برداشت از اریک برگلوف، اقتصاددان ارشد بانک نوسازی و توسعه اروپا؛ برای تأمل بیشتر
▬ اوضاع اقتصادی کشورهایی که در آنها انقلابهای ممالک عربی روی داده به سرعت رو به وخامت است. مصر، با کمبود نقدینگی مواجه است. تا پیش از وامهایی که اخیراً برای نجات مصر پرداخت شد، ذخایر ارزی این کشور کمتر از سه ماه واردات این کشور را پوشش میداد. در چنین شرایطی مصریها به احتکار سوخت و مواد غذایی روی آوردهاند چون پیشبینی میکنند که با کمبود آنها مواجه خواهند شد.
▬ قطعی برق که این روزها مردم مصر بیش از گذشته و با مدتهای طولانیتر با آن مواجهند، این خبر را برای آنها دارد که اوضاع بدتری در پیش است، آن هم در اقتصادی که پیش از این، هم با نرخ بالای بیکاری، اخراجهای گسترده و فقر شدید دست و پنجه نرم میکرد.
▬ ثبات اقتصاد کلان در کوتاه مدت اولویت نخست مصر و سایر کشورهایی است که بیداری عربی در آنها شکل گرفته است. در میان مدت، اما، امکان تداوم چنین وضعیتی نه تنها در این کشورها، بلکه در سایر کشورهای افریقای شمالی و غرب آسیا باید مورد بررسی قرار گیرد.
▬ با وجود این همه مسأله مورد بحث، مجید جعفر، از مرکز کرسنت پترولیوم واقع در امارات متحده عربی، در جلسهای با موضوع غرب آسیا و افریقای شمالی که اخیراً در چارچوب اجلاس جهانی اقتصاد تشکیل شد، به درستی نسبت به مسائل بحر میت ابراز نگرانی کرده است. پیشنهاد او با عنوان طرح استواری عرب که برگرفته از طرح مارشال پس از سال ۱۹۴۵ در اروپای غربی است، قابل ستایش است. اشارهای که این طرح به ضرورت یک اقدام هماهنگ در ابعاد وسیع نموده، امیدوارکننده است، اما، آیا طرح مارشال الگویی مناسب است؟
▬ طرح مارشال یک استراتژی اقتصاد کلان بود که انتقال حجم زیادی از سرمایه توسط مؤسسات کاملاً توسعهیافته برای کمک به بازسازی ظرفیتهای از دست رفته در جنگ و زیرساختهای اقتصادها را شامل میشد، اما، چیزی که منطقه عربنشین به آن نیاز دارد، سرمایهگذاریهای اقتصادی خرد، پروژه محور و دارای مدیریت قوی است، آن هم به شرط ایجاد اصلاحات عمیق در فضای کسب و کاری که یکی از بدترین فضاهای کسبوکار در سرتاسر جهان محسوب میشود.
▬ در گزارش مشترکی که مجمع جهانی اقتصاد و بانک نوسازی و توسعه اروپا با موضوع رقابتپذیری کشورهای عرب ارائه کردند، این دو نهاد درخواست کردند که اصلاحات فوری در مؤسسات کشورهای عربی انجام گیرد تا از رشد بخش خصوصی حمایت شود. در این منطقه خطوط قرمز، سیاستهای غیرضروری در زمینه رقابت و قوانین دولتی موجب تضعیف کارآفرینی میشوند. سرمایهگذاریهای عظیمی هم در بخش آموزش مورد نیاز است تا بیسوادی را ریشهکن کند، سطح کلی مهارتها را ارتقا دهد و مهارتها را بیش از پیش با نیاز بازار هماهنگ سازد.
