سعدالله زارعی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ تحولات سه هفته اخیر مصر، حائز نکات فراوانی بود. این رخدادها از یک سو به روند تحولات این کشور معنا و مفهوم بخشید و از سوی دیگر، چشم انداز آینده مصر را تا حد زیادی روشن کرد. تا پیش از این، برای ناظران سیاسی در مورد میزان استقامت اخوانالمسلمین بر سر اهداف تاریخی و ایدئولوژیک خود تردیدهای زیادی وجود داشت کما اینکه درباره اینکه مصر در آینده خود را در کدام سوی جهان اسلام تعریف خواهد کرد، سؤالات فراوانی وجود داشت.
▬ تحولات سه هفته اخیر مصر، تا حد زیادی فضای تحولات را شفاف نمود. نتایج این رخدادها را میتوان در موارد زیر صورتبندی کرد:
░▒▓ ۱
▬ محمد مرسی و اخوانالمسلمین خیلی بیشتر از آن که گمان میرفت در برابر فشار ایستادند، و این، در حالی بود که مخالفان، تا اشغال کاخ ریاست جمهوری پیش رفتند. البته، محمد مرسی در نهایت در روز شنبه گذشته بیانیه قانون اساسی را ملغی کرد و این در حالی بود که در متن این بیانیه قید شده بود که لغو قانون به معنای بازگشت وضعیت اداره مصر به زمان صدور بیانیه نیست و تصمیمات اتخاذ شده در این مقطع به قوت خود باقی هستند. با این وصف بیانیه جدید که الاشعل از سوی محمد مرسی قرائت کرد، دادستان معزول را به قدرت برنمیگرداند و زمان همه پرسی قانون اساسی را به تأخیر نمیاندازد. این در حالی است که براساس ابلاغ قبلی همه پرسی قانون اساسی در روز شنبه ۲۵ آذر یعنی، یک هفته پس از بیانیه دوم مرسی برگزار میشود و با تصویب ملی، آنچه را که مرسی در این یک هفته از دست داده است، در هفته آینده مجدداً به دست میآورد! دقیقاً از همین رو بود که مخالفان، بخصوص سه حزب شکلدهنده به «جبهه نجات ملی»، بیانیه مرسی را ناکافی دانسته و بر ادامه اعتراضات تأکید کردند.
▬ مرسی در این صحنه توانست، موافقت نزدیک به ۴۰ حزب و گروه و شخصیت متنفذ را برای برگزاری همه پرسی در زمان مقرر به دست آورد و این در حالی است که به رغم سر و صدای زیاد مخالفان پیشبینی میشود که قانون اساسی جدید، حداقل ۶۰ درصد آراء موافق شهروندان مصری را کسب کرده و به تصویب برسد.
▬ بر اساس این قانون اساسی، انتخابات مجلس، طی سه ماه آینده برگزار میشود، و از حالا، میتوان نتیجه آن را پیشبینی کرد. همه میدانند که آراء اسلامگرایان (اعم از اخوان یا سه گروه موسوم به سلفی) از مجموعه آراء گروههای سکولار بسیار بیشتر است، کما اینکه در انتخابات سال گذشته، اسلامگرایان با آراء حدود ۸۰ درصدی، مخالفان خود را به حاشیه راندند.
░▒▓ ۲
▬ حوادث دو هفته اخیر، صفوف اسلامگراها را بهم نزدیک کرد. اسلامگرایان پس از انتخابات ریاست جمهوری دچار تشتت زیادی شده بودند تحولات اخیر برای آنان به منزله یک فرصت برای بازسازی شکافها بود و در عمل صفوف آنان را به هم متصل کرد.
▬ نزدیک شدن اخوانیها و احزاب موسوم به سلفی در واقع، پیوستن اقلیت سلفی به اکثریت اخوانی بود و از این منظر میتوان گفت اقلیت با پیوستن به اکثریت تا حد زیادی منطق اکثریت را پذیرفت. کما اینکه پیش از این، احزابی نظیر حزب الوسط و حزب نور با معرفی ابوالفتوح که از اخوانیها هم ملایمتر است، به عنوان کاندیدا- و از این مهمتر پذیرش مکانیسم رأی- نشان دادند که از فضای تکفیری فاصله گرفتهاند. با این وصف این انگاره که اگر اخوانیها به قدرت برسند، سلفیها تحت هیچ شرایطی حاضر به همکاری با آنان نیستند، چندان واقعی به نظر نمیرسد.
