برداشت آزاد از امیرحسین قاضی نوری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ طی پنجاه سال گذشته، جهان شاهد نیرویی انقلابی تحت عنوان فرآیند «جهانی شدن اقتصاد» بوده است. با وجود تمامی جوانب مثبت این انقلاب جهانی، در عین حال، این فرآیند برای تمامی افراد جامعه بشری سودمند نبوده است.
▬ کماکان کسر عظیمی از جمعیت جهان زیر خط فرضی ولیکن واقعی فقر زندگی میکنند و گذر زمان و رشد اقتصادی ملتها نیز باعث مرتفع گشتن مشکلات جوامع بشری نشده است. از سوی دیگر، این روند باعث گسترش و افزایش چشمگیر قدرت و قابلیت دنیای کسبوکار شده است و این قدرت و قابلیتِ روز افزون، مسؤولیتی بیش از پیش را برای دنیای کسبوکار در قبال جامعه به همراه داشته است.
▬ در چنین فضایی، گروهی از صاحبنظران مدیریت کسبوکار، در آغاز بحث و جدلها پیرامون مسؤولیت اجتماعی شرکتها، اعتقاد داشتند که این مقوله باید فارغ از هرگونه توجه به سود و زیان توسط مدیران و صاحبان صنایع مورد توجه قرار گیرد، اما، با در نظر گرفتن این نکته که گسترش تجارت و کسبوکار جهانی از جانب کشورهای توسعهیافته و در سایه قوانین و باورهای سرمایهداری صورت پذیرفت، توجیه این امر کاری بس دشوار مینمود. به زبان ساده، هزینه کردن سرمایه سهامداران به قصد و منظوری به غیر از کسب سود هیچگونه توجیه مدیریتی نداشت و مدیران که نمایندگان منتخب سهامداران بودند هرگز خود را در خطر توجیه این مقوله قرار نمیدادند. شاید بتوان تا حدودی شرایط کنونی کشورمان را در این زمینه (به عنوان کشوری در حال توسعه) مشابه این مرحله گذار در کشورهای توسعه یافته ارزیابی نمود، اما، تفکر بزرگان علوم مدیریت و کسبوکار در این وادی، در نهایت راهی بسیار ساده، ظریف و تأثیرگذار را پیش روی مدیران و صاحبان صنایع قرار داد و آن چیزی نبود جز کسب منفعت از طریق رسیدگی به امور اجتماعی. مطرح شدن مفاهیم جدیدی همچون «ذینفعان» کسبوکار در کنار «سهامداران»، باعث شد که تلاش برای کسب منفعت طولانیمدت، جایگزین نگاه معطوف به کسب سوددهی کوتاهمدت شود. به این ترتیب، امروزه، میبینیم که شرکتهای دارای رویکرد مدرن در عرصه کسبوکار، در جست و جوی تفکرات راهبردی جهت تبدیل مسائل و مشکلات اجتماعی به فرصتهای اقتصادی هستند.
░▒▓ نوآوری؛ رکن کلیدی کسبوکار مدرن
▬ گرچه سالهای دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به عنوان سالهایی مطرح میشوند که «تکنولوژی» و «نوآوری» کلید اصلی ماندگاری در بازارهای داخلی و جهانی بود، ولی، اکنون، در دههی دوم قرن بیست و یک میلادی، «تکنولوژی» تنها و تنها یکی از ملزومات موفقیت کسبوکار در سطح جهانی محسوب میشود. در دنیای مدرن کسبوکار، تنها کسبوکاری نجات مییابد و بیش از پیش رشد میکند که تفکر نوآوری را در تمامی جوانب سازمان خود در نظر گرفته باشد. به رغم سادگی بیان این واقعیت روی کاغذ، مدیریت چنین مفاهیم سازمانی و گسترش شرکتهایی که، حتی، فقیرترین اقشار جوامع بشری در دورافتادهترین نقاط این جهان نیز به آنها وابسته و دلبسته شوند امری بسیار پیچیده، ظریف و دشوار است. نوآوری در مقوله مسؤولیت اجتماعی سازمانها (Corporate Social Responsibility) نیز از این قاعده مستثنی نیست. این امر را میتوان طی مثالی از نوآوریها و تفکرات مسؤولیت اجتماعی شرکتهای تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات بررسی کرد؛ به طور خاص شرکتهای بینالمللی عظیمی همچون مایکروسافت، IBM و سیسکو که اکثر ما به صورت روزمره الزاما از هنگام صبح تا شبانگاه با محصولات و خدمات آنها در ارتباط هستیم و به یقین میتوان گفت که زندگی اکنون، ما با چشم پوشی از این محصولات و خدمات دشوار و، حتی، ناممکن میشود. بنابر طبیعت کسبوکار این شرکتها و سطح تماس گسترده آنها با جوامع انسانی، بررسی استراتژی مسؤولیت اجتماعی آنها خالی از لطف نیست و میتواند جرقهای باشد از تفکرات نوین سازمانی برای شرکتها و موسساتی که قصد و داعیه ورود به بازارهای جهانی را دارند.
