فیلوجامعه‌شناسی

هان جوانان مسلمان! حواس‌ها رو جمع کنید!

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬ آنچه در مواقع فتنه، فضا را غبارآلودتر می‌کند، این است که معیارها طوری تغییر می‌کند، یا طوری بی‌معیاری مد می‌شود، که مسائل فرعی جای مسائل اصلی را می‌گیرند.
▬ مسائل اصلی، معدود و مهم‌اند، و حواس را جمع و جور می‌کنند، و مسائل فرعی، همیشه فراوان‌اند و اسباب ابهام در ذهن جوان مسلمان را فراهم می‌آورند. مسائل فرعی که بزرگ می‌شوند، ذهن را ناگیرا و کند می‌کنند.
▬ تصور من این است که این اتفاق افتاده است.
▬ حواس جوان مسلمان، از مسائل اصلی، به سمت مسائل فرعی پرت شده است.
▬ جوان مسلمان باید به ولایت حق، و اجتناب از طاغوت تمرکز داشته باشد (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِینَ (النحل: ۳۶)). جوان مسلمان، باید به عدالت و صلح و جهاد تمرکز کند (وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (الحجرات: ۹)).
▬ بله؛ جوان مسلمان باید به پنج مطلب تمرکز کند.
▬ جوان مسلمان، باید به (۱) ولایت حق، (۲) اجتناب از طاغوت، (۳) عدالت، (۴) صلح با برادران، و (۵) جهاد با کفار و منافقان، تمرکز داشته باشد.
▬ وقتی به سیره امام فکر می‌کنم، می‌بینم که این پنج تا نصب‌العین ایشان بود، و تصور و گمان من این است که آنچه آن حکیم را چنان فراستی در عمل سیاسی بخشیده بود، ممارست و مهارت و تبحر ایشان در تمرکز به این اصول بود. بله؛ دانستن کافی نیست، تمرین لازم است. آن قدر تمرین تا در این راه، پیر راه شوی.

░▒▓ برهان
▬ اردیبهشت ۱۳۸۰، به دنبال فرمان هشت ماده‌ای آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای، جوانان مسلمان در راستای ولایت حق و اجتناب از طاغوت، مهم‌ترین مسأله کشور را در «عدالت» یافتند، و به عدالت تمرکز یافتند.
▬ بدین ترتیب، سال ۱۳۸۴، جوانان مسلمان به این جمع‌بندی رسیدند که پس از یک دوره طولانی توسعه با همه تبعاتش، رویارویی با فساد و اهتمام بر عدالت‌گستری، نقطه اصلی و کانونی است که باید به آن تمرکز کرد.
▬ همین فکر در سال ۱۳۸۸ نصب العین شد. نقطه تمرکز، چنان روشن شد که آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای، در خطبه نماز جمعه بیست و نه خرداد هزار و سیصد و هشتاد و هشت صراحت کم‌نظیری به رقابت‌های سیاسی درون انقلاب بخشیدند: «من البته، در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند. البته، بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست؛ هم در زمینه‌ی مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه‌ی نحوه‌ی اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک‌تر است».
▬ وقتی جوان مسلمان به دیدار آقای اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی می‌رود، و از او می‌خواهد که برای انتخابات آینده پا پیش بگذارد. یا آن جوان مسلمان دیگر، در شرایطی که شخصیت و حیثیت «آقای هاشمی» و «آقای رئیس‌جمهور» توأمان، و مدت‌هاست هدف تهاجم نقادان کژخلق است، دفاع از «آقای هاشمی» را نصب العین قرار می‌دهد، و به دفاع از «آقای رئیس‌جمهور»، چه قبل از خانه‌نشینی و چه پس از خانه‌نشینی، اهتمام کافی ندارد، این نشان می‌دهد که جوان مسلمان، فراموش کرده است که نقاط تمرکز در زمینه «سیاست خارجی»، «عدالت اجتماعی»، و «مسائل فرهنگی» کجاست.
