دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مطلب اول
▬ رقابتهای دموکراتیک، در چهارچوب یک قانون اساسی روی میدهند. در رقابتهای دموکراتیک بایسته، قانون اساسی، یک مبنای مشترک و مایه وفاق واقعی است. اینگونه نیست که کسانی بدواً التزام خود به قانون اساسی را اعلام کنند، و بعد، در عمل، کار دیگری انجام دهند. طراحی نخست از دموکراسی بر این اساس بود. این، سر و راز، یک وضع سیاسی باثبات است.
▬ اگر انتخابات در ایالات متحده، یا استرالیا، یا کانادا، از سطح عصبی و هیجانی کمتری برخوردار است، یا هر فعالیت سیاسی با خونسردی بیشتری معمول داشته میشود، بخش مهمی از آن برمیگردد به این که معنای فعالیت سیاسی در چنین کشورهایی مرادف جرزنی درباره قواعد اصولی بازی نیست. سخن از افزایش رشد اقتصادی، تغییر در سیاستهای بهداشت، یا حداکثر تغییر در راهبردهای نظامی و دفاعی است؛ ولی کسی حرف از انحلال نظام فدرال برآمده از انقلاب ۱۷۸۹ امریکا نمیزند.
▬ این وضع منطقی انتخابات، وضعی است که خصوصاً پس از ۱۳۶۸، ما از آن محروم بودهایم، و در ۱۳۸۸ شوری از کوری آن درآمد. طی این مدت، نیمی از فعالان سیاسی ما، التزام عملی به قانون اساسی نداشتهاند. همه هم میدانند که نداشتهاند. خودشان هم میدانند و انکار هم نکردهاند. تنها به هنگام تکمیل فرم شرکت در انتخابات، آنها اعلام کردهاند که به قانون اساسی التزام دارند، ولی همان موقع، خودشان، هواداران، رقبا، مجریان قانون، و همه و همه میدانستند که آنها به قانون اساسی التزام کاملی ندارند. به بخشهای ملتزماند و به بخشهایی نه.
▬ اینکه ما مدام، پس از انقلاب، با کسانی مواجه بودهایم که بدون آن که واقعاً ملتزم به قانون اساسی باشند، التزام عملی به آن را گواهی میکردند و وارد گود انتخابات میشدند، و پس از به قدرت رسیدن، علیه قانون اساسی اقدام میکردند، موجد دشواریهای عظیم در سیاست ما بوده است، و این کشور و این جامعه را به ناراحتی و اضطراب و عصبانیت کشانده است. بیگمان یکی از اساسیترین معانی تثبیت انقلاب که مضمون دهه چهارم انقلاب شناخته شده است، تثبیت مفهوم انتخابات است.
▬ اگر اشخاصی یک قانون اساسی را نمیپذیرند، علیالاصول نباید بکوشند تا آن را با ابزار انتخابات عوض کنند، بلکه روش منطقی رسیدن به چنین منظوری، انقلاب است.
░▒▓ مطلب دوم
▬ این روحیه که فیالمثل در کسانی مانند دکتر عباس عبدی یا دکتر حمیدرضا جلاییپور هست که در انتخابات، دنبال «جنبش» میگردند، از نحوی سوء تفاهم در مورد کارکرد انتخابات برمیخیزد. آنها از انتخابات، انتظار انقلاب دارند.
▬ البته انتخابات انقلابی، این حسن را دارد که شور و حال و هیجان بسیار دارد و از متن آن مشارکتهای نامتعارف هشتاد درصدی برمیآید؛ ولی این عیب را هم دارد که یک ملت را مدام در وضعیت عصبی انقلابی و احساس خطر در مورد از دست رفتن همه چیز نگه میدارد.
▬ این که این نحو نگاه به انتخابات، یکی از موجبات «همیشه در صحنه» ماندن مردم بوده است، حرفی نیست، ولی واقع آن است که این وضع، عوارض جانبی و هزینه بسیار دارد. یک جامعه که در آن احساس امنیت نباشد، احساس تهدید باشد، نیروهای مختلف خود را، و از جمله نیروها و استعدادهای انسانی خود را تلف میکند. یک وضعیت روانشناختی آزاردهنده توأم با بدبینیهای پیوسته، و اضطرابهای کشنده میان مردم حاکم است که مانع از آن میشود تا هر کس، هر جا هست، کار خود را درست و صحیح انجام دهد.
▬ عبور یک جامعه انقلابی از وضعیت مناقشه بر سر اصل انقلاب، یک خیز مهم در توسعه آن جامعه محسوب میشود. ما باید به این عبور نائل شویم.
▬ از این قرار، اگر بخواهیم دهه چهارم انقلاب که اکنون در میانه آن هستیم، دهه تثبیت انقلاب اسلامی باشد که میخواهیم، پیشنهاد من این است که به این برنامه، به مثابه یک «پروژه» بنگریم؛ به این معنا که با هدف مشخص، امکانات و مقدورات مشخص، و زمان مشخص، گامهای معینی برای دستیابی به آن ترسیم کنیم. منظورم از استعمال واژه «پروژه» این است که دیگر نمیشود در این کار مماشات کرد و بدون یک برنامه زمانی مشخص و مرحله به مرحله، تحقق این منظور معقول را تا آینده نامعلوم به تعویق افکند.
▬ رویدادهای سال هشتاد و هشت که به این کشور و تاریخ آن ضربات کاری وارد آورد، و تک تک ما و نسلهای پس از ما باید عوارض آن را بپردازیم، به همه گوشزد کرد که زمان مسامحه سپری شده است، و کشور بیش از این تاب این نحو شتر سواری دولا دولا را ندارد. تثبیت انقلاب، به معنای پروژه تثبیت انتخابات، اکنون یک اولویت ملی است.
░▒▓ مطلب سوم
▬ حال که رقابتهای سیاسی، نرم نرمک به درون قواعد متعارف باز میگردند، برداشت ما هم از این رقابت ها باید از یک سطح بالا و انتزاعی رقابت میان موافقان و مخالفان زیر زیرکی نظام عوض شود، و اطراف رقابت سیاسی در ایران را به چشم کسانی بنگریم که تنها راهحلهای متمایزی برای حل مسائل مورد توافق در قانون اساسی کشور ارائه میدهند.
▬ در این حال، ما هم میشویم مانند فعالان سیاسی استرالیا یا امریکا. در ایالات متحده، معنا ندارد که کسانی که مخالف چهارچوب فدرال ایالات متحده هستند، در انتخابات شرکت کنند. همان طور که در قانون اساسی آمده، آن ها حق دارند انقلاب کنند، و دولت ایالات متحده هم حق دارد از خود در مقابل آن ها دفاع نماید. پس، اگر کسانی چهارچوب دولت فدرال امریکا را میپذیرند، میتوانند رقبای انتخاباتی یکدیگر باشند، در غیر این صورت، رقبای انقلابی هم خواهند بود.
▬ یک نتیجه به رسمیت شناختن چنین فرضی میتواند این باشد که سطح خشونت و نزاع در رقابتهای سیاسی یک تراز پایین میآید. رقبای سیاسی و انتخاباتی کسانی هستند که اهداف سیاسی کلی مشترک، مندرج در قانون اساسی دارند، ولی راه حلهای متفاوتی برای حل آن دارند. در نتیجه، جدیت و رقابت آن ها هم در همین سطح است. در چنین وضعی، که شورای نگهبان (دادگاه قانون اساسی) و قوه قضائیه کار خود را به درستی انجام میدهند، هیچ یک از طرفهای رقیب، دیگری را به چشم دست پنهان استکبار یا تزویر پیچیده شیطان نمیبیند، بلکه رقیب از نظر ایشان، تنها یک فعال سیاسی دوست است که در مورد راه حل ها، به نحو دیگری میاندیشد، و اگر فکر او به کرسی بنشیند، اتفاق هولناکی نخواهد افتاد، بلکه تنها رشد اقتصادی یا علمی یا سیاسی یا... قدری کمتر از آنی میشود که راه حل ما به بار خواهد آورد. این طرز فکر لازم برای رقابت سیاسی در یک محیط سیاسی خونسرد و غیرجنبشی است.
▬ قبلها، و وقتی رقابت بین جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز بود، این نظم بایسته رقابت نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی و امام، به این تعبیر بیان میشد که رقابت آنها، رقابت در «عقیده» نیست، بلکه رقابت در «سلیقه» است.
░▒▓ مطلب چهارم
▬ تأثیر فرهنگی غلبه چنین تصوری در مورد سیاست قابل ملاحظه خواهد بود، و جامعه عصبی و ناراحت ما را به سمت نحوی خونسردی هدایت خواهد کرد.
▬ حالا و بر اساس این الگو، میتوان برداشت متمایزی از مفهوم دهه چهارم انقلاب به مثابه دهه تثبیت انقلاب ارائه داد. در این مرحله، ایران هستهای و مسلح، به سطحی میرسد که برای حفظ موجودیت و انقلاب خود، دیگر به هیجانها و هواداریهای پرشور مردم انقلابی نیاز ندارد. این انقلاب پس از سی و پنج سال، تثبیت شده است، و در آن، هر چیز سر جای خود قرار گرفته است. در این شرایط و حال، قدرتهای بزرگ هم باید ما را به رسمیت بشناسند و دیگر ما را تهدید نکنند.
▬ اینکه این مفروضات برای ورود انقلاب به مرحله ثبات چقدر واقعبینانه است، و این که واقعاً ما به چنین سطحی از جاافتادگی رسیدهایم، در تصمیم اینکه فعالیتهای سیاسی را به سمت آرامش و رقابتهای دوستانه محتوایی سوق دهیم مؤثر است.
مأخذ: رسالت
هو العلیم