▬ از آن طرف، حوادث اخیر مصر ثابت کرد که سکولارها فقط میتوانند وحدت تاکتیکی داشته باشند. در این صحنه، اگر چه محمد البرادعی و عمرو موسی در کنار حمدین صباحی قرار گرفته و «جبهه نجات ملی» را به وجود آوردند، ولی، نتوانستند تا آخر با هم باشند. حضور نمایندگان حزب آقای صباحی در مذاکرات شامگاه روز شنبه و مخالفت همزمان عمرو موسی و محمد البرادعی با توافق اخوان با حدود ۴۰ گروه نشان داد که بخشهای این جریان نمیتوانند تا آخر کنار هم قرار داشته باشند.
░▒▓ ۳
▬ پیش از این، گفته میشد که اخوانالمسلمین در جبهه منطقهای در نهایت، کنار عربستان قرار گرفته و از این رو، جبههبندی دوره مبارک عبدالله بازسازی میشود.
▬ در تحولات اخیر، عربستان و اخوانالمسلمین در دو سوی ماجرا قرار گرفتند. خیرت شاطر، محمد بدیع و البته خود محمد مرسی، از رهبران برجسته اخوان، کشورهای عرب منطقه خلیج فارس را متهم به توطئه علیه دولت مصر و پشتیبانی از مخالفان کردند و نشریات اخوان از جمله «اللواء» از دو کشور کویت و امارات با صراحت و از عربستان با تلویح نام بردند.
▬ در این میان، خیرت شاطر در اجتماع چند میلیونی هواداران اسلامگراها در مقابل، دانشگاه قاهره گفت: «مخالفان در داخل، کشورهای خلیجی در منطقه و یک دفتر در لندن به توطئه علیه مصر مشغولند و نمیخواهند پیشرفت مصر را تحمل نمایند» . پیش از این، محمد مرسی در مقام ریاست جمهور دو بار به ریاض سفر کرده بود و بعضی از تحلیلگران که با شاخص سفرهای دیپلماتیک سطح روابط دو کشور را ارزیابی مینمایند، از تبدیل شدن روابط عادی مصر و عربستان به روابط استراتژیک خبر میدادند. مواضع خاص رهبران اخوان و متقابلاً مواضع جانبدارانه سه کشور عربستان، کویت و امارات از معارضان مصری نشان داد که کشورهای عربی خلیج فارس به دولت جدید مصر اعتماد ندارند. این موضوع، قطعاً در دوره ریاست جمهوری مرسی سایه خود را بر افکار عمومی مصریان و روابط قاهره و این دسته از کشورهای عرب پهن میکند.
░▒▓ ۴
▬ مواضع عربستان و ایران در این تحولات، حائز اهمیت بود. هر دو کشور در سطوح رسمی سکوت پیشه کرده و از موضعگیری به نفع یکی از دو طرف اجتناب کردند، اما، هر دو کشور در سطوح رسانهای مواضع نسبتاً مشخصی داشتند. مقامات عربستانی ترجیح دادند خود را در صحنه تحولات مصر غیرفعال معرفی کنند البته، در عین حال، مصریها مقامات عربستان را متهم کردند که با پول ارسالی خود به بحران در قاهره دامن میزنند و دستگاه اطلاعاتی آن در پشت صحنه اغتشاشات حضور دارد. در عین حال، شبکه سعودی العربیه و روزنامههای فرامرزی شرق الاوسط و الحیات با گزینش خبرهای خاص عملاً به اهرم فشار علیه دولت مصر تبدیل شدند.
▬ جمهوری اسلامی ایران در این صحنه در عرصه مقامات رسمی سکوت کرد و در سطح رسانهای تا حد زیادی جانب اسلامگرایان را گرفت. مواضع رسانهای ایران به نفع جریان اسلامگرا به مرور از صراحت و شفافیت بیشتری برخوردار شد؛ و به تعبیری دیپلماسی رسانهای ایران هم نمیتوانست خنثی باشد، چرا که، جمهوری اسلامی آشکارا از قدرت گرفتن اسلامگراها در جهان اسلام- و از جمله در مصر- حمایت کرده و میکند با این وصف در مواردی که غلظت و شدت رویدادها، آینده سیاسی اسلامگراها را در هالهای از ابهام قرار میدهد، ایران نمیتواند از حمایت اسلامگراها در مقابل، سکولارها طفره رود. در عمل هم موضع ایران در عین اینکه با استقبال دولت مصر مواجه شد در عین حال، اعتراض شخصیتهایی نظیر حمدین صباحی را هم به دنبال نداشت، اما، از آن طرف سکوت دیپلماتیک عربستان در کنار موضع رسانهای ضد جریان اسلامگرا، از یک طرف با اعتراض دولت و اسلامگراها مواجه شد و از طرف دیگر، نتیجهای برای جریان مخالف دولت در پی نداشت.
