم را تعلیم میداده، بلکه این است که وی علوم را توصیف و طبقهبندی کرده، حد هر کدام را مشخص ساخته و رابطه و نسبت آنها را با هم توضیح داده است. مسلمین عنوان «معلم» را به این معنای اخیر بر او اطلاق میکنند، و به همین جهت نه افلاطون، بلکه ارسطو را که همین کارها را در مورد علوم یونانی کرده بوده است، «معلم اول» میخوانند.
▬ پس از ابنسینا فلسفه در سرزمینهای شرقی اسلام به سبب حملات کلام به آن مدتی در محاق افتاد. در این دوران به دلیل حمایت سلاجقه از خلافت عباسیان، از کلام اشعری در مقابل، فلسفه رسماً حمایت میشد و لذا، فلسفهی اسلامی تدریجاً تحتالشعاع کلام قرار گرفت، و سرانجام، ضربهی نهایی علیه فلسفه اسلامی را نیز ابوحامد غزالی وارد آورد که معتقد بود آراء فلاسفه اسلامی در سه مورد با اصول و نگرشهای اسلامی منافات دارد. این سه مورد عبارت است از خلق جهان از عدم، علم خداوند به جزئیات و معاد جسمانی.
▬ در قرن ششم هجری قمری، یعنی، یک نسل پیش از ابن رشد، یک مکتب فلسفی جدید، موسوم به «اشراق» توسط شیخ اشراق شهابالدین سهروردی تاسیس شد. این نابغه فلسفه که در ۳۸ سالگی به مرگ محکوم شد، اصلاًایرانی نبود، اما، در حلب چشم از جهان فروبست. او در عمر کوتاهش نقدی بر فلسفهی مشائی پرداخت و کوشید تا عنصر اشراق یا حکمت و نیز اهمیت تهذیب و تصفیه باطن و پرورش ذهن را وارد فلسفه سازد.
▬ مکتب اصفهان توسط میرداماد، که در آن واحد هم شاعر بود هم متکلم، و هم فیلسوف، و میکوشید تعالیم ابنسینا و سهروردی را با یکدیگر جمع کند تأسیس شد. میرداماد علی الخصوص به دل مشغولی در باب معنای زمان شهرت داشت و میکوشید تا معضل سخت رابطه میان وجود سرمدی و جاودان خداوند و خلقت جهان یا قدیم و حادث را به نحوی حل کند که هم از نقطه نظر آموزهی قرآنی «فیقول له کن فیکون» قابل قبول باشد، و هم از منظر این واقعیت که چون خداوند خالق است و هیچ چیز در ذات او تبدیل و تبدل برنمیدارد، پس، او باید خلق کند؛ و گرنه نام خالق از اسماء الحسنی قابل اطلاق بر خداوند نخواهد بود.
▬ تعالیم ملاصدرا و نیز تعالیم پیشینیان او بر سلسلهای طولانی از متفکران مشهور مسلمان هند، همچون شیخ احمد سرهندی و شاه ولیالله دهلوی، مصلح دینی بزرگی که بلا واسطه و مستقیماً به خط فکری مکتب ملاصدرا وابسته است، تأثیر نهاد. این مکتب را در خود ایران بزرگانی همچون ملا علی نوری، ملا علی زنوزی و حاجی ملا هادی سبزواری احیا کردند، به نحوی که تا به امروز به عنوان یک سنت فکری بسیار مهم همچنان ادامه و دوام داشته است.
░▒▓ ۴. ریاضیات
▬ شاید مهمترین متون در میان آثار برگزیدهای که در زمینهی ریاضیات به عربی ترجمه شد، کتابهای اقلیدس و بطلمیوس بوده باشد، اما، آثار مکتب فیثاغوری درباره ماهیت و معنای اعداد، و آثار منلائوس، تئون، و بسیاری دیگر از ریاضیدانان متاخر یونان نیز در زمرهی این متون ترجمه شده قابل ذکر است.
▬ در زمینهی علوم حساب مهمترین دستاورد مسلمین احتمالاً، عبارت بود از اقتباس اعداد سانسکریت و تغییر شکلی که بعداً در این اعداد ایجاد کردند و آنچه را که بعدها در اروپا به عنوان اعداد عربی شهرت یافت پدید آوردند، و نیز استفاده از نظام اعشاری. این اعداد مشهور عربی در کتاب الحساب محمد بن موسی خوارزمی از اهالی خوارزم، یکی از شهرهای ایرانی شرق دریای خزر، ظاهر شد.
░▒▓ ۵. نجوم
▬ در زمینه اخترشناسی عملی یا رصدخانهای، بسیاری از اخترشناسان و مسلمان بدون آن که از جدولهای برساخته از رصدهای یونانی و بابلی تقلید و تاسی کنند، رصدهای تازهای کردند و جدولهای تازهای که نزد مسلمین به «زیج» موسوم بود فراهم آوردند.
