برداشت آزاد از آریاادیب؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ این حکایت، اشاره به «تفرقه بینداز و حکومت کن» دارد.
☱ این اصطلاح را که نشاندهندهی وجود اختلاف میان دو طایفه و قبیله است، در حقیقت، سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن به دست حکومتهای مرکزی میدانند که با تحریک و ایجاد اختلاف میان قبایل پر نفوذ، آنان را به جان هم میانداختند، تا ضعیف شده و از عهدهی مبارزه با حکومت مرکزی بر نیایند.
☱ شیخ حیدر، پسر سلطان جنید، که با دختر دایی خود یعنی، دختر اوزون حسن، پادشاه معروف سلسلهی آققویونلو ازدواج کرده بود، از او دارای چهار پسر شده بود که یکی از آنان، یعنی، اسماعیل میرزا، بعدها به نام شاه اسماعیل اول بر تخت سلطنت ایران نشست، و سلسلهی صفویه را تشکیل داد.
☱ پیش از به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل، میان پدر او (یعنی شیخ حیدر) و پسر داییهایش (یعنی پسران اوزون حسن آققویونلو) اختلافی افتاد، و شیخ حیدر به دست پسرداییهایش کشته شده و جسدش را پنهان کردند.
☱ بیست و یک سال بعد، شاه اسماعیل صفوی، نعش پدر را با تجلیل فراوان به اردبیل منتقل کرد، و به خاک سپرد.
☱ این ماجرا که موجب کینهجویی شده بود، موجب آن گردید تا سلاطین صفوی بتدریج خانوادهی آققویونلو را از میان برده و میان بازماندگان آنان دشمنی شدیدی به وجود آمد.
☱ از آن جا که طایفهی آققویونلو ایمان و اعتقاد خاص و خالصی به شاه نعمت الله ولی، که از عارفان نام دار بود داشتند، به «نعمتی»ها شهرت یافته و ترکان صفوی که از خاندان شیخ حیدر بودند «حیدری» لقب گرفتند و دشمنی میان این دو طایفه بعدها دیگر به صورت رسم و سنت در میان قبایل و طوایف دیگر در آمد و حتی بسیاری از اهالی شهرهایی مانند تبریز، اصفهان و قزوین نیز که هیچ ارتباطی با این دو طایفه نداشتند، خود را «نعمتی» یا «حیدری» مینامیدند و با یکدیگر به جنگ میپرداختند.
☱ برخی از سلاطین نیز که توان حکومت بر همهی مملکت را نداشتند، مصلحت خود را در اختلاف انداختن میان مردم میدانستند، و از رسم و سنت حیدری و نعمتی و ایجاد زد و خوردهای طایفگی بهره میگرفتند، تا اهالی را ضعیف کرده و از فکر مبارزه با دولت مستبد منصرف نمایند.
مآخذ:...
هو العلیم