░▒▓ ۵
▬ سلفیها در سطح منطقه، آن طور که باید شناخته نمیشدند. آنان در سطح منطقه طیف ناهمگنی را تشکیل میدهند، از گروههای ملایم که انتخابات و رأی مردم را قبول دارند، تا گروههای افراطی و مرتجعی که خون بقیه مسلمانان را مباح میدانند!
▬ سلفیها در مصر، به شهادت عملکرد دو سال اخیرشان از نوع اول هستند. احزابی نظیر «النور» و «الوسط» در سقوط رژیم مبارک نقش جدی ایفا کرده بودند. آنان در عین حال، در انتخابات آذرماه سال گذشته و انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و توانستند حدود ۲۶ درصد از کرسیهای پارلمان ۴۹۶ نفره مصر را به دست آورند، و در انتخابات ریاست جمهوری، پس از رد صلاحیت نامزد انتخاباتیشان بر طبل جدایی نکوفتند و براحتی در پشت سر یک عضو سابق اخوانالمسلمین - ابوالفتوح- قرار گرفتند و زمانی که رئیس جمهور اخوانی و نهادهای برآمده از انقلاب در معرض تهدید قرار گرفتند، به میدان آمده و از محمد مرسی و دولت او حمایت کردند. جالب این است که در تحولات اخیر مصر، راه گروههای موسوم به سلفی از عربستان جدا شد عربستان از مخالفین دولت و مخالفین قانون اساسی و این گروهها از دولت و قانون اساسی حمایت میکردند. این موضوع به خوبی نشان داد که اسلامگرایی در مصر میتواند از یک سو از آفت افراطگرایی مصون باشد و از سوی دیگر، میتواند یک جبهه منسجم را پدید آورد.
░▒▓ ۶
▬ موضع امریکا و اروپا هم در این صحنه حائز اهمیت بود. امریکاییها تا حد زیادی محافظه کاری پیشه کردند. آنان در عین اینکه در تماس با گروههای مخالف سعی میکردند که آنان را سرپا نگه دارند، در تماس با دولت مصر وانمود میکردند که در گفتگو با مخالفین دنبال ترغیب آنان به راه حل سیاسی هستند! این موضوع البته، با انتقاد نسبتاً صریح و علنی رهبران ارشد اخوانالمسلمین مواجه گردید. امریکا و اروپا در این صحنه به خوبی میدانستند که هر چند ساقط کردن دولت مرسی کار سادهای است، ولی، آنچه پس از کنار زدن اسلامگراها از قدرت روی میدهد، اصلاً قابل مدیریت نیست. از این روی، دولت امریکا تلاش زیادی میکرد تا به دولت مرسی و اخوانیها بفهماند که اوضاع خطرناک است و چارهای جز کوتاه آمدن در مقابل، مخالفان ندارد. هیلاری کلینتون در اعلام رسانهای گفت: دولت مصر باید مخالفان را به حساب آورد، چرا که، راهی غیر از توافق با مخالفان وجود ندارد. مواضع دولت اوباما در عین حال، این نکته را برملا کرد که امریکاییها به هیچ وجه سوار کار نیستند.
░▒▓ ۷
▬ ارتش در این صحنه ورود جدی نکرد. وزیر دفاع مصر گفت که ارتش وارد دعواهای سیاسی گروهها نمیشود، و در عین حال، از طرفین خواست که از طریق گفتگو مسایل را حل و فصل نمایند. در طول دورانی که دامنه اعتراضات بالا میگرفت، «کودتای ارتش» محتملترین اتفاق به نظر میآمد، ولی، برخلاف تصور عمومی، ارتش در این صحنه ورود نکرد و، حتی، اظهارات امثال البرادعی که خواستار کمک ارتش به حل مسأله بودند و تمنای کودتا داشتند، نظامیان مصر را به صحنه نیاورد. راز این مطلب این بود که در این دوران کودتا به هیچ وجه راه حل نیست. کنار زدن اسلامگراها از طریق ارتش به تقویت آنان منجر میشود از این رو، غرب و کشورهایی که علی القاعده پشت سر ارتش قرار میگرفتند، ترجیح دادند که تا امکان دارد از قوه قهریه برای حل مسألهای که ریشه عمیق اجتماعی دارد، استفاده نکنند.
برداشت آزاد از کیهان
هو العلیم