فیلوجامعه‌شناسی

زندگی نباید یک نمایش باشد؛ زندگی یک تجربه خلاق است

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از Harward Business Review؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


☱ زندگی بر پایه یک نمایش، بهتر نه فقط عامل استرس و ناخرسندی است، بلکه باعث می‌شود نمایش متوسطی نیز از خود ارائه دهیم. اگر می‌خواهید در هر کاری بهتر شوید، باید همه کار را با ذهن باز تجربه کنید، باید تلاش کنید و شکست بخورید تا با خواست خودتان نتیجه را پذیرفته و از نتایج درس بگیرید.

░▒▓
☱ من و همسرم، الینور یک روز قبل از مراسم ازدواجمان، به شکل ناشیانه‌ای در وسط یک اتاق بزرگ ایستاده بودیم و خانواده و دوستان بسیار نزدیکمان دور ما جمع شده بودند.
☱ واقعاً هیچ دلیل خاصی نداشت که احساس معذب بودن داشته باشیم؛ این فقط یک تمرین بود. هنوز مراسم واقعی اتفاق نیفتاده بود، اما، ما هنوز نمی‌دانستیم کجا بایستیم، چه بگوییم و چه کاری انجام دهیم. یکی از دوستانمان به نام سو آن استفی به من و الینور توصیه‌ای کرد که من هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.
☱ «فردا صدها نفر شما را در یکی از مهم‌ترین روزهای زندگی‌تان نظاره خواهند کرد. سعی کنید به خاطر داشته باشید این یک نمایش نیست، بلکه یک تجربه است».
☱ آنچه او گفت برای من بسیار جذاب بود «سعی کنید به خاطر داشته باشید این یک نمایش نیست، بلکه یک تجربه است». ظاهراً، به خاطر سپردن این مطلب ساده است؛ اما، انجام آن در واقعیت آن قدر سخت است که بظاهر غیرممکن می‌آید؛ چرا که بیشتر آن‌چه انجام می‌دهیم برای ما مانند یک نمایش است. ما در مدرسه نمره می‌گیریم و در محل کار ارزیابی کارآیی دریافت می‌کنیم. در رقابت‌ها برنده می‌شویم، عنوان کسب می‌کنیم، مورد تقدیر قرار می‌گیریم، گاهی اوقات شهرت کسب می‌کنیم و همه این‌ها در نتیجه، کارآیی‌مان است. ما به خاطر کارآیی خود دستمزد می‌گیریم. حتی، کارهای کوچک مثل هدایت جلسات، گفت‌وگو در راهروی اداره یا ارسال ایمیل ممکن است نتیجه خاصی نداشته باشند، اما، همیشه مورد ارزیابی قرار می‌گیرند و یک سؤال مطرح است: «چطور پیش می‌رود؟»
☱ به عبارت دیگر، ما تصور می‌کنیم زندگی یک نمایش است؛ ما احساس می‌کنیم همیشه توسط دیگران مورد قضاوت قرار می‌گیریم؛ چرا که، اغلب واقعاً مورد قضاوت قرار می‌گیریم. بیایید صادق باشیم؛ تنها آن‌ها نیستند که ما را مورد قضاوت قرار می‌دهند، بلکه خود ما هم انرژی زیادی را صرف قضاوت دیگران می‌کنیم که البته، این امر به نوبه خود باعث می‌شود خود ما هم بیشتر مورد قضاوت قرار گیریم و این تصور را در ما تقویت می‌کند که باید ارائه بهتری از خود نشان دهیم.
☱ اما در این‌جا به یک پارادوکس بر می‌خوریم: زندگی بر پایه یک نمایش، بهتر نه فقط عامل استرس و ناخرسندی است، بلکه باعث می‌شود نمایش متوسطی نیز از خود ارائه دهیم.
☱ اگر می‌خواهید در هر کاری بهتر شوید، باید همه کار را با ذهن باز تجربه کنید، باید تلاش کنید و شکست بخورید تا با خواست خودتان نتیجه را پذیرفته و از نتایج درس بگیرید.
☱ زمانی که نتیجه مورد نظر را به دست آوردید باید با خواست و اراده خودتان به حرکت ادامه دهید و موضوعات جدیدی را امتحان کنید.
