کریستین لاگارد؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ افلاطون فرموده است: «افراط یا زیادهروی، معمولاً باعث واکنش و ایجاد تغییر در جهت مخالف میشود». صادقانه باید گفت که ما به تغییرات بیشتری در ۲۰۱۳ نیاز داریم.
☱ میدانم که همه ما، هنوز، هم عمیقاً نگران وضع اقتصاد جهانی هستیم. ما کجا ایستادهایم؟ به شکرانه اقدامات سیاسی اتخاذ شده در سال گذشته، گاهی شاهد ثباتسازی در شرایط مالی بودیم و گاهی در این کار وقفه ایجاد گردید، اما، همه اینها اخبار خوبی نیستند. بهبود اقتصاد جهانی هنوز ضعیف است و بیاطمینانی همچنان بالا است. همچنانکه صندوق بینالمللی پول ساعاتی پیش در چشم انداز اقتصاد جهانی اعلام نمود، امسال تنها ۵/۳ درصد رشد اقتصاد جهانی را پیشبینی میکنیم که این میزان تفاوت زیادی با سال گذشته ندارد. فشارهای کوتاهمدت ممکن است کاهش پیدا کرده باشند؛ ولی، فشارهای بلندمدت هنوز با ماست.
☱ همان طور که اخیراً خاطرنشان کردم و تکرار آن خالی از لطف نیست، این است که، ما از سقوط رهایی یافتیم، ولی، باید در مقابل، هرگونه بازگشتی به شرایط پیشین تلاش نماییم. سال ۲۰۱۳ میتواند سال سازندگی یا شکست باشد.
☱ همه ما ضرورت را درک میکنیم برای زدودن نااطمینانیها باید اقدامات سیاسی مورد نیاز این کار را دنبال کنیم. این امر به چه معناست؟ برای منطقه یورو به این معنی است که سیستمهای ایمنی عملیاتی گردند، حرکت به جلو از طریق اتحادیه بانکداری و ادامه تعدیلهای سخت، اما، ضرورت مالی در سطح کشور و حمایت از تقاضا بویژه با تسهیل بیشتر سیاستهای پولی، برای ایالات متحده، به معنی همکاری و مشارکت با یکدیگر در جهت منافع ملی و اجتناب بیشتر از اشتباهات سیاسی قابل اجتناب نظیر عدم توافق برای افزایش سقف بدهی و برای امریکا و ژاپن. دستیابی به توافق در خصوص کاهش بدهی میان مدت.
☱ برای اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه، ادامه روند کنونی به رغم نگرانیها در مورد آشفتگی مداوم و فقدان اقدام قاطع در اقتصادهای پیشرفته، شرایط تا حد زیادی متفاوت است. برخی آسیبپذیرتر از دیگران هستند؛ ولی، آنها نیاز به بازسازی فضای سیاسی دارند که در سالهای اخیر برای کاهش بحران مورد استفاده قرار گرفته است. لذا، اینها اولویتهای کوتاهمدت هستند.
☱ اما در اینجا در داووس میخواهم تا حدودی گستردهتر به افق بلندتری که اقتصاد جهانی در مقابل، چشمانمان شکل میگیرد، نگاه کنم. در طول چند ماه گذشته، از بسیاری از مناطق نوظهور جهان در افریقا، آسیا، غرب آسیا و امریکای لاتین دیدن کردم و باید بگویم که از منظر آنها جهان بسیار متفاوت به نظر میرسد. دنیای چالشها است و در عین حال، دنیایی پویا و انعطافپذیر میباشد. سؤال بسیار مهم این است چگونه میتوان مطمئن شد که تمام مناطق با قوت رشد کنند، به سرعت همگرا شوند و در برآوردن آمال و آرزوهای مردم خود موفق شوند؟
☱ برای پاسخ به این سؤال، لازم است برخی از روندهای بزرگ آینده ساز تشریح گردند. بسیاری از رهبران فکری دنیا از جمله در این مجمع اقتصاد جهانی روی این موضوع تعمق دارند. من چهار نکته محوری را متذکر میشوم:
☱ الف. تقاضای فزاینده برای توانمندسازی فردی، شامل زنان و حس رو به رشد تشکیل یک جامعه واحد جهانی
☱ ب. تخصیص مجدد قدرت سیاسی و اقتصادی در سراسر جهان. به عنوان مثال، تا سال ۲۰۲۵ دو سوم جمعیت جهان در آسیا زندگی خواهند کرد، این امر میتواند به همکاری بیشتر یا تنش و رقابت بیشتر منجر گردد.