▬ به موازاتی که آقای رسایی به «آقای هاشمی» در مجلس حمله می‌کند، آقای محسنی اژه‌ای به «آقای رئیس جمهور» حمله‌ور می‌شود و ادعا می‌کند که آقای رئیس‌جمهور، اسامی بدهکاران بانکی را به رغم استعلام مکرر اعلام نمی‌کنند، در حالی که در دو نوبت، یک بار دو سال قبل (۲۷ آذر ۱۳۸۹)، و یک بار پنج ماه قبل (۱۸ مرداد ۱۳۹۰)، به رئیس قوه قضائیه و به خود آقای محسنی اژه‌ای مراتب اعلام شده است. این در حالیست که جوان مسلمان ترجیح می‌دهد از «آقای هاشمی» دفاع کند، ولی از «آقای رئیس جمهور» نه. این، یعنی جوان مسلمان، فراموش کرده است که نقاط تمرکز در زمینه «سیاست خارجی»، «عدالت اجتماعی»، و «مسائل فرهنگی» کجاست.
▬ سال هشتاد و چهار و هشتاد و هشت، جوان مسلمان، خط را گرفت، و محکم ایستاد، و من باور دارم که نتیجه ایستادگی خود را به هر ترتیب و با همه کارشکنی‌ها، دید و در آینده بیشتر خواهد دید.
▬ برای نخستین بار، یک دولت، بدعتی گذاشت، و پرونده یک فساد عظیم بانکی را در دوره خودش کامل کرد و به دستگاه قضایی گسیل نمود. آن هم پرونده‌ای را که ریشه در قراردادهای ال‌سی داشت که پروتکل آن قبل از هشتاد و چهار پایه گذاشته شده بود و معلوم شد که این نوع قراردادها اساساً مستعد فساد بوده‌اند. ولی به هر حال، دولت، محافظه‌کاری و لاپوشانی نکرد و خودش پرونده را کامل کرد و به قوه قضائیه فرستاد. از این گذشته، کارگروهی تشکیل داد که نتیجه‌اش متوقف کردن موقت ال‌سی‌ها بود.
▬ این اتفاق را مقایسه کنید با پرونده غلامحسین کرباسچی، که مفاسدی را در شهرداری تهران و در زمانی که شهردار تهران عضو کابینه «آقای هاشمی» بود افشا می‌کرد؛ مفاسدی که سیاسی بود و در جهت تأمین مالی انتخابات قرار داشت. جالب این که پس از صدور حکم قطعی، در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۸، خواهان نقض حکم شدند. مورد پرونده غلامحسین کرباسچی، فرق واقعه را نشان می‌دهد. فسادی در دولت کارگزاران رخ می‌دهد، و در عصر اصلاحات توسط قوه قضاییه کشف و محکوم می‌شود، و اصحاب اصلاحات در نامه به رهبری خواهان نقض حکم می‌شوند. «آقای هاشمی» هم در خطبه‌های نماز جمعه، تعقیب کرباسچی را مایه از دست رفتن شجاعت مدیران می‌شمرد و مذمت می‌کند.
▬ در مقابل، دولت هشتاد و چهار و هشتاد و هشت، پرونده مدیران خود را، خودش کامل کرد و به قاضی فرستاد؛ سال هشتاد و چهار و هشتاد و هشت، جوان مسلمان خط را گرفت، و محکم ایستاد، و من باور دارم که نتیجه ایستادگی خود را به هر ترتیب و با همه کارشکنی‌ها، دید و در آینده بیشتر خواهد دید.
▬ البته تحریم‌ها، قدری مشکل ایجاد کرده‌اند، ولی هنوز فکر نمی‌کنم که بشود گفت که مبارزه با فساد اولویت اول اول اول اول تمرکز جوان مسلمان نیست. معتقدم، مبارزه با فساد، مقابله ما با تحریم‌ها را هم کارآمدتر می‌کند. مبارزه با فساد، به فعالان اقتصادی واقعی پاداش می‌دهد و از آنان حمایت می‌کند.