☱ کسانی که بهترین کارآیی را دارند، افرادی هستند که در تمام طول زندگی خود مشغول یادگیری می‌باشند و این گونه افراد در تمام زندگی خود دائماً موضوعات جدید را امتحان می‌کنند. البته، واضح است که طی این فرآیند گاهی اوقات، عملکرد ضعیفی دارند و در بعضی موارد به طور چشمگیری بسیار قوی عمل می‌کنند.
☱ اگر به زندگی به صورت یک نمایش نگاه کنید، اشتباهات و شکست‌های شما آن قدر دردناک و تلخ خواهد بود که باعث می‌شود دست از تلاش برای کشف ایده‌های جدید بردارید، اما، اگر به زندگی به صورت یک تجربه نگاه کنید، اشتباهات و شکست‌هایتان فقط بخشی از آن تجربه خواهند بود.
☱ چه چیز است که نمایش را از تجربه متمایز می‌کند؟ همه چیز در ذهن شما نهفته است.
☱ آیا تلاش می‌کنید خوب به نظر برسید؟ آیا تلاش می‌کنید دیگران را تحت تأثیر قرار دهید یا در کاری موفق شوید؟ آیا به دنبال پذیرفته شدن، مورد تأیید قرار گرفتن یا کسب افتخار هستید؟ آیا دست نیافتن به این آرزوها برایتان دردناک است؟ اگر این‌طور است، احتمالاً، برای نمایش خود نقش بازی می‌کنید.
☱ از سوی دیگر، اگر به دنبال تجربه کردن در زندگی باشید، می‌توانید از نتایج منفی نیز مانند نتایج مثبت خوشحال و راضی باشید. البته، که پذیرفته شدن، مورد تأیید قرار گرفتن و کسب افتخار، احساس خوبی به انسان می‌دهد؛ اما، این موارد معیار سنجش موفقیت نیستند. موفقیت بر پایه این امر است که آیا شما خود را کاملاً در تجربه و احساس زندگی غرق کرده‌اید و آیا از آن درس گرفته‌اید یا خیر؛ مهم نیست چه نتیجه‌ای از آن به دست می‌آید. این همان نتیجه‌ای است که همیشه می‌توانید به آن دست یابید بدون توجه به این‌که پیامد آن چه باشد.
☱ وقتی می‌خواهید نمایش بدهید، موفقیت شما به طور نگران کننده‌ای کوتاه مدت می‌شود. به محض این‌که به یکی از اهدافتان دست یافتید یا مورد تشویق عموم قرار گرفتید، از همان جا تا ابد از خود می‌پرسید: موفقیت بعدی چه خواهد بود؟
☱ اما وقتی هدفتان تجربه کردن پدیده‌هاست، دیگر تنها به نتیجه نهایی توجه ندارید، بلکه لحظه‌ها برایتان مهم می‌شوند. شما به دنبال احساس موفقیتی که قرار است به آن دست یابید نیستید، بلکه در حال انجام آن، همواره سرشار از احساس هستید. شما دیگر تحت تأثیر معیارهای متغیر خارجی قرار نمی‌گیرید؛ چرا که آن‌چه در شما انگیزه ایجاد می‌کند به طور ثابت در درون خودتان است.
☱ پس، چگونه می‌توانیم کارآیی و نمایش توانمندی‌های خود را فدای تجربه کنیم؟ موضوعی که به من کمک کرد این است: هر روز چندین بار این جمله را کامل می‌کنم: «امروز این حس را دارد که... » امروز این حس را دارد که از من تعریف کنند. امروز این حس را دارد که به طور جدی طرح خود را بنویسم. امروز این حس را دارد که نزد مدیر عامل بروم. امروز این حس را دارد که مورد تشویق قرار گیرم.
☱ گفتن این عبارات و حس کردن آن‌چه رخ می‌دهد باعث می‌شود همان تجربه برای من پیش بیاید. نقش بازی کردن اولویت خود را از دست می‌دهد و ذهن من از تمرکز محض بر نتیجه آزاد می‌شود.
☱ هیچ احساس بدی وجود ندارد؛ این شیوه، به زندگی غنا می‌بخشد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.