حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
▬ جناب دکتر علیاکبر ولایتی، دیروز، دوازده اردیبهشت نود و دو، در جملهای که به سرعت، به تیتر اول اغلب خبرگزاریها تبدیل شد، فرمودهاند که «ساکتین انحراف مانند ساکتین فتنه هستند» (خبر شماره ۱۳۹۲۰۲۱۲۰۰۰۰۳۰ در فارس).
▬ این جمله، مسابقهای بین همه فعالان سیاسی به وجود خواهد آورد تا قبل از آنکه دقیقاً بدانند که جریان انحرافی چیست و کجاست، یک نفر است یا چند نفر، فعلاً برای آن که در آتیه نامشان در فهرست ساکتین فتنه نود و دو ثبت نشود، از انحراف و جریان انحرافی تبری جویند.
▬ «جریان انحرافی» دقیقاً چیست؟ از یک سوی، فارس در گفتگو با حجتالاسلام مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار، مورخ ۱۳۹۱/۱/۲۶ چنین آورده است: «وی در مورد جریان انحرافی، با اعلام اینکه آن را به عنوان جریان قبول ندارم، بیان داشت: این جریان در حقیقت یک نفر است و آن یک نفر را همه در دولت میشناسند، البته او را هیچ کس قبول ندارد، جز یک نفر که آن فرد نیز خود در دولت فعالیت دارد».
▬ در سوی دیگر، فیالمثل، عوض حیدرپور، نماینده شهرضا در مجلس شورای اسلامی است که روز جمعه، ۱۳۹۱/۱۲/۲۵، در گفت و گو با ایلنا فرمودهاند که «جریان انحرافی اداره کشور و ساختار را در دست دارد» (خبر شماره ۵۶۸۵۶ ایلنا).
░▒▓ گام اول بحث
▬ این روزها، هر کسی، بالقوه از «جریان انحرافی» است، مگر آن که عکسش ثابت شود.
▬ هر که موافق ما نیست، میتواند «منحرف» و ضلع تازهای از «جریان انحرافی» قلمداد شود.
▬ «آنها» در حال کشف اضلاع انحرافاند؛ اول، یک ضلع داشت. بعد شد دوتا. بعد شد سه تا. و وقتی نوبت به شما برسد، میشود هزارتا!
▬ برای اثبات این اضلاع، پروندههایی که هنوز مستندات آنها در دادگاهی صالح، عیارسنجی نشدهاند، «افشا» میشوند، تا ضلعی تازه از اضلاع «جریان انحرافی» کشف شود.
▬ و باز هم لازم میشود تا ولایت فقیه وارد میدان شوند و هشدار دهند که از متهم کردن بیگناهان پرهیز کنید. لازم میشود که رئیس قوه قضاییه زنهار دهد که حفظ آبروی مردم مهم است.
▬ زنهار میدهند که «مککارتیسم» ایرانی را متوقف کنند، که نمیکنند.
▬ «مککارتیسم» ایرانی، علاوه بر ایرادهای «مککارتیسم» امریکایی، یک ایراد اضافی هم دارد، و آن اینکه ایرانیها چیز زیادی برای از دست دادن ندارند. نخبگان خود را قربانی میکنند و چیز زیادی برایشان نمیماند.
▬ از این قرار، منطق سیاست «جذب حداکثری و دفع حداقلی» این وسط معنادارتر میشود.
▬ این «مککارتیسم» جریحهدار كننده و آزار دهنده است.
▬ مایلم، من هم مانند بسیاری دیگر، این نكته را تكرار كنم: «لطفاً در رقابتها، اخلاق را رعایت كنید و مصالح بلند مدت فضای اخلاقی كشور را در نظر بگیرید».
▬ حتی اگر هدف مقدستان، توجیهگر استفاده از این وسیله غیراخلاقی باشد، این نحو برخورد غیر اخلاقی قواعد کشندهای برای ناامنتر کردن فعالیت سیاسی در ایران به بار میآورد.
░▒▓ گام دوم بحث
▬ رعایت اخلاق، هم به عنوان یك تضمینكنندة پایدار برای سلوك شخصی تك تك ما اهمیت دارد، و هم از قضا، در این فضا، خود، یك فرمول مهم برای كامیابی است.
▬ در واقع، یك پارامتر روشن در قضاوت سیاسی مردم، آن چنان كه در تجربة انتخاباتهای اخیر عیان شد، دوری از درگیریهای سیاسی، آن هم از نوع تخریبی و غیر اخلاقی آن است.
