گروه تاریخ اقتصاد؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ایران و ایالات متحده تا پیش از ورود نظامیان امریکایی به خاک ایران (دسامبر ۱۹۴۲) روابط سیاسی محدود و نه چندان مهمی داشتند. اگر چه امریکا به تقاضای انگلستان و برای کمک به متفقین پا به ایران نهاد، اما، حضورش در ایران و منطقه غرب آسیا محدود و محصور به سیاست دفاع مشترک متفقین و تأمین منافع دولتهای متفق در جنگ نماند و به تدوین و طراحی سیاست ایالات متحده در کشور و منطقهای انجامید که از موقعیت حساس استراتژیک و منابع عظیم نفت و گاز برخوردار بود.
▬ از آن پس، کوششها و سیاستهای امریکا در ایران از مسأله مشارکت در جنگ جهانی دوم فراتر رفت، و به اقتضای تأمین و حفظ منافع درازمدت آن کشور شکل گرفت. در ژانویه ۱۹۴۳ جاندی جرنگان از بخش خاور نزدیک وزارت امور خارجه امریکا به دولت متبوع خود پیشنهاد کرد از سیاستی مثبت و فعال بر مبنای منفعت خود در ایران پیروی کند. او اظهار کرد: هرچند این سیاست در روابط امریکا با غرب آسیا مسبوق به سابقه نیست و با سیاست انحصاری و حوزه نفوذ انگلستان و شوروی در تضاد است و هزینههای مالی هنگفتی ممکن است در بر داشته باشد، اما، برای منافع درازمدت ایالاتمتحده اهمیت حیاتی و اساسی دارد. وی بر آن باور بود که رقابتهای دیرینه روسیه و انگلستان در ایران، زمینه حیاتی و اساسی دارد. وی بر آن باور بود که رقابتهای دیرینه روسیه و انگلستان در ایران، زمینه مساعد و مطلوبی برای نفوذ و مداخله امریکا در ایران فراهم آورده است. جرنگان مخارج مادی این سیاست را در مقایسه با هزینههای مالی جنگ جهانی دوم ناچیز و بیاهمیت میشمرد. او دنبالهروی کشورش از سیاستهای انگلستان و شوروی در ایران را بینتیجه میدانست و توصیه کرد ایالات متحده از طریق به کار گرفتن مستشاران کارآمد و روشهای امریکایی برای چارهجویی مشکلات داخلی ایران، ابتکار عمل را به دست گیرد. در آوریل ۱۹۵۳/ اردیبهشت ۱۳۲۲، درایفوس، وزیر مختار امریکا در تهران، طی یادداشتی به وزارت امور خارجه آن کشور، تقاضا کرد دولت متبوعش با پشتیبانی کامل از مستشاران امریکایی در ایران، برای آنان اختیارات وسیعی تحصیل نماید. او نیز تصریح کرد: ما باید از سیاستی «قاطعانه لیکن شفقتآمیز، موثر، اما، دوستانه، مقاوم، ولی، محتاطانه» در ایران پیروی کنیم.
▬ در اوت ۱۹۴۳/مرداد ۱۳۲۲، کوردل هال وزیر امور خارجه وقت امریکا، در گزارشی به روزولت، رییسجمهور آن کشور، رئوس کلی سیاست امریکا نسبت به ایران را که موضع وزارت خارجه در طول هشت یا نه سال پیش از آن بود، این گونه بیان کرد: «کمک موثر به ایران از طریق تأمین مستشاران و حمایت مالی به منظور اعمال نفوذ بازدارنده در برابر شوروی و انگلستان، حضور مقتدرانه در ایران و خلیج فارس برای حفاظت از منافع نفتی ایالات متحده در عربستان سعودی، استفاده از ایران به عنوان پایگاهی برای انجام عملیات دفاعی و تهاجمی علیه دشمن در غرب آسیا».
▬ وزارت امور خارجه امریکا هم موافق اتخاذ سیاستی فعال و مثبت در ایران بود، نه تنها برای تسهیل عملیات نظامی متفقین، بلکه با هدف توسعه مناسبات پس از جنگ. کوردل هال خواستار حمایت تمام بخشهای دولت امریکا از اجرای این سیاست شد.
▬ امریکا در دوران جنگ جهانی دوم در برابر ایران، سیاستی متفاوت نسبت به انگلستان و شوروی در پیش گرفت. این کشور نهتنها از سیاست و شیوههای سختگیرانه انگلیسیها و روسها پیروی نکرد، بلکه در مواردی به تلویح یا تصریح سیاستهای آن دو دولت را مورد نقد و اعتراض قرار داد. ایالات متحده که در حال پایهریزی سیاست خارجی خود در ایران و منطقه غرب آسیا بود، زیرکانه میکوشید از احساسات ضد انگلیسی و روسی مردم ایران به نفع سیاست خود بهرهبرداری کامل کند. بر مبنای چنین رهیافتی است که دولت امریکا نسبت به کارشکنی و مخالفتهای مکرر دولت انگلستان برای ارسال گندم به ایران، در اردیبهشت ۱۳۲۲ هنگام دیدار با محمد ساعد، وزیر امور خارجه، ضمن اظهار شرمساری از وضعیت غله ایران، گفت: «.... متأسف است که گذاردهاند ایران به این وضع تاثرآمیز بیفتد و در اثر جنگ این طور عسرت و مضیقه برای ملت ایران پیش آید».