☱ ج. تغییر لرزهای در جمعیتشناختی، افزایش ناگهانی جمعیت جوان در مناطق مختلف نوظهور نسبت به جمعیت میانسال در جاهای دیگر. شصت درصد از جمعیت غرب آسیا و شمال افریقا زیر ۳۰ سال قرار دارند، این میزان در جنوب صحرای افریقا هفتاد درصد است. مجدداً یا یک فرصت بزرگ یا منبع بیثباتی.
☱ د.آسیبپذیری فزاینده از کمبود منابع و تغییر آب و هوایی، با پتانسیل اختلالات عمده اقتصادی و اجتماعی.
☱ پس، ما چگونه میتوانیم راهمان را به سوی جهان آتی باز کنیم؟ پاسخ به این سؤال چندان آسان نیست. پس از کجا باید آغاز کرد؟ فکر میکنم با پیشروی نسل جدید آغاز میشود. در دنیایی به مراتب پاکتر، صمیمیتر و به هم وابستهتر از همیشه در تاریخ.
☱ این نسل جدید متفاوت میاندیشد. نسلی است که از ابتدا دموکراسی را تجربه میکند و دسترسی جهانی به رسانه اجتماعی دارد. مقیاس را ببیند: فیسبوک و توییتر به ترتیب حدود یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون کاربر دارند. اگر اینها کشور بودند سومین و چهارمین کشور بزرگ دنیا محسوب میشدند. شاید بتوانیم زمینه موفقیت آتی را با پذیرش برخی از ارزشهای در حال ظهور این نسل جدید فراهم سازیم. اجازه دهید به سه تا از این ارزشها اشاره کنم.
░▒▓ صداقت و روشنی بیشتر
☱ این نسل یک نسل جهانی و روشن است. که با فکری باز و روشن با ایده جامعه جهانی مشترک مواجه میشود.
☱ از یک جهت، این واقعاً یک درس قدیمی برای عصر جدید است که وقتی کشورها فراتر از منابع ملیشان میاندیشند و گرد هم میآیند که وضعیت جهان را بهبود بخشند، همه برنده میشوند. این همان دلیلی بود که بر مبنای آن صندوق بینالمللی پول در ۱۹۴۴ پایهگذاری شد و به عنوان یک راهنما ایفای نقش کرده است. در واقع، این اصل امروزه، مهمتر از همیشه است. در این دوره از جهانی شدن، همکاری باید در ذهن سیاستگذاران نهادینه شود، همان طور که به روشنی در طول بحران دیدیم، این دنیایی است که بیثباتی اقتصادی در یک منطقه یا بازار میتواند پیامدهای فوری در سراسر جهان داشته باشد.
☱ عادات و غرایز در مقابل، تغییر بسیار مقاوم هستند. در مواجهه با بحران، کشورها ابتدا سعی میکنند احساسات و روحیه خود را با عقبنشینی به آسایش جذاب در حیاط خلوت خود بهبود بخشند. آنها با وسوسههای همیشگی تنها به منافع ملی خود فکر میکنند و با کاهش ارزشها و ایجاد موانع تجاری و اشتیاق برای محافظت از مؤسسات مالی خود با هزینه دیگران تلاش میکنند. این یک طرز فکر نادرست و غلط و نامناسب برای یک اقتصاد جهانی مدرن است.
☱ در مقابل، باز بودن و از بین بردن موانع تجاری ثابت کرده است که کارآمدتر بوده است.
☱ من، بویژه، در مورد یکپارچگی تجارت و مالی میاندیشم. به عنوان مثال، آسیا را در نظر بگیرید، این منطقهای است که پیشرفت فوقالعادهای در یکپارچگی تجاری داشته است – تجارت در آسیا در طول دهه گذشته سه برابر شده و تجارت منطقهای در بین کشورهای نوظهور آسیایی، حتی، سریعتر رشد نموده است.
☱ اما در یکپارچگی و ادغام مالی عقب مانده است. به قدر کافی از پسانداز خود برای سرمایهگذاری آتی بهره نمیبرد. با این حال، مزیتهای یکپارچگی مالی در آسیا روشن است. میتواند با افزایش تقاضای داخلی و کمک به شرکتهای کوچک در دستیابی به اعتبارات، زندگی مردم را ارتقا دهد. میتواند با ارائه و تأمین بیمه بیشتر در مقابل، تحولات نامطلوب، اقتصاد را ایمن نماید. میتواند با کمک به شاملیت مالی نابرابری را کاهش دهد.
☱ مناطق دیگر از جمله غرب آسیا و افریقا نیز میتوانند از یکپارچگی بیشتر منتفع گردند. این مناطق میتوانند با باز کردن دربهای خود به روی جهان و از بین بردن موانع تجاری و استقبال از سرمایهگذاری منافع چشمگیری به دست آورند و به این ترتیب، در دایره امن بهرهوری بالا، اقتصاد متنوع و بهبود یافته و انعطافپذیری بیشتر در مقابل، حوادث خارجی مصون بمانند.
☱ کشورهای واقع در شمال غرب افریقا را به عنوان مثال، در نظر بگیرید، این کشورها هر کدام به خودی خود کشوری کوچک هستند؛ ولی، با همدیگر یک بازار پر جنب و جوش ۹۰ میلیونی تشکیل میدهند و نیز امکانات بیشماری ارائه میدهند.
☱ احتمالاً بزرگترین یکپارچگی از این نوع از اروپا ناشی میشود. اگر خلاصه اخبار مربوط به بحران منطقه اروپا را مرور کنید، منطقهای را میبینند که در کانون فرآیند تاریخی یکپارچگی قرار دارد.
☱ آری، اقتصاد اروپا با مشکلات جدی روبهرو است که باید عنوان گردند، اتحاد عمیقتر مالی و بانکی از آن جمله است، اما، سرنوشت در هالهای از دود و مه قرار دارد؛ اما، من به یک دلیل نسبت به آینده اروپا خوشبین هستم و آن این است که در مسیر اصلاحات، یکپارچگی و نوینسازی قرار دارد.
░▒▓ مشارکت و جامعیت قویتر
☱ اجازه دهید برگردیم به آنچه که من دومین آرمان اصلی نسل جدید و اقتصاد جدید جهانی میدانم: یعنی، مشارکت و جامعیت قویتر: دنیای مایک جهان مشارکتی است. نسل جدید خواستار فرصت برای همه است و بر تحمل، احترام و عدالت برای همه اصرار میورزد. برخی از حوادث اخیر بیانگر همین مطلب است، از آرزوهای مردم در خیابانهای کشورهای عربی برای کرامت و فرصت بیشتر تا فریاد دلیرانه زنان جوان هندی برای دستیابی به آموزش و پرورش و برابری و آرزوی قلبی زنان هندی برای کسب احترام و عدالت از این نمونهها است. این خواستهها باید تحقق یابند. این مسأله برای سیاستگذاران اقتصادی چه معنایی دارد؟ به این معنی است که ما در زندگی اقتصادی بر عدالت بیشتر و شمول بیشتر نیازمندیم این ابعاد متعددی دارد. در مرکز آن به رشد مربوط است. البته، همه میدانیم که دیگر کافی نیست صرفاً بر رشد تمرکز نمایم ما به مشارکت همه مردم برای ارتقای رفاه و رونق اقتصادی نیازمندیم. همان طور که زمانی فرانکلین روزولت میگفت «آزمون پیشرفت ما این نیست که به فراوانی آنهایی که بیشتر دارا هستند بیفزاییم، بلکه این است که به قدر کافی برای آنهایی که فقیرتر هستند فرصت و امکانات ایجاد کنیم».