▬ اما در مورد رصدخانهها باید گفت که یونانیها رصدخانههایی که مؤسسه و نهادی برای اخترشناسی باشد، نساختند و این مؤسسات ابداع مسلمانان بود.
▬ در زمینه اخترشناسی ریاضی نیز مسلمین ابتدا به مطالعهی روشهای هندی و ایرانی و بخصوص روشهای یونانی محاسبهی حرکت سیارات پرداختند. اخترشناسان بزرگ مسلمان قرون سوم و چهارم هجری قمری، مانند بتانی و بویژه بیرونی در قانون مسعودی در واقع، همان روشهای اخترشناسی ریاضی بطلمیوس را، که عنوان ترجمهی انگلیسی المجسطی او (یعنی Almagest) تا به امروز همچنان انگ و نشان ترجمه لاتینی این اثر از زبان عربی را برخود دارد، با برخی تغییرات و تصحیحات معین ادامه دادند.
░▒▓ ۶. زمینشناسی و جغرافیا
▬ در زمینه زمینشناسی باید گفت که عدهای از دانشمندان مسلمان همچون ابن سینا و بیرونی به زمینشناسی، مسألهی شکلگیری صخرهها، تهنشینی رسوبات، تفاوتهای سنگهای رسوبی و خارا سنگها و مرمرهای سیاه و، حتی، به مطالعهی آب و هوا، تشکیل حوضچههای رسوبی، تغییر شکلهایی که میان کوهها و اقیانوسها روی میدهد و بسیاری دیگر از مسائل مهم زمینشناختی عمیقاً توجه و علاقه داشتهاند.
░▒▓ ۷. فیزیک
▬ علم فیزیک آن گونه که امروزه، فهمیده میشود با هیچ یک از علوم مذکور در تقاسیم العلومهای سنتی اسلامی مطابقت ندارد، با این حال، سه حوزهی عمده از آنچه امروزه، فیزیک نامیده میشود، بسیار مورد توجه مسلمین بوده و در آنها توفیقات چشمگیری نصیب مسلمانان شده است:
o نخستین حوزه نورشناسی است. مسلمین توجه خاصی به مطالعه در زمینهی نورشناسی و پدیدهی نور مبذول کردهاند.
o دومین حوزهی فیزیک که مسلمین علاقهی وافری به آن نشان میدادند مسألهی حرکت، یعنی، همان مسألهی بنیادینی بود که در قرون سیزدهم و چهاردهم میلادی در غرب دنبال گرفته شد و زمینه را برای وقوع انقلاب علمی گالیله و طرح انتقادی او از نظریهی ارسطو آماده کرد.
o سومین حوزهای از فیزیک که مورد توجه مسلمین بود، عبارت بوده است از کل مسأله اوزان و مقادیر و روش ارشمیدس در باب اندازهگیری وزن مخصوص و اندازهگیری وزن و حجم اشیاء گوناگونی که در آثار او آمده است.
░▒▓ ۸. تاریخ طبیعی
▬ مسلمانان قلمرو طبیعت را به سه حوزه یا اصطلاحاً «مملکت» مشهور جامد و نبات و حیوان تقسیم میکردهاند.
▬ در زمینهی جانورشناسی مسلمین اکثراً از راه و روش ارسطو که بزرگترین جانورشناس دورهی باستان بود، پیروی میکردهاند.
░▒▓ ۹. کیمیا و شیمی
▬ واژههای کیمیا و شیمی امروزه، در زبان انگلیسی به دو مفهوم متمایز اشاره دارد، ولی، هر دو آنها در اصل از یک کلمهی واحد، یعنی، الکیمیا که از عربی به لاتین راه یافته بود، مشتق شده است، به اقرب احتمال این کلمه مصری و به خاک سیاهی مربوط است که پس از طغیان رود نیل و تهنشین شدن رسوبات بسیار حاصلخیز آن در دو سوی این رود بر جا میمانده و کشت و زرع را در کرانههای نیل بسیار تسهیل میکرده است.
▬ شیمی تدریجاً از جنبهی مادی و غیررمزی کیما زاده شده است.
░▒▓ ۱۰. طب
▬ یکی از گستردهترین زمینههای فعالیت در علوم اسلامی و یکی از مهمترین زمینههایی که طی قرون متمادی توجه دانشمندان مسلمان بیشماری را به خود جلب کرده و هنوز نیز زنده و پویاست، طب اسلامی است. بنیاد طب اسلامی بر همان مجموعهای است که به «طب نبوی» موسوم است، یعنی، آن دسته از اقوام و اعمال و عادات پیامبر اکرم (ص) که به نحوی با سلامت و بهداشت و مراقبت از تن، و طبعاً مراقبت از رابطهی روح یا جان با تن مربوط بوده است.