▬ وزیر مختار امریکا در تهران سماجت و سرسختی انگلستان در نرساندن گندم به ایران را «بازی تفرقه بینداز و حکومت کن» انگلیسیها نامید که به قصد برکناری دولت قوام و بر سرکار آوردن مهرهای مناسب و دست نشانده، همانند سید محمد تدین، اعمال میشد. مطابق چنین استنباطی بود که امریکاییها هرگونه اقدام احتمالی متفقین برای اشغال سراسری ایران و استقرار دولتی کاملاً وابسته را نادرست و مضر میدانستند و هشدار میدادند این اقدام موجب انتقال نیروهای نظامی از خط مقدم جبهه جنگ به داخل ایران شده پیامدهای ناخوشایندی بر دیگر ملتهای مسلمان خواهد گذاشت. به دلایل پیش گفته، منافع درازمدت ایالات متحده ایجاب میکرد سیاستی ملایم و دوستانه در پیش گیرد. هرچند امریکاییها همواره جانب احتیاط را نسبت به شوروی و انگلستان نگاه داشته و از انجام اقداماتی پرهیز داشتند که ناخشنودی و خشم آن دو دولت را برانگیزد.
▬ مستشاران، ابزار اصلی ایالات متحده برای شکلدهی و پیشبرد دیپلماسی آن کشور در ایران بودند. سردمداران سیاست خارجی ینگه دنیا با آگاهی از اهمیت این مسأله، مصمم بودند سنگ بنای دیپلماسی ایالات متحده را در زمینی قرص و محکم استوار سازند. اصرار آنها بر استفاده از کارشناسان، مدیران و روشهای امریکایی موثر به منظور رفع نابسامانیهای داخلی ایران و پشتیبانی جدی از این مستشاران برای اجرای برنامههایشان بیانگر اهمیت موضوع در نظر امریکاییان است.
▬ بولارد، سفیر کبیر انگلستان در تهران ادعا دارد، طرح استخدام مستشاران امریکایی با ابتکار و توصیه او صورت گرفت، چرا که، تشخیص داد برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی و اداری ایران، چارهای جز بهرهگیری از کارشناسان خارجی باقی نمانده؛ از آنجا که انگلیسیها و روسها سخت مشغول تمشیت امور نظامی بودند و فرصتی برای انجام این مهم نداشتند، متخصصان امریکایی مورد توجه وی واقع شدند. درایفوس وزیر مختار امریکا در تهران با تأیید اصل ماجرا، عقیده دارد موافقت انگلستان با استخدام مستشاران امریکایی از سوی دولت ایران، کوشش زیرکانهای برای بیاعتبار ساختن امریکاییها و از سوی دیگر، قرار دادن امریکا به عنوان سپر بلا در مقابل، ه با خطر فزاینده تسلط شوروی و نفوذ کمونیسم در ایران بود.
▬ البته، استخدام کارشناسان امریکایی در ایران بدون پیشینه نبود. در ۱۳۲۸ ق مورگان شوستر و در ۱۳۰۰ ش، میلسپو برای سامان دادن به اوضاع اقتصادی به ایران آمدند، اما، شوستر خیلی زود در نتیجه، مخالفت و اولتیماتوم روسیه ناچار به ترک ایران شد.
▬ شریدن، از جمله کارشناسان امریکایی است که در دوران جنگ جهانی دوم به منظور سامان بخشیدن به وضع بسیار نابسامان خواربار توسط دولت ایران استخدام شد. او اوایل مهر ۱۳۲۱ به تهران رسید و بلافاصله کارش را در وزارتخانه تازه تاسیس خواربار آغاز کرد. پس از وی مستشاران دیگری از ایالات متحده برای سامان دادن به امور شهربانی، ژاندارمری، ارتش، سازمان آبیاری و وزارت بهداری به ایران رسیدند و سرانجام، میلسپو در رأس هیأتی از کارشناسان امریکایی به قصد اصلاح امور ساختار اقتصادی وارد کشور ما شد. وزارت امور خارجه امریکا طی شیوهنامهای از مستشاران امریکایی خواست تمام توان خود را به کار برند تا با ایجاد استحکام در سازمان حکومت ایران، دولتهای متفق را از تعهدات پر هزینه برهانند.
▬ قبل از ورود کارشناسان امریکایی، دولت ایران، اللهیار صالح را به امریکا فرستاد تا مقامات آن کشور را از وخامت اوضاع غله در ایران آگاه ساخته از آن دولت تقاضای کمک نماید.