☱ رشد فراگیر مطمئناً بزرگترین نگرانی سیاستگذاران است. تعجبی ندارد وقتی که تازهترین مطالعه مجمع جهانی اقتصاد «نابرابری شدید درآمد» را بالاترین ریسک جهان در دهه آتی قلمداد میکند. نابرابری شدید مخرب رشد و جامعه است. معتقدم که جامعه اقتصاد و سیاستگذاری برای مدتی طولانی نابرابری را دستکم گرفتهاند. اکنون، همه ما از جمله صندوق بینالمللی پول درک بهتری داریم که هر چه توزیع برابر درآمد بیشتر باشد به ثبات بیشتر اقتصادی، رشد مستمر اقتصادی و جوامع سالمتر با اطمینان و انسجام بیشتر دست مییابیم. پژوهش این امر را تأیید میکند.
☱ آنچه کمتر روشن است این است که چگونه در عمل به رشد فراگیر دست یابیم؟ مطمئناً دسترسی جهانی به آموزش و پرورش مناسب نقطه شروع غیرقابل انکاری است. فراتر از آن سیاستهایی چون سیستمهای قوی تأمین اجتماعی، گسترش دستیابی به اعتبارات و در برخی موارد حداقل دستمزدها مفید خواهند بود. مهمتر از اینها، رشد فراگیر باید رشدی غنی از اشتغال باشد. ما برای کار به رشد نیاز داریم و برای رشد به کار نیازمندیم. در حال حاضر ۲۰۲ میلیون نفر به دنبال شغل هستند و دو پنجم بیکاران زیر ۲۴ سال سن دارند. شمول جنسیت بسیار مهم مینماید و صادقانه باید گفت که این امر غالباً توسط سیاستگذاران نادیده انگاشته میشود. در دنیای امروز دیگر قابل قبول نیست که زنان را از دستیابی به ظرفیتهایشان منع کرد. قابل توجه است که ۷۰ درصد هزینههای مصرفی جهانی توسط زنان کنترل میشود.
☱ تمام مطالعات به منافع اقتصادی ناشی از مشارکت کامل زنان در نیروی کار، در اقتصاد و در جامعه اشاره دارند. یک مطالعه جدید برآورد میکند که با افزایش اشتغال زنان به سطح اشتغال مردان، تولید ناخالص داخلی به طور چشمگیری افزایش مییابد- این افزایش در ایالات متحده ۵ درصد، در ژاپن ۹ درصد، در افریقای جنوبی ۱۰ درصد، در هند ۲۷ درصد و در مصر ۳۴ درصد پیشبینی میشود. ما باید تمام موانع را از مسیر زنان برداریم. نکته دیگری که در مورد شاملیت باید ذکر کرد این است که ما به احساس بزرگتری از مسؤولیت مشترک بین نسلها نیازمند هستیم. ما باید از میراثی که برای نسلهای بعد از خودمان به جا میگذاریم آگاه باشیم. بدهی عمومی یکی از این میراثها است که در حال حاضر در حدود ۱۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی در بین اقتصادهای پیشرفته است که بالاترین میزان از زمان جنگ جهانی دوم است. ما به نسل بعدی مدیونیم که برنامههای معتبری را برای کاهش این بار بر گرده آنان جایگزین نماییم.
☱ موضوع تغییر آبوهوایی، حتی، بسیار با اهمیتتر است که به نظر من به مراتب بزرگترین چالش اقتصادی قرن ۲۱ میباشد. بدون اتخاذ عمل متمرکز، آینده سیاره ما هم در خطر است. لذا، ما به رشد نیازمندیم، اما، رشد سبز هم نیاز داریم که پایداری محیط زیست را رعایت میکند.
