فیلوجامعه‌شناسی

مخاطرات هولناک بازگشت به حکمرانی تکنوکرات‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    سیطره‌ی متخصصان فنی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و عملکردهای رسانه‌ای، وجه مسلطی است که جامعه‌ی ما را به سمت تکه‌پاره‌شدن پیش می‌برد.
▬    به این معنا که به دلیل فقدان یک هسته‌ی فلسفی انتقادی انسجام بخش که به پژوهش‌های علمی جهتی قابل و هماهنگ ببخشد اظهارنظرهای علمی و پژوهش‌های تجربی مؤسسات مختلف پژوهشی (که حداقل تا آن‌جا که به پژوهش‌های جامعه‌شناختی مربوط می‌شود غیرروشمند و ناصحیح عمل می‌کنند) سوگیری اصلی سازمان‌ها و نهادهای سیاسی و مدنی را تعیین می‌کنند.
▬    این پژوهش‌ها قادرند تا با زبان نمودار و آمار به «مدیران» فی‌الجمله اطلاعاتی در مورد عامه‌پسندی یا ثمربخشی راهی که باید برگزینند بدهند. از سوی دیگر، سیطره‌ی تفکر تکنوکرات‌ها از مرحوم محسن نوربخش گرفته تا کارشناسان «دفتر مطالعات استراتژیک»، که ویژگی مشترک همه‌ی آن‌ها محوریت عمل بر مبنای تکنیک و کنار گذاشتن هدف‌گذاری‌های فرهنگی و اخلاقی از دستور کار است، نشان می‌دهد که نوعی ایمان مبهم به «علم» نزد همه مشروعیتی قابل برای این تکنوکراسی فراهم آورده است. به این معنا که دانش خود به خود به سبب سودمندی‌اش دارای ارزش تلقی می‌شود و در مورد این‌که دانش تا چه اندازه قرین خطا و شرارت است سکوت اختیار می‌شود.
▬    تقریباً تمام روشنفکران جامعه‌ی ما خواسته‌اند بپذیرند که پیشرفت و توسعه، ما را از بدی‌ها دور می‌کند و آینده‌ی ما را به نیکی رقم می‌زند. ناراحتی‌های پدید آمده در این دوره نیز عمدتاً به اوضاع و احوال «گذار» نسبت داده می‌شود.
▬    وقتی دانش تخصصی و توسعه رو به انباشت می‌نهد، در جامعه گروه‌هایی از مهندسان اجتماعی پدید می‌آیند که آن‌چه را می‌دانند به مرحله‌ی اجرا می‌گذارند تا ببینند «چه می‌شود؟». من قبول دارم که این دقیقاً چیزی نیست که این روشنفکران می‌گویند، بلکه فکر می‌کنم که این جمله آن‌چه را که ایشان در نظر دارند، به عبارت درمی‌آورد.
▬    ابتدا تصور بر این بود که متخصصان با بسط دانش خود، قدرت خود را در پیش بردن امور و تولید انبوه تحلیل‌های کلان اجتماعی متخصصان فنی برای پیشبرد قدرت در مسیر «اهداف متعالی انقلاب اسلامی» پیش می‌برند. در این میان، گمان نمی‌شد که خیلی بحثی درباره‌ی این‌که جهت‌گیری چنین پژوهشگران و مؤسسات پژوهشی چگونه باید باشد، ضرورتی داشته باشد، چرا که، تصور بر این بود که رویداد انقلاب، تمام پژوهشگران را «انقلابی» و راست‌دین کرده است.