▬ شریدن، مستشار وزارت خواربار، وظیفه داشت تشکیلات و سازمان آن وزارتخانه را انتظام بخشیده بر کار جمعآوری و توزیع گندم و تبدیل آن به نان نظارت کند. افزایش چندین برابری قیمت خرید گندم توسط دولت، جیرهبندی نان و راهاندازی نانواخانه مرکزی در سیلو مهمترین طرحهای شریدن برای غله بر بحران غله و نان بود. سیاست افزایش قیمت خرید گندم که از طرف سفیر انگلستان در تهران نیز حمایت میشد، هرچند تأثیر بسزایی در عرضه و تحویل گندم به دولت نداشت، اما، بودجه هنگفتی را بر خزانه کشور تحمیل کرد، زیرا، به سبب ضعف قدرت خرید قاطبه مردم، دولت قادر نبود قیمت نان را نیز به همان نسبت افزایش دهد؛ اگر چه بعدها به اصرار مستشار خواربار، نرخ نان هم افزایش یافت. به توصیه شریدن برنامه جیرهبندی نان در بسیاری از شهرهای ایران، از جمله تهران به اجرا درآمد. مطابق این برنامه سهمیه هر کارگر ۸۰۰ گرم، مردم عادی ۴۰۰ گرم و کودکان ۲۰۰ گرم تعیین شد. مصرفکنندگان نان این مقدار را بسیار کمتر از نیاز واقعی خود میدانستند. طرح جیرهبندی مقداری از مصرف گندم کاست؛ زیرا، به روستاییان مهاجر به شهرها یا روستاییان ساکن حومه شهرها که پیش از آن نان خود را از شهر تهیه میکردند، هیچ سهمیهای تعلق نگرفت. کوشش شریدن برای پخت و پز و تأمین نان تهران در نانواخانه مرکزی قرین توفیق نشد. این کار به قصد درهم شکستن قدرت نانوایان تهرانی و جلوگیری از سوءاستفادههای آنان شروع شد. مستشار وزارت خواربار انگلستان در تهران، شرارت و شیطنت نانوایان تهرانی را عامل شکست نانوایی مرکزی تلقی میکنند؛ اما، میلسپو، ضمن تأیید خرابکاری و تحریکات نانواها علیه نانواخانه سیلو، کیفیت نامناسب تولیدات این نانوایی را نیز در شکست طرح موثر میداند. وی مینویسد: «نانهای محصول نانوایی مزبور شبیه به قرصهای نان امریکایی بود، در حالی که ایرانیان عادت به نانهای صاف و نازک دارند.... به ذائقه ایرانیان کیفیت نان سیلو در مقایسه با تولید نانواییها بسیار بد بود». به گفته میلسپو، نان نانوایی مرکزی سیلو «سنگین بود و درون آن از خمیری نامأکول پر شده بود و پوستهای سخت داشت و آرد آن، مخلوطی بود از آرد جو به همراه تکههای نخ و شن».
▬ مستشاران امریکایی، به اتکا و حمایت دولتشان و ملاحظه ضعف و سستی حکومت ایران، فراتر از حیطه مستشاری رفتار میکردند. مستشار غله، برکناری سه استاندار و هفت فرماندار را نتیجه مستقیم و غیرمستقیم پارهای از اقداماتش برشمرده. عملکرد و موضع شریدن در برابر دولتهای اشغالگر کاملاً محتاطانه بود. او در اوایل ورودش به ایران برای مقابله با کمبود غله، از انگلستان و امریکا درخواست کمک کرد؛ انگلیسیها از این تقاضا برآشفتند و مستشار امریکایی به سفیر دولت متبوع خود در ایران، تعهد سپرد تا بدون مشورت با او، از بیان اظهارات برخوردار از محتوای سیاسی اجتناب کند.
▬ شریدن همواره با بیانی ستایشآمیز از کمکها و کالاهای ارسالی انگلستان و امریکا به ایران یاد میکرد و مدام ایرانیان را به رسیدن خواربار بیشتر از آن دو کشور وعده میداد. او نسبت به شوروی نیز جانب احتیاط را رها نکرد؛ هنگامی که شایع شد روسها با مأموران و مستشاران غله همکاری نکرده و مانع از حمل خواربار میشوند؛ مستشار وزارت خواربار موضوع را تکذیب کرد.
▬ در مرداد ۱۳۲۲، پس از آنکه میلسپو با اختیارات تام، تصدی امور اقتصادی و مالی ایران را به عهده گرفت، وزارت خواربار منحل و به جای آن اداره کل غله و نان تاسیس و ضمیمه وزارت دارایی شد. میلسپو، شریدن را به ریاست اداره کل غله و نان منصوب کرد. اندکی بعد در شهریور همان سال، وی از ایران رفت و هموطنش، کرافورد جانشین او شد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم