☼ اَلسَّلام عَلی الحُسَینِ ... و یا لیتَنا کنْا معَکم فَنَفُوزَ فَوْزاً عَظیماً
ریچارد لا گیتز و فردریک استوت در ”Routledge’s “The City Reader؛
ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ لوئیس ممفورد (۱۹۹۰ـ۱۸۹۵) را آخرین روشنفکر بزرگ معروف امریکایی میدانند.
▬ او که اولین کتابش را در سال ۱۹۲۲ منتشر نمود، و در ادامهی کارش، نزدیک به بیست پنج جلد اثر با نفوذ چاپ کرد، سهم عمدهای در فلسفه اجتماعی، تاریخ ادبی و فرهنگی امریکا، تاریخ تکنولوژی و مشخصاًَ تاریخ شهرها و برنامهریزی شهری کاربردی داشت.
▬ ممفورد، تجربهی شهری را جزء لاینفک توسعه فرهنگ انسانی و شخصیت بشری میدانست. او مصرانه استدلال میکرد که باید طراحی فیزیکی شهرها و کارکردهای اقتصادی آنها، نسبت به محیط طبیعی و با ارزشهای روحی اجتماع انسانی در مرتبه دوم قرار گیرد. ممفورد این اصول را در نقد معماری که برای مجله «The New Yorker» در دهه ۱۹۲۰ مینوشت و در همکاریاش با انجمن برنامهریزی ناحیهای امریکا و در مبارزهاش با طرحهای مربوط به ساخت یک بزرگراه از میدان واشنگتن در نیویورک به روستای گرینویچ در دههی ۱۹۵۰، و در حمایت مادامالعمرش از آرمانهای باغ شهرهای (Garden City) انبنزر هوارد به کار گرفت.
▬ ممفورد در «شهر چیست؟»، فرضیات بنیادی خود را دربارهی برنامهریزی شهرها و پتانسیل انسانی زندگی شهری (چه فردی چه اجتماعی) مطرح میکند. او مینویسد، شهر یک «تئاتر کنش اجتماعی» است، و هر چیز دیگری (هنر، سیاست، آموزش و پرورش، تجارت) تنها به این کار میآید که «درام اجتماعی را به عنوان یک صحنه، از لحاظ معنا غنیتر کند و آن را خوشطرحتر نماید و ژستهای بازیگران و کنش بازی را موکدتر و پررنگتر کند». این، درونمایه و تصویری است که ممفورد بارها و بارها به آن باز میگردد: در فصلی به نام «ماهیت شهر باستانی»، در اثر مستندش «شهر در تاریخ: منشاء آن، تغییرات آن و دورنماهای آن، مینویسد که شهر «بیش از هر چیز، یک تئاتر است»، و انگار که میخواهد دربارهی همگونی فرهنگی دهه ۱۹۵۰ نظر دهد، اخطار میکند که تمدن شهری که حس گفتگوی دراماتیک خود را از دست داده باشد «محکوم است که آخرین عمل مقدر را از سربگذراند (غزل خداحافظی را بخواند)».
▬ به سختی میتوان تأثیر ممفورد را بر نظریه برنامهریزی شهری نادیده گرفت. او مقدمههایی بر کتاب «طراحی با طبیعت»، اثر مکهارگ، و بر نسخه منتشر شده توسط انتشارات MIT از کتاب «باغشهرهای فردا»، اثر هوارد نوشت و ایدهی «درام شهری» او بر بسیاری از تحلیلگران فرهنگ شهری اثر گذاشت. جِین جیکوب، مثلاً، از «رقص خیابان» سخن میگوید. آلن جیکوب و دونالد اپلیارد، برنامهریزان را تشویق میکنند که نیازهای انسان را به امور «فانتزی و امور غیرمنتظره» برآورده کنند. و ویلیام وایت میگوید که یک مرکز خرید خوب شهری باید مانند یک صحنهی تئاتر عمل کند. آنها مینویسند شهر «همیشه محل هیجان بوده است؛ شهر یک تئاتر است، صحنهای که در آن شهروندان میتوانند خودشان را به تصویر بکشند و از طریق اعمالشان به دیده آیند».
▬ ممفورد، به عنوان تاریخشناس، نقطه مقابل آنری پیرنه است که به نظر ممفورد به رغم آنکه یک «استاد اصیل و برجسته» است، بیشتر یک جبرگرای اقتصادی محسوب میشود، اما، تأکید ممفورد بر ارزشهای اجتماعی و نقش شهر در گسترش پتانسیل شخصیت انسانی، او را در کنار نظریهپردازان شهری از جمله پل و پرسیوال گودمن، کریستوفر الکساندر و پیتر کالتورپ قرار میدهد.
▬ بدون شک، کتاب «شهر در تاریخ»، شاهکار ممفورد است، اما، نسخهی قبلتری که بر مبنای تمهای همین کتاب تدوین شده است، کتاب «فرهنگ شهرها» است که آن نیز جالب است. «دورنمای شهری» مجموعهی برجستهای از مقالات او دربارهی برنامهریزی شهری و فرهنگ است؛ «اسطورهی ماشین» و «پنتاگون قدرت»، تحلیلهای مشعشعی از نفوذ تکنولوژی بر فرهنگ انسانی به دست میدهد. اثر درخشان او با عنوان «تحولات انسان» مطالبی را در مقایسه با نظریهی انقلاب شهری گوردون چایلد در کتاب «انسان خود را میسازد» مطرح میکند. اثر دونالد. ال میلر به نام «لوئیس ممفورد: یک زندگی» زندگینامهی مفیدی از ممفورد به دست میدهد. مکاتبات ممفورد با پاتریک جدس در اثر فرانک جی. نواک به نام «لویس ممفورد و پاتریک جدس: مکاتبات» آمدهاست.
مآخذ:...
هو العلیم