فیلوجامعه‌شناسی

مروری‌به‌داریوش‌شایگان‌وبحران‌معنویت: پرسش‌باری هویت

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از علی اصغرحقدار؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


☱ در پروژه‌های فکری داریوش شایگان، خاطره‌ای ازلی همان سنت و فرهنگ‌های به عقب رانده شده توسط مدرنیت است و آن‌چه به باززایی آن فرهنگ‌ها در زمانه مدرن فرصت ادامه حیات و شکوفایی می‌دهد، تجدد فرهنگی است. در این تقابل دوگانه‌ای خاطره ازلی تجدد فرهنگی، شایگان از کنار تجدد فرهنگی می‌گذرد و افکار خود را معطوف باز پرداختی از هویت فرهنگی سنت می‌گرداند.
☱ شایگان که در بیشتر مواضع فکری‌اش دریافت خود از مدرنیت را مبتنی بر قرائتی منفی از دستاوردهای آن می‌گرداند، ‌مواجه‌ی دنیاهای سنتی را با مدرنیت با ارزش داوری و حالت نوستالوژیک به معصومیت شرقی همراه کرده و قرائت خود را از خطوط فکری نیچه، ‌رومانتیک‌ها تا مارتین‌ هایدگر، ‌فرانکو رتیان تا پساساختارگرایان و پسا مدرن‌های فرانسوی در دوره‌های مختلف فکری تاریخی‌اش گسترش می‌دهد و شکاف‌های روشنفکری و بحران‌های مدرنیت را در جامعه‌ای سنت زده و دچار آشوب‌های فکری و به تعبیر خودش گرفتار کژتابی‌ها ارائه می‌کند.
☱ دوره‌ای که تحت تأثیر آموزه‌های بی‌معنای فروید و در حس بازسازی هویت گذشته به وجود آمد مجموعه‌‌ای از نویسندگان و اهل قلم را پدیدار ساخت که سطوح مختلف از داستان نویس-ژورنالیست، دلال سیاسی تا استاد دانشگاه و… را در کج راهی غرب‌ستیزی و بازگشت به سنت هدایت کرد؛ منگی فکری و گیجی فرهنگی در دهه‌های سی الی پنجاه به حدی بود که داعیه‌داران روشنفکری و تکنوکرات‌های تحصیل کرده غربی را نیز به سوی خود کشید و جریانی که از تجدد هنری ادبی و فکری عصر مشروطه واقع بینانه شروع شده بود، ‌به وادی «تاریک اندیشی جدید» و سنت‌گرایی افراطی ختم شد.
☱ تنها‌ترین راه مواجه‌ی با سنت و مدرنیت، ‌همان طور که شایگان نیز به درستی تشخیص داده است، از رهگذر اندیشه‌ی فلسفی می‌گذرد که بر پایه‌ی گذار از دوران حکمت به وجود آمده و راه و روش اندیشه‌ی فلسفی درباره‌ی دوران (فلسفه تاریخ) را در دسترس ذهن انسان قرار می‌دهد. این مسأله به نوعی فراتر رفتن از سنت و اندیشه‌ی پیشین را مطرح می‌کند و در پروژه‌ی فکری شایگان به یکی از نقطه‌های واقعی اندیشه در سرنوشت تمدن‌های باستانی با ظهور تمدن مدرن تبدیل می‌شود. اندیشه‌ای که پس از گذشت سه دهه به فراموشی سپرده شده و به همترازی با حکمت اشرافی، استحاله پیدا می‌‌کند.
☱ به کار‌گیری مفهوم متافیزیکی «موتاسیون» یکی از مواردی است که کل پروژه‌ی فکری شایگان را با یک معمای معرفت‌شناختی درگیر می‌کند؛ ‌اگر از دیدگاه تمدنی به سیر تحولی و رشد یابنده فکر و اجتماع انسانی نظر شود، ‌به کارگیری مفهوم غیر تاریخی و متافیزیکی موتاسیون محلی از اعراب نخواهد داشت، چرا که، آدمیان در تاریخ تمدنی خود با گذار خردورزانه از مراحل پیشین به مراحل بعدی و تحولاتی که برای دسنیابی به تمدن کنونی پیموده است، متوجه علل گوناگون و زمینه‌های مختلف فکری – فرهنگی – اجتماعی – اخلاقی اقتصادی و، حتی، جغرافیایی بوده است که بدون وجود هر کدام از این لایه‌های زیستی و فرهنگی – امکان تحولات تاریخی و بالندگی ذهن و زبان انسانی که پدیده آورنده‌ی تمدن‌های پیشین فعلی بوده است به وجود نمی‌آمد.