▬ شاید عجیب به نظر برسد که در کشورهایی که شاهد انقلابهای ممالک عربی هستند، باور عمومی بر این است که محور اشتغالزایی و رشد اقتصادی، بخش خصوصی است. وقتی که بانک نوسازی و توسعه اروپا با همراهی یک سازمان انگلیسی به نام فوروارد تینکینگ کارگاهی را پشت درهای بسته برای ۲۷ نماینده احزاب سیاسی منطقه برگزار کردند، این موضوع بیش از پیش خود را نشان داد. دو روز بحث فشرده در این کارگاه ضمن آنکه تفاوت دیدگاههای نمایندگان را نمایان ساخت، بسیاری از مشترکات آنها را هم فاش کرد.
▬ معلوم شد که توسعه بخش خصوصی برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. اغلب احزاب معتقد به تفکر بازار آزاد بودند، اما، اخوانالمسلمین مصر و احزاب هممسلک آن در لیبی و تونس به شدت نسبت به چنین تفکری بدبین هستند و آن را ناشایست و نهایتاً منجر به فساد تلقی میکنند. علاوه بر این بانکهای موجود نتوانستهاند در خدمترسانی به کسب و کارهای کوچک و زمینهای کشاورزی این احزاب موثر عمل کنند. دستیابی به اهداف بلندپروازانه برای رشد اقتصادی خوب و اشتغالزایی سریع بدون یک دولت توانبخش و بدون استفاده از نظام بانکی بسیار دشوار خواهد بود.
▬ بیشک، مسؤولیت اصلی برای ساختن نظامهای سیاسی این کشورها و اصلاح اقتصادهایشان بر عهده شهروندان است. مداخلات خارجی در ذهن عموم زخمهای زیادی بر جای گذاشته است، اما، این منطقه میتواند به گذار موفق اروپای مرکزی و اهرمهای قدرتمند اصلاحات که پیوستن این کشورها به اتحادیه اروپا ایجاد کرد، توجه کند. کشورهایی چون مجارستان و لهستان وقتی تجربه توسعه خود را به اشتراک میگذارند، دیگر به پنهانکاری متهم نمیشوند. درسهای زیادی را هم میتوان از ترکیه آموخت که برای رسیدن به یک بخش خصوصی پرتحرک و خلاق، اقدام به برنامهریزی کرد.
▬ خبر خوب اینکه اقتصاد انقلابهای ممالک عربی از مشکلات عمیقی که کشورهای اروپایی پس از کمونیسم با آن دست و پنجه نرم میکردند، رنج نمیبرند. بسیاری از اصلاحات اولیه تاکنون، اعمال شدهاند و نظامهای بانکی کارآزمودهای در آنها فعالند. در اروپای پس از کمونیسم، اما، باید بانکها از ویرانههای به جا مانده از سوسیالیسم ساخته میشدند.
▬ در نتیجه، گر چه بیثباتی سیاسی خسارات خود را بر رشد اقتصادی بر جای میگذارد، اما، کشورهای شاهد بیداری عربی نباید به مانند اروپای پس از کمونیسم در دهه ۱۹۹۰ با رکودی که مخصوص دوران گذار است مواجه شوند. از سوی دیگر، محتمل به نظر نمیرسد که آنها بتوانند رشد اقتصادی قدرتمندی را که اغلب کشورهای اروپایی در حال گذار شاهد بودند، تجربه کنند.
▬ به درستی اشاره شده است که کشورهای شاهد بیداری عربی به یک برنامه نیاز دارند، اما، این برنامه باید طرحی باشد برای رشد اقتصادی جامع به رهبری بخش خصوصی که توسط سایر کشورهای جهان عرب و اتحادیه اروپا مورد حمایت قرار گیرد. مهمتر آنکه این طرح باید متعلق به خود کشورها باشد و بر پایه روشی باشد که در آن نقش حیاتی یک دولت توانبخش و یک بخش مالی ترغیبکننده، لحاظ شود.
▬ این گذار اجتماعی-سیاسی، که با به رسمیت شناختن نیاز به تغییر توسط مردم تقویت شده است، فرصتی تاریخی است برای ایجاد اصلاحاتی که میتواند منجر به رشد اقتصادی شود.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم