حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ صرفنظر از قضاوت بیمحابا در مورد عملکرد سازمان صدا و سیما، در بخش دوم مناظره، که عملاً به یک تست روانشناختی کاندیداهای «محترم» انتخابات تبدیل شد، چیزهایی معلوم شد...
▬ چیزهایی معلوم شد...
▬ معلوم شد که آستانه آن همه ادعا در «رعایت اخلاق» و «ادب» و «نزاکت» و «تحمل» و «صبوری» و «تساهل» و... تا کجاست.
▬ معلوم شد که خصومت با مردمینژاد، این حضرات، منهای یکی را به رواننژندی سیاهبینی عالم و آدم کشانده است.
▬ خلاصه خیلی چیزها معلوم شد...
▬ آنها، تحمل قدری آزار روانشناسان رسانه را نداشتند، ولی از مردمینژاد میخواستند که حملات ناجوانمردانه ناجوانمردانه ناجوانمردانه ناجوانمردانه را تحمل کند و حتی فقط قدری هم «آقای» آتشفشان و اذناب را ملامت نکند.
▬ آن یکی، که ده ثانیه نقد این یکی را به عصر اصلاحات تاب نیاورد، از حیدری سی ثانیه وقت گرفت و دفاع که چه عرض کنم، «دفاع» کرد. ولی آن قدر جوانمردی در این جماعت نیست، تا در حالی که هیچ سخنی جز سیاه کردن مذبوحانه چهره خونآلود و درخشان مردمینژاد ندارند، قدری و فقط قدری و فقط قدری برای او حق دفاع خواستار شوند. میشود تصور کرد که این جماعت برای اقامه «عدالت» و «صلات» و «سلام» چه گامی برخواهند داشت.
░▒▓ پند
▬ این حادثه، برای «جوان مسلمان» درس است.
▬ درس...
▬ برای «جوان مسلمان» درس است.
▬ درس است برای «جوان مسلمان»...
▬ این که دلت را به یزدان نیکیدهش قرص کن، که اگر زنجیرهای از آتشفشانها برافروزند تا تو را بسوزند، در میان حلقه آتش آنان گلستانی برای تو بپا میکند تا خود آتشفشانها از فرط رسوایی، در خود فروریزند.
▬ اوست که یار مظلومان است. اوست که تدبیر حلقه «آنها» را به ستوه خواهد آورد.
▬ این حادثه، برای «جوان مسلمان» درس است.
▬ به خدا اعتماد کن و راه حق را با هر هزینهای برو...
▬ به خدا اعتماد کن و راه حق را با هر هزینهای برو...
▬ به خدا اعتماد کن و راه حق را با هر هزینهای برو...
▬ به خدا اعتماد کن و راه حق را با هر هزینهای برو...
▬ تمام «این هفت نفر»، که اندک سخنی جز سیاه کردن مذبوحانه و بیفرجام چهره خونآلود و درخشان مردمینژاد نداشتند، رسوا شدند.
▬ طوری که بازار پر شر و شور را تراکم نگونبختی دیدند، و اینجا بود که مردم میتوانستند حلقه تزویر را به خوبی تشخیص دهند و بار دیگر به اعجاز، «حق» را ببینند.
░▒▓ اعجاز انکارناپذیر «حق»
▬ نمیدانم که چرا اعجاز انکارناپذیر «حق» را تا آخر عمر، هزار بار هم تجربه کنیم، باز هم ملکه ذهنمان نمیشود. انگار که اگر به چشم خود اعجاز عظیم ابراهیم را هم میدیدیم، باز هم فراموشی... باز هم فراموشی...
▬ با یک صفحهکلید که بیست صفحه تایپ کنید، جای کلیدها، ملکه ذهنتان میشود، و بیتأمل میتوانید تایپ کنید و تایپ کنید. فقط بیست صفحه کافی است تا تایپ با یک صفحهکلید، ملکه ذهنتان شود.
▬ ولی از اول عمر تا به حال، صدها بار و هزارها بار تجربه کردهایم، و هستی خداوند متعال را در «سستی گرفتن عزمها» جستهایم. هزاران بار تجربه کردهایم که خدا فعال مایشاء عالم است، ولی...
▬ ولی...
▬ ولی، هنوز هم ایمان به اعماق قلبمان وارد نشده است.
▬ هنوز هم ایمان به اعماق قلبمان وارد نشده است.
▬ هنوز هم...
▬ ...
▬ این حادثه، برای «جوان مسلمان» درس است.
░▒▓ فرجام
▬ همیشه راه و رسمشون همینه
▬ تا میبینن حرف حساب ندارن
▬ تموم نامردای عالم انگار...
▬ راهی بجز بستن آب ندارن
▬ مرد، اونه که حرف حق میزنه
▬ که پای حرفای خودش میمونه
▬ تنهای تنها هم که بشه غمی نیس
▬ مرد روی «پا»ی خودش میمونه
▬ هزار دفه گفتیم و بازم میگیم،...
▬ ما زیر بار حرف زور نمیریم
▬ عالم و آدمم که ناحق بگن،...
▬ وامیسیمو حقمونو میگیریم
▬ پرنده فکر و ذکرش آب و دون نیس...
▬ پرنده فکر آسمونه و بس
▬ ما آب و دون و با قفس نخواستیم
▬ هم آب و دون ارزونیتون هم قفس
▬ ما سر به زیریم ولی سرفرازیم
▬ محاله که کم بیاریم ببازیم
▬ هرکی دلش قرصه بگه «یا علی»
▬ ما خودمون فردامونو میسازیم.
مآخذ:...
هو العلیم
ان الله یدافع عن الذین آمنوا