▬    در این میان، هیچ کس در این که دانش، قدرت انقلابی ام‌القرای اسلامی را افزایش خواهد داد، تردیدی نداشت، اما، در این‌که آیا وضعیت انسان ایرانی و مسلمان در جریان این افزایش قدرت بهتر می‌شود جای تردید وجود دارد. همین که قدرت در جهت رفع نیازها به کار گرفته می‌شود، نیازها تغییر می‌کنند؛ ولی، چرا باید مطمئن باشیم که قدرت انقلابی ام‌القرای اسلامی در همگامی با نیازهایی که این پژوهشگران ایجاد می‌کنند فزونی می‌گیرد؟ چرا، حتی، باید بر این عقیده باشیم که نیازهایی که این پژوهشگران مستقل از ایدئولوژی مؤسسان انقلابی ام‌القرای اسلامی تعریف می‌کنند، باید طوری باشد که انقلاب اسلامی به شرط قدرت کافی بتواند آن را برآورد؟ چرا باید این را مسلم بدانیم که ما با همان مشکلی مواجهیم که این کارشناسان می‌گویند؟ و چرا باید بر اساس آن‌چه امروزه، این کارشناسان می‌گویند، ما با مشکل اطمینان از این‌که آن‌چه که برای رضایت آنان لازم است باید تا بدان جا که ممکن است با کارآیی تولید شود، مواجهیم؟ پرسش‌هایی پیچیده‌تر از این‌ها درباره‌ی این‌که چگونه دانش این تکنوکرات‌ها موجب خوشبختی می‌شود، حال آن‌که مشحون از آزمون و خطاست و در اساس و بنیاد مفروضاتشان تردید بسیاری وجود دارد، مطرح است.
▬    غالباً این گمان وجود دارد که گسترش آگاهی دریافت انسان از خود و محیطش را طوری تغییر می‌دهد که او را در خوشبختی تواناتر می‌کند و او را از دسترسی آن‌چه تاکنون، به عدم خوشبختی‌اش منجر شده دور می‌دارد، اما، در این گمان مآلاً این پذیرش وجود دارد که پیشرفت تکنولوژیک نسبت به این‌که انسان چگونه خود و جهانی را که در آن زندگی می‌کند را می‌بیند، اهمیت ثانوی دارد. این، به رغم آن چیزی است که اکنون، در کشور ما در جریان است. تکنیک با رهایی از جهان‌بینی خاصی که می‌توانست اخلاق را تضمین کند، کم و بیش در راه شرارت گام برمی‌دارد و سر از «بی‌عدالتی»، «پاداش‌های وحشتناک به مدیران»، «مصلحت‌اندیشی‌های علمی مهارگسیخته» و… درمی‌آورد و خلاصه این علم شرور اکنون، جای اخلاق را گرفته است.
▬    گمان می‌شد که «شرارت» ریشه در خطا دارد، نه آن‌که شرارت همان خطاست، بلکه از خطا ناشی می‌شود. و منظور از شرارت هم عبارت از رفتاری زیان‌آور بود، و هم انگیزه‌هایی که به طور معمول به چنان رفتاری منجر می‌شوند، اما، موجودات قابل در دانش نیز در معرض خطا هستند، اما، این توان را دارند که اشتباهات خود را اصلاح کنند.
▬    به این ترتیب، شرارت می‌تواند از خرد و دانش نیز سرچشمه گیرد، اما، دانشی که محصول استدلال نادرست و شناخت ناقص باشد، اما، دانش تکنوکرات‌ها مفاهیم و روش اساسی درست اندیشیدن در مورد انسانی که اکنون، در غیاب یک چهارچوب مرجع اخلاقی دقیق دیگر هیچ نمونه‌ی الگویی ندارد را نمی‌داند، نحوه‌ی استدلال را فراموش کرده است و مدام خطا می‌کند یا اساساً در تصحیح خطای خویش ناتوان است.
▬    کار به همین‌جا متوقف نمی‌ماند و تکنوکرات‌های ایرانی از جهات دیگری نیز مرتکب خبط و خطاهای اخلاقی ناگفتنی می‌شوند. آنان وابسته به پیش‌داوری‌ها و حب و بغض‌های سیاسی علیه دیگر انقلابیون هستند و بسادگی حاضر به ترک این ایستارها نیستند؛ حتی، هنگامی که تمامی حقایقی که برای ویرانی این ایستارهای نادرست لازم است کشف شده باشند.
▬    بنا بر این، آن‌ها علاوه بر خطاهای مفهومی و روش‌شناختی که به لحاظ فقدان چهارچوب مرجع اخلاقی در عمل دچار آن هستند، دارای خطاهای سیستماتیک فاحش به دلیل موضع‌گیری‌ها و تعصبات سیاسی خویش هستند. اینجاست که «شرارت سازمان‌یافته» پدید می‌آید.