▬ اگر جوان مسلمان، غفلت کند که انتخابات آینده، همچنان باید حول مبارزه کارآمدتر با فساد پیش برود، اگر جایگاه ولایت حق را فراموش کند، اگر دشمن‌شناسی‌اش تعطیل باشد، و نبیند که دشمن‌های ثابت‌شده‌اش که هیچ گاه خصومت خود را پنهان نکرده‌اند، کدام طرف ایستاده‌اند، اگر عدالت را مظلوم رها کند، و آن را از «خیمه انقلاب» بیرون بگذارد، و در عین حال، تولی و صلح «به‌اندازه» و «سنجیده» را با برادران فراموش کند، معلوم است که راه را گم کرده است.

░▒▓ اصل مطلب
▬ بنا به گمان قدما، رویدادهای طبیعی و به تبع، رویدادهای تاریخی، هر سی سال یک بار، و هر دور که عالم حول منطقه البروج می‌گردد تکرار می‌شوند، و انگار تاریخ پس از سی سال تکرار می‌شود. حدود سی سال قبل، اربعین امام حسین ابن علی علیه‌السلام همین روزها و مصادف با نوزدهم دی‌ماه بود، و آیه الله سید روح الله موسوی خمینی (ره) به مناسبت اربعین که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بود، سخنانی دارند که انگار مسائل امروز ما را می‌بینند و پاسخ می‌دهند.
▬ در این سخنرانی، امام سید روح الله موسوی خمینی (ره)، مهم‌ترین نکته را در پاسخ به سؤال «چه باید کرد؟» تشخیص بر اساس تمرکز بر نقاط اصلی می‌دانند و اقدام فعالانه را بر مبنای چنین بصیرتی طلب می‌کنند:
***
▬ «سؤال کردید که تکلیف الآن ما چیست؟ و این سؤال از همه قشرها هست که ما الآن که در این مرحله رسیدیم تکلیف چیست؟
▬ «شما می‌دانید که الآن از خیلی جهات، کشور ما حساس‌ترین مرحله حیات خودش را دارد می‌گذراند. از یک طرف با قدرت‌های بزرگ مواجه هست؛ با امریکا، با شوروی هم که الآن در افغانستان هست و قدرت‌های بزرگ تقریباً، مواجه با کشور ماست.
▬ «از یک طرف موقعی است که می‌خواهید شماها رئیس جمهور را تعیین کنید و بعد هم ان شاء اللَّه وکلای خودتان را؛ و در این موقع تمام دستجاتی که نمی‌خواهند اسلام تحقق پیدا بکند، نمی‌خواهند جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند، نمی‌خواهند این کشور به حال عادی برگردد و سرنوشت خودش را خود اهالی کشور به دست بگیرند، این‌ها راه افتاده‌اند و توطئه می‌کنند؛ و در یک همچو موقع حساسی این‌که تکلیف است این است که باید ما بعض از آشفتگی‌هایی که در محل خودمان هست، عجالتاً، موقتاً صرف نظر کنیم و این دو مرحله را بگذرانیم. مرحله تعیین رئیس جمهور، که الآن دست‌هایی در کار است که نگذارند، و مرحله تعیین وکلا که مجلس شورایی بخواهند محقق بشود و این هم بدتر از این خواهد شد و شلوغی‌ها را زیادتر خواهند دامن زد. این‌ها می‌خواهند یک استقراری در این مملکت نباشد؛ و ما مکلفیم که کوشش کنیم که یک استقراری باشد که این مراحل را ما بگذرانیم؛ و کشور ما، یک کشوری بشود که جهات اسکلتش محقق شده باشد.

