فیلوجامعه‌شناسی

لیوایز و نقادی جامعه‌ی کارخانه‌ای

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از دِی گرِی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ فرانک ریموند لیوایز  (۱۸۹۵-۱۹۸۷) ، منتقد و دانشمند آموزش و پرورش انگلیسی که به مسائل اخلاقی در زندگی روزمره توجه ویژه‌ای داشت، در کمبریج متولد شد، و در مکتب پرس (Perse) و کالج امانوئل دانشگاه کمبریج درس خواند. وی در سال ۱۹۲۱ در رشته‌ی زبان انگلیسی و تاریخ فارغ‌التحصیل شد و به سال ۱۹۳۲ مجله‌ی انتقادی «Scrutiny» را در زمینه‌ی ادبیات و اندیشه بنیان گذاشت. این مجله خصوصاً حاوی عمیق‌ترین بصیرت‌های انتقادی لیوایز بود و اهمیت ویژه‌ی این مطبوعه به دلیل تحلیل‌های عمیق آن راجع به موضوعات ادبی و انتقادی که دست آخر به بنیان‌گذاری رویکرد «نقد ادبی نوین» (New Criticism) منتهی شد، بود.

░▒▓
▬ ظهور لیوایز، به عنوان منتقد فرهنگی، به آثار نخستین او، یعنی، «تمدن توده‌ای و فرهنگ اقلیت» و «فرهنگ و محیط» باز می‌گردد. لیوایز بر آن است که تولید توده‌ای و انبوه به نحو مؤثری سبک زندگی مبتنی بر شایستگی را نابود کرده است. امروزه، مردم به جای زندگی و کار در اجتماعات کوچک در کارخانه‌های بزرگ و شهرهای عظیم به سر می‌برند.
▬ لیوایز، با تولید توده‌ای و انبوه، به خودی خود مخالف نیست، بلکه، حتی، گاه آن را «ضروری» می‌داند. آن‌چه مورد توجه اوست، نابودی زندگی انسانی است، و این پرسش، ذهن او را به خود مشغول داشته است که آیا ممکن است رابطه‌ای میان استاندارد شدن کالاها و استاندارد شدن انسان‌ها وجود دارد یا نه.
▬ از نظر لیوایز، سنت «روحانی، اخلاقی و عاطفی» است. به نظر می‌رسد که لیوایز، سنت را از باب سنت بودنش و صرف‌نظر از آن‌که چه سنتی باشد در نظر دارد. از دیدگاه او، سنت تجربه‌های برتر اعصار را با توجه به آخرین مسائل زندگی انسانی انباشته کرده است. لیوایز، این تلقی از سنت را ارائه می‌دهد تا از آن، مبنای سیستم کارخانه‌ای که به رغم تنوع سنت، یک شکلی مکرری در خود دارد، و تأثیری انسانیت‌زدا بر جای می‌گذارد را هدف انتقاد قرار دهد. این سیستم وضعیت نامناسبی برای کوشش‌های فعالانه‌ی انسان به وجود می‌آورد، و وی را به ابراز واکنش‌های تحمیلی در برابر شرایط تحمیلی این سیستم بدل می‌کند.
▬ از نظر لیوایز، آموزش ادبیات به افراد کمک می‌کند تا در مقابل، این فضای کارخانه‌ای فرهنگ عوام، مقاومت کنند، و شخصیت ویژه‌ای برای خود بسازند. مطالعه‌ی ادبیات، کمک می‌کند تا سنت زنده بماند، «تجربیات برتر» سنت هم‌چنان زندگی را پرو پیمان کند، به علاوه، ادبیات کمک می‌کند که احساسی از خاص بودن را در جهان کارخانه‌ای بوروکراسی و مبادلات پولکی به دست آید.
▬ یکی از وجوه رویکرد لیوایز، مخالفت او با تئوری است، و از این طریق، مجدداً به نقش ادبیات تأکید می‌کند. شاید بتوان گفت که واقعیت چیزی نیست (حداقل در کل) مستقل از یک نگاه و درک انسانی شکل فعلی‌اش را داشته باشد، بلکه بخش‌های مهمی از واقعیت بخش‌هایی هستند که به طور انسانی و از مجرای زبان ساخته و انسانی شده‌اند. در واقع، از نظر او، بشر در خلق زبان، در واقع، جهانی را که در آن زندگی می‌کند را خلق می‌نماید. این موضع او، وی را تا اندازه‌ای به پساساختگرایان که رأی به انفصال زبان از واقعیت می‌دهند، نزدیک می‌سازد. در عین حال، به نظر نمی‌رسد که ادعای لیوایز، یک ادعای معرفت‌شناختی و یک نظریه‌ی صدق فلسفی به حساب آید، بلکه او بدون قایل شدن به نسبیت زبانی که با مشی اساسی او درباره‌ی فرهنگ و فرهنگ والا در تصادم است، تنها به نقش زبان در بخشیدن برخی عناصر انسانی به واقعیت تأکید دارد. این دعوی به نسبیت پساساختگرایانه منتهی نمی‌شود. رویکرد انتقادی علیه فرهنگ توده‌ای آشکارا موضع او را از پساساختگرایان و رویکردهای نسبی‌گرای زبانی متمایز می‌کند.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.