▬ حتی در مواردی از منازعه، «سكوت»، نزد افكار عمومی به نیكی تلقی شدهاند.
▬ تكرار میكنم كه این حملات نه صرفاً به مهمترین دلیل كه برهان رعایت اخلاق و نزاكت است، بلكه به دلیل نفس كامیابی در رقابتهای سیاسی نیز مخرب هستند، و طرفداران هیچ جریانی را به نتیجه نمیرسانند.
▬ همه باید تلاش كنند تا حتیالامكان خود و امكانات خود را توضیح دهند، و از نقدهای غیرمنصفانه و تخریبی علیه دیگران بپرهیزند.
▬ فكر میكنم كه یكی از مهمترین چیزهایی كه مردم را در شرایط فعلی به هوادرای از جریانی متقاعد میكند، اعتقاد وی به قضاوت هوادارن، و طرد درگیری و تخریب است.
░▒▓ گام سوم بحث
▬ یك جامعه، با اتكاء و اعتماد، كار خود را میگذراند.
▬ وقتی، هر کسی بالقوه از انحرافیهاست، مگر اینکه عکسش ثابت شود، اوضاع به هم میریزد.
▬ وقتی زیر پای همه لغزان شد، و هر کسی، هر روز، اول صبح، صفحه دوم روزنامه ... و صفحه اصلی خبرگزاری ... را دید که آیا امروز ما به عنوان ضلع جدید «جریان انحرافی» شناخته شدهایم یا نه، تمرکزها و توجهها و خلقیات و ملاحظات به هم میریزد.
▬ باید پیوسته به حال آماده باش باشید.
▬ و بسیارند کسانی که این روزها تصمیم بگیرند که دو چهره و چند چهره شوند.
▬ و بسیارند کسانی که اصلاً خودشان برای آنکه ضلع تازهای از جریان انحرافی نشوند، دست به «افشای اضلاع جدید انحراف» بزنند.
▬ در این چند چهرگی، هیچ كس كار جدّی انجام نمیدهد، زیرا مقصود، نه انجام كار، بلكه «وانمود» است.
▬ محیط میشود، محیط وانمود.
▬ هوشها و استعدادها در جهت تلبیس رشد میكنند و به كار میافتد.
▬ نیز، چون در چنین فضای روانی، مجالی برای «فردا» و «دیروز» دیدن باقی نمیماند، همه چیز در امروز متمركز میگردد، و همۀ همّ شخص، مصروف گذران كار روز و خلاصی از مخمصهای میشود كه هم اكنون در آن است.
▬ وقتی مردم ببینند كه نه سازمان به فكر آنهاست و نه اجتماع، یعنی ملاط همگانی و تفاهم اجتماعی به حدّاقل رسیده، به ناگریز، راهی كه در برابرشان باز میماند، «به فكر خود بودن» است.
▬ نتیجهاش، تحلیل رفتن جمع، به سود فرد، و تحلیل رفتن اصل، به سود قلب خواهد بود.
▬ اخلاق مانند لولائی است كه اگر كار نكند، زنگ میزند و به خش خش میافتد. كار نكردن به جای خود، وای به وقتی كه كالای نامرغوبی قلمداد گردد.
▬ با اخلاق بودن، تقوا و پرهیزگاری، سادگی و کندذهنی و شل و ولی قلمداد شود. میگویند تا شما دنبال دلیل دندانگیر برای متهم کردن جریان انحرافی باشید، انتخابات میگذرد و جریان انحرافی آش را با جایش میخورد!
▬ اخلاق
▬ اخلاق
▬ تعاون اجتماعی، تنها آن نیست كه یكی نجّار باشد، دیگری آهنگر، و سومی باغبان، خلاصه هر كسی به شغلی، و اینان محصول كار خود را مبادله كنند، و چرخ اجتماع بچرخد. اگر نوعی همبستگی روانی، اشتراك آرزو و هدف، و فكر نوعی در میان نباشد، جامعه به یك بازار داد و ستد خشك غایت مقصود منحصر به شناخته خواهد شد.
▬ هر نسل، میتواند برای آیندگان ناقل آبادانی باشد یا ویرانی؛ بسته به آنكه چه روشی در پیش گرفته، و تا چه اندازه خود را مسؤول امانتی شناخته كه گذشتگان به او تحویل دادهاند؛ و این امانت همان زمینۀ زندگی بخش حیات است.
▬ روشن است كه با مسائلی كه بشر این زمان دارد، غفلت از آینده، كشور را در ابهام فاجعهآمیزی غرق خواهد كرد.
مآخذ:...
هو العلیم