☱ حال که از نظر شایگان، تمدن‌های سنتی در مقابل، مدرنیت امکان انتخاب و کناره‌گیری ندارند، پذیرش مدرنیت و به شکل خود آوردن آن تنها راه ادامه‌ی حیات برای تمدن‌های باستانی است. به دنبال این تحمیل، ‌ما نیز شروع کرده‌ایم در مفاهیم تاریخی بیندیشیم، ‌بنا بر این، از پیشرفت و عقب ماندگی کشورهای در حال رشد و از درآمد سرانه مردم می‌گوئیم، ‌برنامه‌ریزی می‌کنیم، ‌مجذوب کامپیوترها می‌شویم، مسحور تکنولوژی حیرت انگیز جهان پیشرفته می‌گردیم، قدرت می‌طلبیم، ‌به بازار یابی می‌پردازیم. از یک سو مردم را باسواد می‌کنیم و از سوی دیگر، با پر کردن انبان سواد آن‌ها از علوفه روزنامه‌های مبتذل عقل مردم را زایل می‌سازیم.
☱ هویت، در زمانه‌ی مدرنیت جهانی شده متأثر از تحقیقات علمی و زمینه‌های اجتمای تعریف می‌شود و بر اختراعی بودن آن بیش از هر مفهوم و مقوله‌ای تأکید می‌شود.
☱ از دیدگاه مدرنیت، مؤلفه‌های هویت عبارتند از: ‌۱) گشودگی ۲) تفکیک شده ۳) اندیشنده ۴) فردیت یافته. هویت که در برابر Identity است، در واژه‌شناسی به معنای الف) همسانی و یکنواختی ب) تمایزی با لحاظ تداوم زمانی است. همین مشخصه‌ها و دگردیسی‌که در هویت زمانه‌ی مدرن پدید می‌آیند‌ معنای سنتی و ازل و ابدی هویت را با تکثیر آن به زمینه‌های چندگانه به پرسش و پروبلمان‌های جدی در ساحت‌های وجودی معرفتی اجتماعی و اخلاقی گرفتار می‌کند، ‌هویت در دنیای سنتی مفهومی از پیش داده شده و در میان مقولات متافیزیکی فهمیده می‌شد که از گزند تغییرات زمانه در امان بوده و همان طور که پیش از وجود انسان در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته شده بود تا ابد، حتی، بعد از اتمام حیات جسمانی انسان و مرگ او از یک معنای دائمی برخوردار بود.
☱ به تعبیر کاستلز، ویژگی‌ هویت جنسی از هم گسیختگی پیوندهای ازدواج خانواده، ناهمجنس‌گرایی و نیاز جنسی است. هم‌چنین، می‌توان از هویت قومی هم سخن گفت که با ورود به عصر جهانی شدن و گسترش روابط بین فرهنگی به عرصه آمده و از قومیت فراموش شده و به عقب رانده شده‌ای حمایت می‌کند که با سیطره‌ی مدرنیت کلاسیک و غرب‌گرایی مفرط به محاق فراموشی سپرده شده بود و بالاخره، باید از هویت‌های تازه تعریف شده‌ی دینی نام برد که در اشکال بنیاد‌گرایی، ‌اخرت‌گرایی و ایده‌های بازگشت به آرمان‌‌شهرهای سنتی شکل گرفته‌اند.
☱ شایگان، در توجیه ایده‌های هایدگری کُربَنی خود که هم غربزدگی را در خود جای داده است، ‌هم بر شیزوفرنیک بودن ذهن انسان تأکید دارد، و هم بر فلسفی بودن مسأله‌ی تقدیر تاریخی تمدن‌های سنتی و پوچ انگاری مدرنیت به چالش گرفتن باورهای سنتی است؛ شایگان، برای گذار از «توهم مضاعف»، «ناآگاهی از تقدیر تاریخی غرب و ماهیت سنت خودمان» غرب را در پویش نهیلیستی می‌بیند و شرق را صاحب معنویت می‌شمارد؛ در نگاه شایگان این وضعیت هم‌چنان پدید آورنده دوره‌ی فترت (اصطلاحی که شایگان از هایدگر به وام گرفته) برای تمدن‌های سنتی است «دوره فترت تمدن‌های آسیایی نیز مرحله برزخی نه این نه آن است، اما، با این فرق که ما به آن هوشیاری بیمار گونه‌ وجدان غربی نرسیده‌ایم.
☱ شایگان شاخص‌های دوره فترت را در مفاهیم و مضامین چندی به بحث می‌گذارد و جلوه‌های اندیشگی آن را با عنوان «تفکر بی‌محل» طرح می‌کند، ‌از نظر شایگان الف) این تفکر سر در گم است. چرا که، هم از تذکر سنتی بی‌بهره است، و هم به روحیه‌ی انتقادی دست نیافته است. در زبان خود نیز عاجز از انتقال مفاهیم علیم جدید است. در هنر نیز از هم پاشیدگی فضای درونی، بی‌جایگاهی آن را یدک می‌کشد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.