سعید نجیبا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
▬ «سریال»های کرهای پخش شده از تلویزیون، بینندگان بسیار داشتند؛ «جنگجویان کوهستان (لینچان)»، «جواهری در قصر (یانگوم)»، «امپراطور دریا»، «افسانه جومونگ»، «افسانه دونگیی».
▬ اینها، غیر از انبوه دیگر «سریال»هایی است که در شبکه غیر رسمی توزیع فیلم خریدار و هوادار دارند: «افسانه عقابهای مبارز»، «افسانه شجاعان»، «هفت شمشیر زن بهشتی»، «افسانه سودانگ»، «شاهزاده زمان ۱»، «شاهزاده زمان ۲»، «ای سان (یی سان)»، «من و ستاره نود و نه روزهام»، «ذائقه شخصی / سلیقه شخصی»، «نان، عشق و رویاها»، «نشانه»، «تو خوشتیپی / تو زیبایی»، «جاده شماره یک»، «دروغ، اونم به من»، «زنان در خورشید (خواهران عاشق)»، «ستاره عاشق / الهه من / یار عاشق»، «ضربان موسیقی»، «عشق وحشی / عشق طوفانی»، «کافه پرنس»، «احمق دوست داشتنی من»، «استایل»، «باغ مخفی»، «بوسه شیطنتآمیز»، «بوی خوب زن»، «پسران بهتر از گل»، «خواستگاری عاشقانه»، «دلبر»، «دوست دختر من، یک روباهه»، «رشته فروشی گل پسر»، «رویاهای بلند»، «رویای بلند ۱»، «رویای بلند ۲»، «سه پدر و یک مادر»، «شاه ۲ دل»، «شکارچی شهر»، «صورت بچه گانه زیبا»، «ضربان قلب»، «عاشقانه باران عشق»، «عروس ۱۸ ساله»، «کشف محبت / بزرگترین عشق»، «گروه گل پسر چشم عسلی»، «ماه و خورشید»، «محافظ»، «مری، همسرم باش»، «من معلم شما هستم» و «هر چی بادا باد».
▬ دقت کنید، که همه اینها «سریال» هستند، نه فیلمهای منفرد.
▬ برخی از این «سریال»ها، متجاوز از ۱۰۰ قسمت هستند، و وقتی از ۵۵ «سریال» حرف میزنیم، میتوانیم تصور کنیم که این «سریال»ها، تا چه حد از امواج فرهنگ عمومی را شکل خواهند داد؟ چقدر؟
▬ شمار انبوه «سریال»ها و بینندگان، باید تحلیلگر اجتماعی را به این فکر ببرد که اولاً این بیننده بسیار، میتواند نشان از چه رویدادهایی در زیر پوست جامعه باشد؟ و در ثانی، باید تأمل کرد که دیدن گسترده این نوع «سریال»ها که اکنون به نیاز بدل شده است، چه تأثیرهایی بر این جامعه خواهد گذاشت؟
▬ به عبارت دیگر، میتوان تصور کرد که به نحو زمینهای، شرایطی موجب استقبال گسترده و غیر قابل تصور از این «سریال»ها شده است، و متعاقباً، خود این «سریال»ها به نوبه خود، شرایط تازهای را پدید خواهند آورد.
░▒▓ تأمل اول
▬ وقتی به تحلیل محصولات رسانههای تودهای میپردازیم، باید مراقب خط حایلی که میان عامه مخاطب رسانه از یک سوی، و تحلیلگر از سوی دیگر، وجود دارد توجه کنیم. نباید برداشتهای انتزاعی تحلیلگران را به افق دید مخاطبان تحویل ببریم. برعکس، باید دادههای تحلیل را از همافق سازی دید خود با مخاطب استخراج کنیم.
▬ مخاطب، در زمان حال زندگی میکند. آن چیزی را که به او عرضه میشود، میچشد، و دربارۀ خوشایندی و ناخوشایندی آن تصمیم میگیرد. نیازی به نشان دادن تصمیم خود هم ندارد.
▬ با همافقسازی تحلیلگر با نگاه مخاطبان ایرانی، یک فرض در مورد رژیم مصرف سریالهای کرهای مطرح میشود.
▬ ویژگی سریالهای کرهای از نگاه مخاطب، یکی آن است که به رغم طولانی بودن، ریتم بسیار تندی دارند و کم و بیش، در هر قسمت، مخاطب را به نتیجه مطلوبش که فایق آمدن شخصیت «خوب» فیلم است میرساند. ذهن مخاطب، رها و کنجکاو و آشفته و نگران نمیشود، بلکه تا پایان هر قسمت، همه نگرانیها در مورد فرو نشستن حادثه و غائله به نفع شخصیت «خوب»، تقدیم مخاطب میشود.
▬ این را اضافه کنید به منطق بیش از حد ساده شده و ابتدایی روابط انسانی در فیلمها. طوری سریال، معطوف به «آشپزخانه قصر» میشود که انگار در آن ملک و مملکت، هیچ اتفاق مهمی بیش از غذا پختن و غذا خوردن رخ نمیدهد. این تمرکز دادن مخاطب به یک نقطه و خلاص کردن او از سایر دغدغهها نیز کمک میکند که این سریالها، آرامبخشهای خوبی باشند. این، خصلت کلاه قرمزی هم هست. کلاً، کارهایی در تیپ محصولات ایرج طهماسب و مرضیه برومند و بیژن بیرنگ، به دلیل همین خصلت سادگی است که جای خوبی در اوقات فراغت مردم باز میکنند.
▬ یک نکته دیگر، بیش از حد غریبه بودن شرق «دور» است. در میان سراسر مردمان جهان، مردم شرق «دور»، برای اغلب مخاطبان، طوری غریب، و هم عجیب هستند که مخاطب میتواند کم و بیش، احساسات خود را از آنها جدا کند؛ انگار که آنها آدم فضایی یا موجوداتی از انواع دیگراند. از این قرار، انگار مخاطب، از روابط غیرانسانی میان داراها و ندارها، میان حکمرانان و رعایا، و میان ستمگران و ستمدیدگان جدا کند، و تنها مانند یک بازی رایانهای از کامیابیهای شخصیت محوری فیلم لذت ببرد.
▬ نتیجه این سه نکته، این میشود که سریالهای کرهای، «فیلم فرار»های خوبی هستند.
▬ منظور از «فیلم فرار»، فیلمی است که مخاطب به آن پناه میبرد تا از مصائب زندگی روزانه خود، لااقل در مدت سرگرمی به فیلم، فرار کند.
▬ این نوع از محصولات رسانهای، همیشه و همیشه و همیشه، مخاطب داشتهاند؛ در هر شرایط اجتماعی. «فرار» از واقعیت، همواره یکی از کارکردهای اساسی رسانهها در هر وقت و زمانی بوده است.
▬ بله؛ این فیلمها همیشه مخاطب داشتهاند، ولی در شرایط اجتماعی ملتهب، بحرانی، ناآرام و توأم با تنشهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، «نیاز» به این محصولات رسانهای بیشتر و بیشتر میشود. من، اقبال خارج از تصور به این فیلمها را نشانی از التهاب و بحران و نآرامی و تنش اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در لایههای اجتماعی مخاطب این فیلمها تعبیر میکنم. این وضع، خصوصاً در شهرهای بزرگ و طبقه متوسط شهری غلبه دارد.
مآخذ:...
هو العلیم