حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مقدمه اول
▬ انتخاباتهای کشور ما، بویژه به دلیل نبود سازماندهی و هیأتهای سیاسی توانمند و دیرپا، در بازه زمانی کوتاه پیش از انتخابات، سطح فوقالعاده و بینظیری از هیجان را موجب میشوند.
▬ این هیجان، از چند جهت اهمیت و ویژگی دارد:
░▒▓ مقدمه دوم
▬ یکی از حیث گستردگی جغرافیایی هیجان است. بنا به نتایج پژوهشها و گزارشها، در اقصی نقاط کشور، شامل روستاهای دور دست و شهرهای کوچک، گرایشی ویژه برای رأی دادن هیجانآمیز شکل گرفته بود.
▬ این، موضوعی است که اهمیت بیش از پیشی در انتخابات مییابد، و بویژه، پس از انتخابات سال ۱۳۸۴، خودآگاهی مردم مناطق پیرامونی نسبت به منافع مشترک بیشتر شده است.
▬ این، فرمولی است که در انتخابات آتی هم تکرار خواهد شد.
▬ بیگمان، در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آتی، کسی رئیس جمهور خواهد شد، که رأی تهرانیها را با خود ندارد.
▬ باید به این وضع عادت کنیم، و قبل از انتخابات، آگاهی لازم را به این جامعه بدهیم. باید قبل از انتخابات آگاهی لازم را به تهرانیها بدهیم؛ مبادا هنوز که هنوز است، گمان داشته باشند که همه باید رأی و نظر آنان را قبول داشته باشند، و روی این وهم، کشور را با هزینههای سنگین آشوب مواجه سازند.
░▒▓ مقدمه سوم
▬ وجه دوم ویژگی یافتن روند انتخابات در ایران، که بیمارگون هم هست، بالا بودن سرعت رشد هیجانات انتخابات است.
▬ این سرعت بالا، وقتی بیمارگون میشود که سرعت رشد هیجانات و به میدان آمدن مردم، خیلی بیشتر از سرعت تولید اطلاعات و تحلیلها و مآلاً رشد هوشیاری مردم است. این نیز بازمیگردد به ناکارایی مفرط گروهها و سازماندهیهای سیاسی در کشور ما.
▬ مردم و حتی فعالان سیاسی، عادت کردهاند که در جریان انتخابات غافلگیر شوند. گزینههایی به میدان بیایند که تا چهار/پنج ماه قبل از انتخابات شاید کسی هم به آنها فکر نمیکرد.
▬ اقشار عادی و حتی نخبگان، از کجا باید بدانند که فلان کاندیدا عقاید و مبانی اصولی فکریاش چگونه است؟ پاک دست و قابل اعتماد هست یا نه؟ نظرش راجع به تورم و یارانه و ارز و سکه و بورس و انرژی اتمی و استقلال و آزادی و فرهنگ و ارزشها چیست؟ و اگر هم بشناسند، از کجا میدانند توش و توان و برنامه او برای پاسخگویی به این مسائل مبرم چیست؟
░▒▓ مقدمه چهارم
▬ یک وجه دیگر آسیبزا در انتخابات ما، «روند» عجیب شتاب در رشد هیجانات انتخابات است. «روند» رشد هیجانات هم بسیار نامنظم و بیالگو و غیرمترقبه صورت میگیرد.
▬ این «روند»، خصوصاً خود را در فوران تنفرها نشان میدهد. در واقع، این بالا و پایین شدنهای هولناک باعث میشود که پس از شکلگیری انتخاب در افراد، طوری انتخابکننده یا انتخابکنندگان از سایر گزینهها احساس خطر کنند که بیش از حد واقعی و درست آنان را سیاه و تیره و تار جلوه دهند.
▬ در چنین فضایی، بیش از رأی مثبت، رأی منفی و لج و لجبازی شکل میگیرد.
░▒▓ مقدمه پنجم
▬ در نتیجه چهار ویژگی مذکور، امکان پیشبینی نتایج نیز پایین و دشوار خواهد بود. البته معمولاً نظرسنجیهای بیطرفانه و رسمی در دسترس نیستند، و خصوصاً از حیث تأثیر نامطلوب و تصنعی که ممکن است بر نتایج انتخابات اثر بگذارد، شاید مطلوب هم نباشد. ولی به هر حال، در این شرایط، حتی از نظرسنجیها هم کار زیادی برنمیآید.
▬ ماهیت بیشکل فرآیندها، موجب میشوند که رأی در چند هفته انتهایی شکل بگیرد، و بیش از آن که به صورت مثبت شکل بگیرد، الگوهای منفی و تنفرها و خشمها تعیین کننده میشوند. این احساس و تحول و تحرک و تأثیرات مخرب آن، در روانشناسی اجتماعی تودهها و در فنون تبلیغات و اقناع، و در دانش امروزی علوم سیاسی، ناشناخته نیست.
░▒▓ اصل مطلب
▬ اینها آسیبهای گل درشتی هستند، و جا دارد بزرگان انقلاب چاره کنند و کمک کنند و از آبرو مایه بگذارند و «جنگ نرم» بیاغازند و... تا جوانترها، هیأتها و احزاب سیاسی جدید و تازهنفسی شکل دهند که خصوصاً کار آموزش سیاسی را در سطوح اجتماعی مختلف سازمان دهند.
▬ اما، بر عکس، ضعف مفرط سازماندهی نیروهای سیاسی، این نتیجه را هم داشته است که نخبگان سیاسی، به جای آن که در مسیر درست، و ابهامزدایی از فضا حرکت کنند یا به جوانان اصولگرا در این راه کمک کنند، درست چند ماه قبل از اوج پیچیدگی و ابهام در فضای سیاسی کشور، هوس کنند که تحلیلهای پیچیده خود را از یکی از پیچیدهترین رویدادهای تاریخ اسلام در جنگ «جمل» که عظیمترین اندیشههای تاریخ اسلام را «مفتون» خود کرده است را وارد معادلات انتخابات کنند تا ابهام و غبارآلودیای فراهم شود که «حتی خود آنها هم دیگر نتوانند جمعش کنند».
▬ آنها سعی میکنند که با الهام از الگوی پیچیده و غامض جنگ «جمل» که صدها مقاله علمی و پژوهشی در کاوش ابعاد آن نگاشته شده است و از همان ابتدا، یکی از دستمایههای اصلی اختلاف نظر میان حکما و متکلمان اسلامی بوده است، «جنگ نرم»ی را برای نجات چهار وجود خائن و پست و بیمقدار و خویشباخته سازمان دهند، و اسباب ریزش عظیم در بدنه جوان انقلاب را به خاطر این همه این همه این همه این همه بیعدالتی موجب شوند.
▬ در جریان یک «جنگ نرم» که سپاهیان آن، ریش سفیدان اصولگرا و قدیمیها هستند، به نام حفظ چند آقا و آقازاده، بدنه جوان اصولگرا در حال بیاعتماد شدن به روندهای سیاسی جاری هستند.
▬ بدنه جوان اصولگرا، این روزها، ضربات متوالی دریافت میکنند؛ خانهنشینی احمدینژاد که دور از انتظار آنان از ولایتپذیری رئیسجمهور محترم بود، در عین حال، تهاجم ناجوانمردانه و بینظیر و نامتناسب به دولت خدمتگزار احمدینژاد، سیل تهمتها و پروندههای اثبات نشده رمالها و بیمه و...، روند ناجور و غیرعادلانه تعقیب و دستگیری و رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی (طوری که خود آقای اژهای به شرایط ویژه حبس مشارالیه اعتراف کردند)، حکم عجیب دو مداح، محکومیت طلبه سیرجانی، کوشش برنامه دیروز/امروز/فردا برای تنفس مصنوعی به آنان که یا فعال فتنه بودند یا در سکوت و استمرار عضویت خود در احزاب فعال فتنه منتظر تغییر حکومت و کسب آلاف و الوف پس از تغییر حکومت بودند، و تلاش یکی از سابقون انقلاب برای تغییر عنوان سران فتنه به «مفتون» و مفتون و مبهوت و مطرود ساختن جوانانی که کشور خود را به دلیل نقشآفرینی چهار وجود خائن و پست و بیمقدار و خویشباخته، در صحنه بینالمللی در موضع ضعف میبینند. این هم شد «جنگ نرم»! «جنگ نرم»ی که برای حفظ چهار وجود خائن و پست و بیمقدار و و خویشباخته و ورشکسته سیاسی، این همه جوان را از انقلاب ناامید میکنند!
▬ طوری از این چهار وجود خائن و پست و بیمقدار و خویشباخته، به عنوان مفتون سران فتنه یاد میکنند که انگار از صغاری سخن میگویند که اختیاری از خود نداشتند. آنها کشور را برای چند دهه عقب انداختند.
▬ به جرأت میگویم که اگر مفتونی و حقارت این چهار نبود، اکنون، امریکا ایران را به عنوان یک رقیب قدرتمندی که نمیشود حذف کرد به رسمیت شناخته بود، کشور ما با تحریمها مواجه نبود، پرونده هستهای حل شده بود، به اتکاء موقعیت اقتصادی با ثبات، مبارزه با فساد به آستانه مطمئنی رسیده بود، اوضاع سوریه و لبنان و عراق چنین نبود، و... .
▬ این همه خیانت که هنوز هم ادامه دارد، و هنوز هم به کشور آسیب میزند، هنوز هم با سرنوشت این مردم بازی میکند، تنها با یک تشبیه ناجور با جنگ «جمل» قابل گذشت است؟ من دعوت میکنم که دوستان در پایگاه رایگان مقالات علوم انسانی ایران (نورمگز) جستجو کنند و از این صدها مقاله که در اطراف موضوع جنگ جمل نوشته شده، یکی دو تا را مطالعه بفرمایند و دریابند که ماجرا به این سهل و سادگی که آنها تصور میکنند، نیست.
مآخذ:...
هو العلیم
من تا به حال به این شکل نگاه نکرده بودم که فتنهی ۸۸، چه تبعات بلندمدتی در پی داشته. این را میدانستم که در آن اوضاع و احوال، یعنی تا سال ۸۹، عملا درس و دانشگاه و کار و اقتصاد تعطیل بود. این را هم میدانستم که حوادثی اینچنین، که کم بیشباهت به ماجرای منافقین نبود، هم ظرفیتهایی را از جامعه میگیرد، مثل از بین بردن رابطهی نزدیک دولتمردان و مردم، هم تبعاتی بلندمدت دارد مثل باقی گذاشتن یک گروه دلبستهي منافقین در جامعه و غدهی چرکینی که هر از گاهی سبب بلایی میشود.
اما شما در برخورد با تبعات فتنهی ۸۸، یکهو تبعات بیرونی را بیان کردید که برای من غیر منتظره بود.
چقدر خوب است یکی بنشیند دقیق و علمی اینها را تبیین کند، که فتنهی ۸۸ سبب شد تحریم شکل بگیرد و فتنهی شام و الخ. البته رهبر همان جمعهی پس از انتخابات گفت که اینها میخواهند انتخاباتی که عزت ایران اسلامی و قوت ما بوده را یکجوری به ضعف ما تبدیل کنند... ولی تقصیلش را جایی نشنیده بودم.