▬ همچون رازی که به تشخیص و معالجهی سرخک مشهور است، ابن سینا نیز به پیشگامی در کشف و تشخیص امراضی مانند مننژیت شهرت دارد. ولی، بزرگترین دستاورد ابن سینا همانا تلفیق و ترکیب نظاممند همهی سنتهای فوقالعاده گسترده و گوناگونی بود که پیش از او در طب وجود داشت.
▬ در طب اسلامی معالجهی جسم و روح توأمان مطرح است.
▬ طب اسلامی بیتردید، یکی از بزرگترین دستاوردهای تمدن اسلامی بوده است.
░▒▓ ۱۱. پژوهش و تحلیل در ادبیات
▬ اسلام تمدنی را پدید آورده که در آن هنر همواره جایگاهی مهم و مرکزی داشته است، در این جایگاه هنر تا زمانی که این تمدن دوام داشته باشد، باقی و برقرار خواهد بود. میتوان گفت که چشمانداز و نگرش اسلام مبتنی بر بعد زیبایی در زندگی است و بنابر همان حدیث مشهور که میفرماید «اِن الله جَمیل یُحِب الجَمال»، زیبایی و نیکی را به خود ذات خداوند مربوط میسازد.
▬ هنر اسلامی توانسته است در طول قرون متمادی محیطی فراهم آورد که در آن مسلمین با به یاد داشتن دائمی خداوند و با عنایت و تأمل در باب زیبایی که النهایه فقط ناشی از خداوند است که به مفهومی مطلق و نهایی زیبا (الجمیل) است، زندگی و کار کنند.
▬ در میان همهی هنرهای اسلام تلاوت آهنگین قرآن مجید از همه مهمتر و مرکزیتر است. این هنر عالیترین هنر مقدس اسلام است، هنر تلاوت آهنگین قرآن مجید طبعاً در بسیاری موارد با هنر کتابت کلام خداوند و نیز با حفظ کردن قصصی که در بسیاری از سورههای این کتاب مقدس آمده است، همراه میشده است. دلیل منزلت رفیعی که ادبیات در ساحت فرهنگی اسلام دارد، در همین نکته نهفته است.
▬ یکی از زبانها و ادبیاتی که به واسطه تماس با زبان فارسی عمیقاً از این زبان تأثیر پذیرفت، ادبیات ترکی بود. در طول چندین قرن در امپراتوری عثمانی، چهرهای بزرگ ادبی فارسی میدانستند و برخی از شعرای متقدم ایشان عملاً شعر ترکی در قالبهای کهن فارسی میسرودند.
░▒▓ ۱۲. هنرهای تجسمی
▬ در اسلام، دو هنر توأمان خوشنویسی و معماری، که منعکسکننده کلام خداوند در جامعهی اسلامی است، در زندگی دینی نقش اصلی را دارد. خوشنویسی مستقیماً بیانگر واکنش روح مسلمین در قبال نزول وحی قرآنی است. شعر عربی پیش از نزول قرآن نیز وجود داشته، ولی، چیزی به عنوان خوشنویسی عربی یا طبعاً اسلامی پیش از نزول قرآن وجود نداشته است. خوشنویسی یک هنر علی الاختصاص اسلامی است و هیچگونه سنت و سابقهای پیش از اسلام نداشته است.
▬ یکی از قابل توجهترین ویژگیهای شهر اسلامی. عبارت بوده است از همسازی کامل آن با با بوم طبیعی.
▬ شهر اسلامی به هیچ وجه تهییجکننده و اضطرابانگیز نیست.
▬ کل زیبایی شهر اسلامی متوجه درون است و نه بیرون و این مانع از آن است که مردم نسبت به هم احساس نابرابری کنند.
░▒▓ ۱۳. موسیقی
▬ عالیترین هنر مرتبط با صوت و صدا در اسلام همانا تلاوت قران است که گر چه هرگز نام موسیقی بر آن اطلاق نشده، اما، عالیترین شکل «موسیقی» در اسلام است. تلاوت قران به یک معنا اولین و اصیلترین تجربه یا احساس موسیقی در روح مسلمان است و همچنان که متن قرآن مجید منشأ شکلگیری ادبیات اقوام اسلامی بوده، این تجربه یا احساس موسیقی در روح مسلمان است.
▓ تأثیر هنر اسلامی
▬ سنت هنری اسلام تأثیر عظیمی هم در درون جهان اسلام، و هم بر تمدنهای پیرامون آن داشت، در جانب شرق، هنر اسلامی در حالی که خود تا حدودی از هنر چینی تأثیر یافته و این تأثیرپذیری از جمله در مینیاتورهای ایرانی مشهود بود، به نوبهی خود بر انواع هنرهای چینی از سفالگری و چینیسازی تا قالیبافی تأثیر نهاد.
مآخذ:...
هو العلیم