▬    در واقع، گعده و گروهی از روشنفکران هم مسلک سیاسی پدید می‌آیند که با هم در جهت قلب حقیقتی که برای منظور سیاسی مضر است هم‌داستان می‌شوند. پس، مساعی آن‌ها آشکارا در مکانیسم‌های رسانه‌ای یا مکانیسم‌های مشابه آن این می‌شود که حقایقی را بزرگ نمایند و حقایقی دیگر را کوچک کنند و در جریان یک ریطوریقا و زبان‌بازی این حقایق را به صورت حقایق منسجم و قابل باور و قابل دستورالعمل شدن درآورند.
▬    این دانش، از شناخت «حقیقت»، به سوی ریطوریقا و زبان‌بازی تغییر ماهیت داده است. این «شرارت سازمان‌یافته» یکی از اصلی‌ترین و شاید اصلی‌ترین دشواری فراروی جامعه‌ی ایران است.
▬    این گعده‌های شرور روشنفکری، گاه برای تحقق انسجام در ریطوریقای خود و تبیینی که مثلاً، از رویدادهای اجتماعی ارائه می‌دهند، دست به کار می‌شوند و از روش‌های مختلف رسانه‌ای یا امنیتی در کار واقعیت اجتماعی مداخله می‌کنند و بحران‌های آشنای این روزها را پدید می‌آورند.
▬    در واقع، آن‌ها صفحه‌ی بازی زبانی خود را خود می‌سازند. با وجود این که همه‌ی روشنفکران و غالب مردم می‌دانند که در پس، اظهارنظرهای به اصطلاح کارشناختی در روزنامه‌ها و تلویزیون چه می‌گذرد، جملگی، خواهان تداوم این «شرارت سازمان‌یافته» علمی هستند و آن را به عنوان قواعد بازی گریزناپذیر این روزگار پذیرا شده‌اند و خود را به اندازه‌ی رقبا به بهره‌برداری از آن آلوده‌اند.
▬    پیدایش این «شرارت سازمان‌یافته‌ی روشنفکران» صرفاً برخواسته از خطا در ساختار دانش نیست، بلکه برخواسته از خطا در کنار اشتیاق به قدرت است.
▬    قبل از این‌که بتوان به این شرارت نوظهور خاتمه داد، «آمریت» شیادان باید نابود شود، و این میسر نیست جز آن‌که انسان‌ها آموخته باشند چه چیزی دانش است و چه چیزی دانش نیست؛ و جز آن‌که آموخته باشند چه آزمون‌هایی را برای این‌که عقیده‌ای حقیقی است یا کاذب به کار گیرند.
▬    بنا بر این، همه باید بیاموزند که مهم‌تر از هر تحلیل خوش‌نما و منسجمی که توسط مهندسان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قهار در روزنامه‌ها و تلویزیون ارائه شود، کشف چیزی است که بنیان دانش آن تحلیل‌گر را ساخته است؛ تشخیص این‌که این تحلیل‌گر در مورد مفاهیم اساسی مانند «انسان»، «اخلاق» و «خوب/بد» و… چگونه فکر می‌کند. ارتکاب خطاها، حتی، پس از این کشف هم ادامه می‌یابد، اما، آنانی که در این سطح به چالش با روشنفکران می‌پردازند، بهتر می‌توانند سره را از ناسره‌ی گفتار آنان تشخیص دهند.
▬    «شرارت سازمان‌یافته‌ی روشنفکران» بر پایه‌ی جهل و خطا رشد می‌کند، مع‌ذلک نه بر پایه‌ی آن‌ها به تنهایی، چون بقای آن، نتیجه‌ی اشتیاق به تسلط بر فرآیندها و دیگران است، اما، جایی که انسان‌ها به مدد شناخت درست و روش‌مندانه و با یک جهان‌بینی درست و شناخت کاملی از انسان و حقیقت پیش می‌روند، موقعیت‌ها و فرصت‌ها موجد انگیزه‌های فضیلت‌مندانه و نه شریرانه در آن‌ها می‌شود. با سامان‌دهی یک شناخت اخلاقی و درست در روشنفکران و افراد جامعه نوع سلطه‌ای که در «شرارت سازمان‌یافته‌ی روشنفکران» به قربانیانشان اعمال می‌شود دیگر امکان‌ناپذیر می‌شود، و عاقبت اشتیاق نسبت به این تکنوکراسی اخلاق‌گریخته متوقف می‌شود. این فرآیند به میزان توزیع اخلاق در جامعه و این‌که انسان‌ها خود و انسان‌های دیگر را دارای وجوه ذاتی انسانی بدانند پیشرفت می‌کند و جا را برای تکنوکراسی بی‌اخلاق که یک و نیم دهه است به جان ایران افتاده است تنگ می‌کند.