░▒▓ پاسخگویی بهتر
☱ برگردیم به سومین و آخرین اصل من در خصوص اقتصاد جهانی جدید یعنی، پاسخگویی بهتر. نسل جدید خواستار شفافیت است، خواستار حکومت خوب است و ما باید پاسخگو باشیم. نقش فناوری اطلاعات را در ایجاد تغییر ملاحظه کنید. این قدرت شهروندان ناشی از رسانه اجتماعی بود که دگرگونی مردم را در غرب آسیا جرقه زد، سیاستگذاران ایالات متحده را مجبور ساخت در خصوص پرتگاه مالی مصالحه نمایند و سیاستگذاران چینی را وادار ساخت سطوح آلودگی را به روز منتشر نمایند. البته، دولتها میتوانند دسترسی به فناوری اطلاعاتی را محدود سازند یا تلاش نمایند جریان آن را به تأخیر اندازند؛ ولی، این به مثابه آن است که شاه Canute فرمان دهد جزر و مد به وقوع نپیوندد! پاسخگویی واقعاً یک خیابان دوطرفه است، مؤسسات باید پاسخگوی شهروندان باشند لیکن شهروندان هم باید دانش، تحصیلات و آموزش داشته باشند تا آنها را پاسخگو نگه دارد. این مسؤولیت متقابل است. همه اینها در زندگی اقتصادی به چه معنا است- در بخش عمومی، در بخش خصوصی و همچنین، مؤسسات بینالمللی؟ در بخش عمومی، ما آموختیم که دولت خوب بسترساز موفقیت اقتصادی است بدون مؤسسات قوی، سیاستهای خوب به وجود نمیآیند و اجرا نمیشوند. دولت باید خدمتگزار مردم باشد نه آقا و سرور آنها، باید نیازهای اساسی آنها را فراهم نماید و فضایی را برای حرکت بخش خصوصی ایجاد نماید. بخش خصوصی هم لازم است پاسخگو باشد. هدف بخش خصوصی نمیتواند صرفاً سود باشد، هدف آن همچنین، باید ارزشآفرینی، ایجاد شغل و توسعه ایدههای نو برای پیشبرد اقتصاد باشد. منافع طبقاتی و منافع ناشی از معاملات دلالی معمولاً، مانع پاسخگویی میشوند. همان طور که همه ما میدانیم بحران اقتصاد جهانی در بسیاری جهات بحران حکومت بود و منشأ آن در بخش مالی قرار داشت که بسیاری از فعالیتها را پنهان کرده و منافع کوتاهمدت خود را بر حمایت از اقتصاد واقعی مقدم شمرده بود.
☱ همان طور که افلاطون گفت: «افراط یا زیادهروی معمولاً باعث واکنش و ایجاد تغییر در جهت مخالف میشود». صادقانه باید گفت که ما به تغییرات بیشتری در ۲۰۱۳ نیاز داریم. انجام اصلاحات بخش مالی باید در اولویت باشد. ما شاهد نشانههای زیادی از افول تعهد، رقیق شدن اصلاحات، تأخیر در اجرا و بیثباتی در رهیافتها هستیم. میتوانیم خطرات را ببینیم، تضعیف بیشتر سرمایه و استانداردهای نقدینگی و پیشرفت اندک در حوزههای کلیدی، ما به بخش مالیای نیاز داریم که پاسخگوی اقتصاد واقعی باشد. بخشی که ارزش بیفزاید نه اینکه آن را از بین ببرد. نکته آخر در مورد پاسخگویی اینکه همچنین، به مؤسسات بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول مربوط میشود. ما هم باید پاسخگوی ضرورتهای جدید برای مسؤولیت پذیری بزرگتر باشیم. لذا، تلاش میکنیم با شفافیت بیشتر نظر همه ذینفعان را جلب نماییم. با توجه به تغییرات عمیق در اقتصاد جهانی، با انجام اصلاحات در خودمان به پیش میرویم تا تمام کشورها در اداره موسسه سهم عادلانه داشته باشند. ما نیز خدمتگزاریم و نه تنها در مقابل، ۱۱۸ کشور عضو پاسخگو هستیم، بلکه خود را در مقابل، مردم این کشورها نیز پاسخگو و مسؤول میدانیم.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم