برداشت از پروفسور سید حسین نصر؛ برای تأمل بیشتر
▬ روشن است که جان و جوهر پاسخ اسلامی به دنیای مدرن در جهات دینی و معنوی و فکری زندگی بشر نهفته است. همین جهات و جنبههاست که کردار بشر و نحوهی تلقی او را از جهان پیرامون رقم میزند.
▬ ابتدا در مورد خود دین، باید گفت که مهمترین پاسخ جوان مسلمان و مهمترین گامی که باید او پیش از هر چیز بردارد، این است که قوت ایمان خود را حفظ کند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحی اسلامی از دست ندهد.
▬ مسلمین ابتدا باید به معارضهی مدرنیسم با نفس دین پاسخ دهند و آنگاه، به معارضهای که دنیای مدرن علیالخصوص با وحی اسلامی دارد بپردازد.
▬ پاسخهایی که به چالشهای دنیای مدرن با اسلام داده میشود در عین حال، بایستی بر عامترین و فراگیرترین تعالیم اسلامی مبتنی باشد و در آنها از درج گرایشهای محدود فرقهای و مخالفتآمیزی که مربوط به داخلهی خود جهان اسلام است اجتناب گردد، و منازعات و مباحثات فرقهای و کلامی یا فقهی به خود فقها یا متکلمان و علمای دینی واگذاشته شود که آموختگیهای لازم برای انجام چنین مباحثاتی را دارند.
▬ مسؤولیت مهم که بر دوش متفکران اسلامی است این است که مسیحیت و یهودیت و سایر ادیان را از منظر اسلامی مطالعه کنند. در دو قرن گذشته جهان اسلام شاهد ظهور لشکر کاملی از علما و محققان غربی بوده که برخی از ایشان علمای برجسته و فارغ از تعصب و پیشداوری و، حتی، گاهی علاقهمند به آرمان اسلام، ولی، بسیاری دیگرشان غرضمند و غالباً به شدت مخالف اسلام بودهاند و به مطالعهی این دین برآمده و دقیقاً به سبب نقطه نظرها و نقطهی عزیمتهای نادرستی که داشتهاند چهرهی اسلام را به نحوی مسخ شده باز نمودهاند.
▬ جوان مسلمان باید آن اندازه با سنت فکری خودش انس و آشنایی داشته باشد که بتواند پاسخ چالشهای مدرن و پسامدرن نظیر هیچانگاری، لاادریمشربی و اگزیستانسیالیسم ملحدانه، مارکسیسم ماتریالیستی، و تنزل همهی عالم معنا و واقعیت معنوی به کارکرد ذهن یا روان، و بهخصوص چالشهای علم جدید و النهایه بحران محیط زیست که کل موجودیت بشر را تهدید میکند، در آن بیابد.
▬ در بحث از ساحتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی، مهمترین نکته:
• اولاً این است که اکثر جوانان مسلمان نمیتوانند تعالیم وثیق و معتبر اسلامی را که تا حدود بسیار زیادی در ساختار اجتماعی مواطن ایشان در جهان اسلام جذب و ادغام شده، از عادات و آداب و رسوم دیگری که زندگی ایشان را فرا گرفته است، تمیز دهند.
• دوم اینکه بسیاری از حملات مدرنیستها در غرب به نهادهای اجتماعی اسلام در واقع، حمله به تمام نهادهای سنت غیرجدیدی است که آنها آن را بخصوص با اسلام یگانه میدانند که ضمناً غیرمسلمینی که در جوامع اسلامی یا جاهای دیگر زندگی میکنند، نیز در آن شریک و سهیماند. یکی از نمونههای تمامعیار در این زمینه مسألهی نقش اجتماعی زنان است. ولی، نقش زنان در خود غرب طی یکصد سال پیش، بسیار متحول بوده است و از کجا معلوم که در آینده کاملاً دیگرگون نشود؟ منتقدان غربی در هر زمان تنها بر اساس مدهای رایج در غربِ آن زمان از جامعهی اسلامی انتقاد میکردهاند و لذا، نباید این انتقادات را جدی گرفت. عین همین قضیه در مورد اخلاقیات اسلامی صادق است. در دنیای مدرن، با وجود اینکه ارزشهای اخلاقی اینچنین در جامعه از دست رفته است، آنها هنوز هم بیوقفه از جنبههای گوناگون اخلاق اسلامی انتقاد میکنند. جوان مسلمان باید بداند که این انتقادات از نگرش نادرست دیگری به انسان و جامعهی انسانی مایه گرفته است. در زمینهی اقتصاد نیز همینطور است. جوان مسلمان باید از محسنات پیوستگی اقتصاد با اخلاق در تمدن اسلامی و مخاطرات جدا شدن این دو آگاه باشد و نباید بگذارد که اقتصاد به علم مستقل از آدمیان تبدیل شود.
▬ مشکلترین جنبه از جنبههای عملی یا بالفعل زندگی که جوان مسلمان با آن مواجه است، سیاست است. در این زمینه نیز در نتیجهی از میان رفتن اکثر نهادهای سنتی سیاسی اسلامی و رخنه کردن نیروها یا جریانات قدرتمند گوناگونی همچون ناسیونالیسم و برخی انواع نهادهای حکومتی از غرب که با تعالیم شریعت اسلام سازگاری ندارد، امروزه، تنشهای بسیار زیادی سراسر ساحت سیاسی جهان اسلام را فراگرفته است و معمولاً، هم در بسیاری از کشورهای مسلمان آزادی لازم برای بحث علنی در مورد این مسأله وجود ندارد.
▬ در این زمینه آنچنان پیچیدگیها هست که نمیتوان برای واکنش در مقابل، آنها راهنماییهای ساده و کلی ارائه کرد. با این حال، جوان مسلمان هرگز نباید تسلیم این تصور شود که دموکراسی، شکل آرمانی در همه جاست. جوان مسلمان باید بداند که مشارکت عمومی در حکومت پیش از مدرن در جهان اسلام برقرار بوده است. باید جهان اسلام مجال و امکان انتخاب بایستهی خود را بیابد تا بتواند نهادهای سیاسی خاص خود را همساز و همسو با اصول اسلام و ساختارهای جامعهی اسلامی برقرار کند.
▬ عالیترین هنرهای اسلامی عبارت است از خوشنویسی و معماری و، سپس، هنر لباسسازی و ساخت اشیائی همچون فرش و نظایر آن که در زندگی روزمره پیوسته با آدمی محشورند و به کار میآیند و لذا، فضای هنری و فرهنگی بلا واسطهای را که فرد در آن نفس میکشد، میسازند.
▬ جوان مسلمان میتواند همواره در مقابل، انتقاداتی که در مقابل، هنر اسلامی مانند فقدان هنر پیکرتراشی یا پرداخت اندک به نقاشی حاضرجواب باشد و بگوید که در عوض، غرب هم از نیل به ژرفا و شکوه شعر عرفانی که بر عشق به خداوند و معرفت او مبتنی بوده قاصر مانده است.
▬ در مورد شیوهی زندگی، باید پذیرفت که مقاومت در مقابل، جاذبههای بسیار نیرومند شیوهی زندگی جدید برای جوانان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، بسیار دشوار است. زیرا، این شیوهی زندگی دقیقاً معطوف به قوای شهوت و غضب در نفس، و مآلاً تن دادن به آن بسیار سهلتر از تسلیم شدن در مقابل، قوای عالیتر نفس است که مستلزم انضباط روح است و النهایه به تسلیم در مقابل، خداوند راه میبرد. بنا بر این، نخستین گامی که باید برداشت این است که در مقابل، بسیاری از جنبههای آنچه به شیوهی زندگی مدرن مرسوم است مقاومت کنیم تا بتوانیم جداً مسلمان بمانیم. خصوصاً جوانان مسلمان رشدیافته در غرب تنها به برکت تمسک به شعائر مقدس دینی و برخورداری از ذهن تربیتیافته و روح مستغرق در ایمان میتوانند در مقابل، فشارهای شیوهی زندگی غربی بایستند. در عین حال، شناخت معنا و نفوذ همهی جوانب مجموعهای که به شیوهی زندگی مدرن مرسوم است، نهایت اهمیت را دارد. همچنین، درک تمامیت سنت اسلامی باید همعنان با این شناخت درست از دنیای مدرن باشد. قلب این اهتمام همانا «ایمان» است.
مآخذ:...
هو العلیم