░▒▓ [مسائل اصلی/فرعی]
▬ «الحمدللَّه قانون اساسی‌اش خوب به تصویب رسید. ملت هم رأی دادند؛ و دیدید که چقدر کوشش شد که نگذارند؛ و بحمدالله اصل جمهوری اسلامی را هم ملت رأی دادند؛ و آن وقت هم یک اشخاصی می‌خواستند نگذارند. حالا هم هر چه ما نزدیک‌تر می‌شویم به پیروزی، آن‌ها مصمم‌تر می‌شوند در این‌که بشکنند. این‌ها قدم به قدم دارند زندگی خودشان را از دست می‌دهند، و دست و پا می‌زنند که حیات خودشان را، حیات جنایتکاری خودشان را ادامه بدهند.
▬ «و ما مکلفیم که نگذاریم این توطئه‌ها رشد پیدا بکند؛ و نگذاریم که این‌ها مسلط بشوند به این‌که بروند مثلاً، در دهات، در جاهایی که زیاد می‌توانند تبلیغ بکنند. تبلیغ کنند، که آشوب بپا کنند. نگذارند این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند. همچو نیست که مِن باب اتفاق، اتفاق افتاده باشد که همان ساعتی که تقریباً، در قم آن آشوب بلند می‌شود، در تبریز هم بلند می‌شود، این نمی‌شود بی‌رابطه باشد. این یک توطئه‌ای است که با یک حسابی انجام می‌گیرد؛ و الّا به همان وضع به همان وضعی که در قم، در آن روز جمعه در قم، قبل از ظهر با همان ترتیبی که این‌جا شروع کردند، در تبریز شروع کردند. یعنی، کأنّه یک جمعیت بودند با چماق و با چیز دیگر. یک جمعیت بودند که آن‌جا و این‌جا با هم شروع کردند به شلوغ‌کاری؛ و این برای این بود که الآن می‌بینند که اگر چنان‌چه رئیس جمهور هم تعیین بشود، خوب یک مرتبه پیروزی است برای ملت. نگذاریم این پیدا بشود. بعد هم می‌گویند اگر چنان‌چه مجلس شورا تحقق پیدا بکند، پیروزی ملت است، این هم می‌خواهند نگذارند.
***
▬ «الآن اگر سرگرم بشویم به مسائل دیگر، از این مسأله باز می‌مانیم. این‌که من به شما آقایان تذکر می‌دهم و از آقایان می‌خواهم که بلادشان که رفتند، در محلشان که رفتند به مردم تذکر بدهند، آن این است که، توطئه این است که ما را سرگرم به بعض مسائل بکنند.
▬ «آن مسائل اصلی را ما غفلت از آن بکنیم. اگر ما از آن مسائل اصلی غفلت بکنیم، مثلاً، فرض کنید اگر برای رئیس جمهوری ما موفق نشویم که یک رئیس جمهوری یک آرای زیادی، مثلاً، ملت موفق نشود که چه بشود، خوب، این منعکس می‌شود در خارج که مملکت ایران جوری است که نمی‌تواند رئیس جمهورش را هم تعیین کند. چنان‌چه اگر موفق نشده بودیم به این‌که قانون اساسی را رأی به آن بدهیم و ملت رأی به آن بدهند، باز این یک چیزی می‌شد که مملکت ایران باز نرسیده به آن حدی که برای خودش یک نظمی تهیه کند. توجه داشته باشید که مبادا ما را در خارج از کشورمان متهم کنند به این‌که این‌ها رشد ندارند. این یک مطلبی بسیار مهم است. آن‌ها دارند کوشش می‌کنند به اینکه، یعنی، آن تفاله‌های رژیم سابق، آن اشخاصی که وابسته به خارج هستند، کوشش می‌کنند که این‌جا به هم بزنند اوضاع را. آن‌هایی که در خارج نشسته‌اند و می‌خواهند مسائل را آن طوری که دلشان می‌خواست منعکس کنند.
▬ «آن‌ها در خارج منعکس می‌کنند به این‌که ایران آشوب است. ایران به هم ریخته است.
▬ «یکی این‌جا واقع می‌شود، ده تا آن‌جا گفته می‌شود. کم کم یک همچو مطلبی در دنیا منعکس می‌شود که ایران ثبات ندارد. استقرار ندارد. رشد سیاسی تا حالا پیدا نکردند.
▬ «این‌ها برای آزادی الآن لایق نیستند. این را می‌خواهند. می‌خواهند موجه کنند این مطلب را که اگر دخالت نظامی کردند، دنیا مقابلشان نایستد. چرا؟ بگویند برای این‌که ملتی بود که نظامی نداشت. به هم ریخته بود و متزلزل بود و در معرض این بود که به کلی از بین برود. ما دیدیم که این‌ها رشد ندارند. یک رژیمی را پیش آوردیم که به این‌ها رشد بدهد.
▬ «سرپرستشان باشد. این از مسائل بسیار مهم حالای ما هست. این مسائل دیگری که می‌گویید حکومتمان چه هست و نمی‌دانم رئیس فوجمان چه هست، این‌ها مسأله دوم است.
▬ «آن وقتی که شما مملکتتان را مستقرش کردید، آن وقت باید برویم سراغ این‌که زراعتمان چطور است. خانه‌مان چه جور است- عرض می‌کنم- کشتمان چه جور هست. رئیس مثلاً، کذامان چه جور هست. آن وقت باید تمام قواتان را این‌جا بیاورید. آن‌ها هم البته، در درجه دوم، آن‌ها هم باید گفته بشود. آن‌ها هم باید اصلاح بشود، اما، غفلت از این نکنید که یک وقت شما را بدون این‌که توجه داشته باشید، از آن مسلک اصلی و مقصد اصلی باز دارند و متوجه کنند به یک مقصد دیگری. از آن راهی که می‌خواستید بروید، شما را برگردانند به یک راه دیگری. این یک مسأله بسیار مهمی است که اگر ما این غفلت را بکنیم و از آن راه برگردیم به یک راه معوجی، اساس مطلب از دست ما می‌رود. یک وقت اساس مطلب در معرض خطر است، یعنی، اساس کشور در معرض خطر است، یک وقت اساس نه، اما، خوب حکومت کجا غلط است. فلان مثلاً، کجا چه می‌شود. این‌ها بعد از استقرار اساس مطلب و مستحکم شدن اساس کشور، آسان است...

░▒▓ [همت همگانی]
▬ «الآن یک مملکتی است، دست ملت است. این ملت موظف است این مملکت اسلامی را سر و سامان بدهد. ... خودتان هستید. مال خودتان است مملکت. خودتان باید حفظش کنید. بگذارید این دو مرحله هم ان شاء اللَّه پیش برود. بعد که پیش برود، یک آرامشی قهری حاصل می‌شود. یعنی، آن‌ها دیگر طمعشان تقریباً، بریده می‌شود. قهری یک آرامش ممکن است ان شاء اللَّه حاصل بشود- و آن وقت هم با همت همه باید درست بشود. یک مملکتی نیست که بنشینید که دولت انجام بدهد. دولت هم یک افرادی هستند مثل شما. آن‌ها هم قدرت همچو زیادی ندارند. آن‌ها هم افرادند. همه باید با هم دست به هم بدهیم. نه مرد تنها، خانم‌ها هم همین‌طور. طبقه واحد نه، همه طبقات باید دست به هم بدهند تا یک خرابه‌ای که برایشان گذاشتند آباد کنند و زندگی‌شان را در آن‌جا اداره کنند.
▬ «خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و موفق باشید». (مأخذ: صحیفه امام، ج. ۱۲: ۹۲-۸۶/ زمان: ۱۹ دی ۱۳۵۸/ ۲۰ صفر ۱۴۰۰/ مکان: قم).
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.