░▒▓ مسؤولیتپذیری اجتماعی، مقولهای استراتژیک برای غولهای IT
▬ بسیاری میپندارند که مسؤولیت اجتماعی هر سازمان تنها در جامعه و کشوری مطرح میشود که سازمان از آن برخاسته است. مثلاً، مایکروسافت باید مسائل اجتماعی ایالات متحده را مدنظر قرار داده و بر مبنای آن عمل کند و تنها به مردمان کشور خود سود برساند. ولی، همان طور که اشاره شد مقوله مسؤولیت اجتماعی در عالم کسبوکار هم اکنون، بیشتر مقولهای استراتژیک برشمرده میشود تا مقولهای اخلاقی و کسبوکارهای حرفهای از آن، جهت نیل به اهداف راهبردی خود و وسیلهای جهت کسب منفعت (و نه سود مالی مستقیم) استفاده میکنند. براساس اصول مدیریت راهبردی هر عملیاتی که سازمان را جهت رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده و در چارچوب قوانین کشوری و سازمانی یاری رساند، راهبردی و استراتژیک شمرده میشود و نتیجه عدم رسیدگی و توجه به آن فرصتسوزی و در نتیجه، منفعت کمتر است و در سطح رقابت جهانی شرکتهایی موفق شمرده میشوند که هیچ فرصتی را در هیچ سطحی از دست ندهند.
▬ دو تن از تأثیرگذارترین صاحبنظران علوم مدیریت راهبردی، یعنی، «مایکل پورتر» و «مارک کرامر» موفق شدند رابطه منفعترسانی پروسه مسؤولیت اجتماعی را با استراتژی کلی سازمان به دو صورت خارج - سازمانی و داخل - سازمانی تعریف کنند. بر اساس این مدلهای ارائه شده فعالیتهای اجتماعی یا باید تأثیری مثبت بر «زنجیره ارزش سازمان» (Business Value Chain) داشته باشد یا باید یاریدهنده سازمان در محیط رقابتیاش باشد و این دو تنها مواردی هستند که تفاوت بین امور خیریه و مسؤولیت اجتماعی سازمان (CSR) را مشخص میکنند. در این میان شرکتهای تکنولوژی اطلاعات نیز بر همین منوال مبنای تلاش و نوآوری خود را ایجاد تأثیرات مثبت و مزیتهای رقابتی از برنامه مسؤولیت اجتماعی خود قرار دادهاند.
▬ در این راستا پژوهشی که بر روی ابتکارات مسؤولیت اجتماعی این شرکتها در کشورهایی نه چندان دور در حوزه خلیج همیشه فارس انجام شد نکات جالب و قابل تاملی را دربرداشت. پژوهش صورت گرفته شامل مصاحبههایی دقیق و عمیق با مدیران بلند پایه این شرکتها در کشورهایی نظیر امارات متحده عربی، کویت، قطر، بحرین و عمان و نیز بررسی دقیق فعالیتهای اجتماعی این شرکتها در این کشورها میباشد. از میان تمامی فعالیتها و ابتکارات مسؤولیت اجتماعیِ شناساییشده، در این مقام تنها به موردی اشاره میکنیم که تمامی آنها به صورت بسیار گسترده و جدی مورد توجه و پیگیری قرار دادهاند و آن چیزی نیست جز آموزش نیروی انسانی در این کشورها. شاید در وهله اول اهمیت این موضوع چندان روشن نباشد یا، حتی، کسی از خود بپرسد این چگونه ابتکاری است که با اهمیت شمرده میشود؟
▬ شاید دو پرسشی را که مدیران ارشد شرکتهای مایکروسافت و سیسکو در هنگام مصاحبه مطرح کردند قدرت درک اهمیت این موضوع را در اختیار ما قرار دهد. مدیر توسعه سیسکو در ابتدا مطرح کرد که در حدود ۸۰ درصد خطوط ارتباطاتی و اطلاعاتی در کشورهای حوزه خلیج فارس از محصولات و تکنولوژیهای این شرکت استفاده میکنند و این شرکت تصمیم دارد ضمن گسترش بیشتر این نسبت، طی حداقل بیست سال آینده به عنوان برنده و پیشتاز این صنعت باقی بماند. وی پرسید که «حال اگر کسی در این سوی دنیا نتواند راهاندازی، تعمیرات و نگهداری سیستمهای ما را طی این سالها انجام دهد، آیا شرکت ما میتواند به این هدف با هزینهای معقول دست یابد؟ به طور قطع و یقین خیر».
▬ این اظهارات در حالی صورت میگیرد که این شرکت در برنامهای گسترده اقدام به آموزشِ رایگان نیروی کار و تکنسینهای حرفهای سیستمهای «سیسکو» در این کشورها میکند. از سوی دیگر، مدیر ارشد مسؤولیت اجتماعی کشورهای خلیج فارس مایکروسافت که شرکت او نیز اقدام به آموزش رایگان نیروی کار جهت کاربری سیستمهای مرتبط با ویندوز مینماید میپرسد: «من چگونه میتوانم مطمئن باشم که طی دهه آینده کماکان محصولات ما با صرفهترین در صنعت باقی میماند؟ تنها اگر کاربران آموزش دیده در بازار فراوان باشند».
▬ حال به تمامی ابعاد این ابتکارات توجه کنید. از جمله مشکلات و دغدغههای دولتی و اجتماعی در کشورهای حوزه خلیج فارس بحث آموزش قشر جوان، ایجاد شغل و بازار کار میباشد. بنابر سیاستهای دولتی در این کشورها اگر شرکتهای خارجی در این موارد قابلیتها و منابع خود را در جهت کمک و یاری جامعه به کار گیرند از مزایای عدیدهای نظیر حمایتهای مالیاتی و سیاسی بهرهمند میشوند. در عین حال، بیرون راندن شرکتی که در حال آموزش و کارآفرینی برای هزاران نفر از افراد جامعه میباشد و به واسطه آن جایگاه و احترامی اجتماعی برای خود ساخته عواقب گزاف اجتماعی در پی خواهد داشت. از سوی دیگر، رقبایی را تصور کنید که میخواهند سهمی از بازار این کشورها کسب کنند. هر سرمایهدار و صاحب صنعتی بر حسب طبیعت اصلی کسبوکاردر تمامی زوایایِ کاری خود به صرفه بودن را در نظر میگیرد. اگر کاربران و تکنسینهای این شرکتها در هر شهری حضور داشته باشند، آیا از لحاظ زمان و هزینه برای رقبا (حتی رقبایی با تکنولوژیهای برتر) مجالی جهت رقابت وجود خواهد داشت؟
▬ این ابتکار شرکتهای تکنولوژی اطلاعات، در عین سودرسانی به مردم و جامعه، منفعت کسبوکار را نیز به گونهای زیبا تأمین نموده است و میتواند به عنوان مصداقی کامل از مفهوم مسؤولیت اجتماعی سازمانها مورد توجه قرار گیرد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم