برداشت آزاد از درسهای اخلاق آیت الله محمد علی جاودان؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ پا گذاشتن به قیامت اینطور نیست که مثلاً، من از آن راهرو به این سالن پا میگذارم. پا گذاشتن از سالن به راهرو نیست. گسیل ما به معاد، یک تغییر حالت است. یعنی، پردههایی که جلوی چشم ما را گرفته بودند، برداشته میشوند.
☱ در آیه ۱۱۵ سوره مبارکه بقره میفرماید: للهِ المَشرقُ وَالمَغربُ... مشرق و مغرب متعلق به خداست.
☱ مشرق و مغرب متعلق به خداست.
☱ گوهر و مغز و جوهر این حرف را اینجا نمیفهمیم؛ آنجا میفهمیم.
☱ این را در قیامت میفهمیم.
☱ ادامه آیه میفرماید: فأَینمَا تــُوَلـّوا فثــَمَّ وَجْهُ اللهِ... به هر طرف رو کنید آنجا روی خداست. شما این دیوار را نگاه میکنید، این دیوار روی خداست. یعنی، چه؟ شما باید درونش قدرت خدا را ببینی. این را در قیامت میبینی. این نعمت خداست. این دیوار و در و سقف نعمت خداست. للهِ المَشرقُ وَالمَغربُ فأَینمَا تــُوَلـّوا فثــَمَّ وَجْهُ اللهِ... شما خدا را نمیبینید، خدا دیدنی نیست. هرطرف نگاه کنید، رحمت خدا را میبینید. اینجا عبارت وَجْهُ اللهِ... را آورده. وجه خدا را میبینید. بفرمایید دست خدا را میبینید، یعنی، قدرت خدا را میبینید. قدرت خدا را میبینید، یعنی، دست خدا را میبینید.
☱ من دیوار و در را میفهمم، اما، در قیامت، نعمت بودن اینها را میفهمیم. فرمودند زمانی که عذاب و آتش جهنم را میبینی، پشتش قدرت خدا را میبینی. درونش قدرت خدا را میبینی. زمانی که بهشت را میبینی، در بهشت هر طرف را نگاه میکنی رحمت و نعمت خدا را میبینی.
☱ بزرگترین حادثهای که در قیامت برای آدمیزاد پیش میآید، این است که پردهها برداشته میشود. فکـَشَفنا عَنک غِطاءَک فبـَصَرُک الیوْمَ حَدِیدٌ... البته، به یک دسته خاصی اختصاص دارد، اما، مطلب عمومی است. به همه کسانی که به قیامت پای میگذارند، مربوط است.
☱ فأَینمَا تــُوَلـّوا... هرطرف رو کنید، مشرق و مغرب متعلق به خداست. شما هرطرف رو کنید آنجا روی خداست.
☱ این، حادثه عظیمی است که در قیامت اتفاق میافتد. یک کور کور کور، میشود بینای بینای بینا.
☱ این بینایی، گران تمام میشود.
☱ یا اینجا زحمتش را کشیدی و بینا شدی، پس، خوشا به حالت. اگر بینا نشدی برای اینکه شما را بینا کنند زحمت دارد.
☱ گفتند اگر اینجا هم زحمت بکشید میشود. دو یا سه روایت در این زمینه داریم. یک روایت که به نظرم آمده به حضرت صادق (علیهالسلام) مربوط است. ایشان نماز میخواندند، مدام آیه إِیاک نَعْبدُ... را تکرار کردند. آن قدر تکرار کردند تا از حال رفتند. چه خبر شد؟ چه شد؟ چرا اینطور شد؟ فرمودند مازلتُ اُکـَرّرُها...، حتی، سَمِعتـُها مِن قائِلِها... آن قدر من این را تکرار کردم تا از گوینده اصلیاش شنیدم. دیدن وَجْهُ اللهِ اینطور میشود.
☱ آیت الله حقشناس، یک زمانی فرمایشی فرمودند، از آن حرفهایی که باور کنید شاید دو سال داشتم رویش فکر میکردم که معنایش چیست؟ فرمود که آدم در پیشگاه امام حسین (علیه السلام) باید خودش را رم بدهد و ول کند؛ باید بیخود شود. باید خودش را فراموش کند. انگار خودش دیگر چیزی قابل ذکر و شیء مذکوری نیست. در غیر این صورت، آن چه در ذهن داری امام حسین نیست. امام حسینی که تو هم در مقابل او چیزی هستی، امام حسین نیست.
☱ او که اینچنین بیخود و خراباتی شده، فقط چنین کسی است که در مقابل، هول عظیم قیامت کمرش خم نمیشود. یعنی چه؟ انسانی که از خودش دست بکشد، آنجا در سلامت است. دیگر هیچ حولی و هیچ حزنی ندارد.
☱ توضیح اینکه در مقدمات قیامت یک زلزله گفتند. زلزله چیست؟ در مقابل، خود قیامت زلزله چیست؟ آنها کلاس اوّلش است. در قیامت انسان به آخر خط میرسد. شما به پایان خط إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلیهِ رَاجعُونَ... که از خدا شروع میشود و با خدا پایان میپذیرد، رسیدید. بینهایت به بینهایت بودنش برای شما ظهور کرده است. باز خودش را نمیبینی. قدرتش، علمش را میبینی. یک علم بینهایت. یک قدرت بینهایت.
☱ اگر اینجا خراباتی شدی، از حول و هراس زلزله ساعت و زلزله زمان مصون خواهی بود.
☱ و این خراباتی شدن، خراب شدن، از میان برخواستن، با پرهیزگاری به دست میآید.
☱ باید میل و شهوت و غضب خود را محو کنی. آن وقت خود را محو کردهای. باید خودت را در اراده حق تعالی محو کنی. چیزی از میل و اراده خودت باقی نماند.
☱ در گام اول، از هر گناهی که دست برداشتی، از هر دانه گناه که دست برداشتی، یعنی، به همان قدر، از خودت دست برداشتی. اگر از همه گناهان دست برداشتی، یعنی، از همه خودت، دست برداشتی.
☱ این، «کلاس اول» است.
☱ دست برداشتن از «گناه»، «کلاس اول» است.
☱ «کلاس دوم»، دست برداشتن از «اخلاقهای بد» است. پاک شدن از صفتهای بد است. این، مغز پرهیزگاری است. ببینید زمانی که من حسادت میورزم، گویی میگویم خدایا تو یکی، من یکی، من هر چه محاسبه میکنم، میبینم که خوب تقسیم نمیکنی. باید این نعمت این را به من میدادی، بیخود به این دادی. حالا اگر میخواهی کارِ درست بکنی این را از این بگیر. انسان خدایی نکرده، خدایی نکرده، دعا میکند که نعمت از طرف زایل شود.
☱ گاهی ما میگوییم هم حق با اوست هم حق با من است. نه، فقط حق با اوست.
☱ اگر انسان گفت حق با اوست، مشکل حل میشود. هیچ مشکلی در قیامت نخواهد داشت. هیچ وقت نخواهد داشت. اینجا هم نخواهد داشت. از آن روزی که گفت حق با توست، از آن روزی که گفت خدایا حق با توست، یا صاحب الزمان حق با توست، دیگر هیچ مشکلی نخواهد داشت. دیگر هیچ خوف و حزنی نخواهد داشت.
☱ مشکل این است که ما فقط لفظش را میگوییم. انسان از آن روزی که گفت خدایا حق با توست، یا صاحبالزمان حق با توست، به امنیت میرسد. به راحت میرسد. همینجا به همه خوبیهای ممکن برای آدمیزاد، میرسد. ببینید همینجا به بهشت میرسید، همینجا به نهایت بهشت میرسید.
مأخذ: javedan.ir
هو العلیم