▬    روشنفکران اصلاحاتی که در مورد راه‌های پیشبرد برنامه‌های اصلاحات به هر قیمت برای راضی نگاه داشتن طبقه‌ی متوسط سخن می‌گویند، یا متخصصان فنی رفسنجانیستی که در دفاع از لزوم گسترش رفاه در مناطق شهری به رغم فقر سنگین در مناطق حاشیه‌ای استدلال می‌کنند و… در چنین فضایی باید شیوه‌ی تنفس خود را طوری تغییر دهند که بازدم آن، بوی اخلاق و فرهنگ بگیرد. در چنین فضایی است که می‌توان از «شرارت سازمان‌یافته‌ی روشنفکران» احساس امنیت کرد. در چنین فضایی، احتمال ظهور «جماعت روشنفکری» که نوعی «پیوستگی راستین انسانی» را در چهارچوب صلح و دوستی برای جامعه‌ی سراسر خصومت ما پدید آورد افزون خواهد شد.
▬    هنگامی که اخلاق، پایه‌ی دانش شود (که اکنون، نیست)، احساسات و منافع روشنفکران با تشکیل اجتماع انسانی دوستانه بر پایه‌ی اهداف مشترکی که در نظام اخلاقی تعریف شده است قوت بیشتری می‌گیرد. چنین روشنفکری‌ای که نمونه‌ی آن در تجربه‌ی تاریخی ایرانی در کسی مانند امام سید روح ا… خمینی ملاحظه می‌شد، پندارهایی را که به نادرست مردم در مورد خود و موقعیتشان در زندگی دارند و آن‌ها را عمیقاً ناشاد می‌کند، از میان می‌برد و به زبانی ساده شناخت جامعی از زندگی را در جامعه توزیع می‌کند. چنین‌شناختی، یک شناخت فقط علمی نیست، بلکه در بخش مهمی از خود اخلاقی است و به همین دلیل همه‌فهم است. جریان روشنفکری با چنین مشخصاتی می‌تواند در انتخابات‌های آتی جناح‌های سنتی سیاسی را به دنبال خود بکشد و راه حل قاطعی برای بخش مهمی از بحران‌ها و مسائل این جامعه باشد.
▬    جامعه‌ی ما اکیداً نیازمند تولید و توزیع «شادی» و دانشی است که آگاهی‌های نادرست ناراحت‌کننده را که از یک تلقی مدرن زندگی ناشی شده است به بیرون براند.
▬    به عبارت دیگر، گمان می‌رود که سخت‌افزار خوشبختی در جامعه‌ی ما به دلیل وجود نرم‌افزار ناکامی و رقابت‌های بی‌ثمر و بی‌اخلاقی، بی‌مصرف باقی مانده است.
▬    ما ناراحتیم، چون نمی‌توانیم در جامعه‌ای ساده زندگی کنیم و فهممان از خودمان و جهان‌مان به حد کافی روشن باشد و به همین دلیل است که مدام بحران می‌سازیم. بی‌تردید رابطه‌ی میان تکنیک، توسعه، پول، آزادی و خوشبختی بسیار پیچیده‌تر از آن است که «شرارت سازمان‌یافته‌ی روشنفکران» نشان می‌دهد.
▬    مردم ممکن است با داشتن تکنیک و توسعه و پول کم شاد باشند و با برخورداری از تکنیک و توسعه و پول زیاد ناشاد (عین تضادی که دوره‌ی اول و دوم تاریخ پس از انقلاب را از هم جدا می‌کند). به نظر می‌رسد که بیشتر بدفهمی‌هایی درباره‌ی خود و موقعیت خود است که ممکن است در جامعه‌ی ما (و حداقل جامعه‌ی شهری) انسان را به «ناراحتی‌های تمدن» دچار کند.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.