برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ دو چهرهی برجسته فرانسوی، مارکی دو کندرسه (Marie Jean Antoine Nicholas de Caritat Marquis de Condorcet, 1743-1794) و بنژامین کنستان (Benjamin Constant de Rebecque, 1767-1830)، به شیوهی پین و برک، دو گونهی متضاد از لیبرالیسم را عرضه میدارند.
▬ برای کنستان مطلوبترین رژیم، «دیرکتوار» بود، چرا که، نه انتقامجویی رادیکال ژاکوبنها را داشت، و نه استبداد ناپلئون را که او همواره با آن مخالفت میکرد.
▬ «دیرکتوار» به حق مالکیت احترام میگذاشت. کنستان کاملاً به اصول اقتصادی آزادی کسب و تجارت متعهد است. از نظر او، آزادی به معنی حفظ حقوق فرد، نه تنها در مقابل، استبداد از بالا، بلکه در برابر قدرت مردم نیز بود، و همچنین، دموکراسی را تهدیدی برای آزادی به شمار میآورد. وی برای تنوع اهمیت زیادی قائل بود.
▬ کندرسه در حقیقت، منعکسکنندهی محتوای لیبرالیسم در اوج آن است. کندرسه بر این باور بود که علم و عقل، و پیشرفت و آزادی، جملگی به یکدیگر وابستهاند. کندرسه که برای انجام برنامههای اصلاحی در دههی ۱۷۷۰ به تورگو امید بسته بود، شکست تورگو همان طور که ولتر را مأیوس کرد، کندرسه را نیز با نومیدی وصفناپذیری مواجه ساخت.
▬ کندرسه براحتی با اصل دموکراسی آشتی نکرد. اعتقاد راسخ او به حقوق مالکیت که آن را از جملهی حقوق بنیادی انسان به شمار میآورد، و محدودیتهایی که در مقابل، برابریگرایی مینهاد، مؤید احساسات دوگانهی کندرسه در قبال سیاستهای مردمی است.
▬ فلسفهی اقتصادی او همان فلسفهی آدام اسمیت است. کندرسه بر این عقیده بود که ثروت، بدون آنکه مداخلهای در آن صورت گیرد، «دارای گرایشی طبیعی به سمت برابری است»، و این قوانین غلط است که موجد نابرابری عظیم میگردد.
▬ کندرسه در حرمتگذاری به حقوق فرد، ثابت قدم بود، و آشکارا تصدیق میکرد که مراد از «فرد» صرفاً جنس مذکر نیست. او پیشرفت را فرایندی ناموزون، توأم با مبارزه و برد و باخت، و در عین حال، پیشرونده میدانست.
مآخذ:...
هو العلیم