فیلوجامعه‌شناسی

حزب را فراموش کن!

فرستادن به ایمیل چاپ

سعید نجیبا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬ مطالعات سیاسی در خصوص احزاب، دست‌خوش تحولی اساسی شده است.
▬ برخلاف احزاب نخستین که توجه عمیقی به سازمان‌های حزبی و مرام و ایدئولوژی داشتند، امروز، احزاب بر شیوه‌های راه‌یابی به قدرت و پیروزی در انتخابات تمرکز دارند.
▬ احزاب، عملاً توسط گروه‌های الیت کوچک «دَم انتخاباتی» اداره می‌شوند، و اعضا، فقط برای هورا کشیدن به کنگره دعوت می‌شوند.
▬ آیا این، به معنای تمرکز گفتگوهای حزبی بر مسائل فنی است، یا به معنای حذف اعضا از گفتگوهای حزبی، یا هر دو؟
▬ تبلور چنین گرایش‌هایی در احزاب، خود را در ظهور رئیس جمهورهای عامه‌پسند، ولی جدا از احزاب نشان می‌دهد. چهره‌های عامه‌پسندی مانند اوباما، سارکوزی، پوتین، احمدی‌نژاد،...
▬ پس، آیا می‌توان گفت که احزاب، واقعاً راهی برای تقلیل شکاف دستگاه حاکمه و مردم هستند؟ به نظر می‌رسد که «نه».
▬ آیا احزاب، همچنان عملکرد تجمیع مطالبات قعر جامعه و پمپاز آن‌ها به بالای هرم قدرت را انجام می‌دهند؟ به نظر می‌رسد که «نه».

░▒▓ برهان
▬ احزاب، از آغاز پیدایش، از وجود اختلافات عمیق ایدئولوژیک در جوامع غربی حکایت داشتند و خود از سخنگوی مرام‌ها و بینش‌های مختلف ایدئولوژیک در این جوامع می‌شمردند. رهبری دستگاه حزبی را غالباً کسانی عهده‌دار بودند که به مرام و اصول ایدئولوژی حزب خود سخت دلبسته بودند و تنها راه رستگاری اجتماع خویش را تحقق بی‌قید و شرط آن‌ها می‌دانستند. مبارزان و هواداران حزبی، مخالفان با مرام و مسلک خویش را بیگانه شمرده و تنها به قیمت عدولشان از مرام فکری خود حاضر به پذیرش آنان در اردوگاه خویش بودند. احزاب کمونیست و سوسیالیست، احزاب دموکرات مسیحی و بسیاری از احزاب دست‌راستی شدیداً به اصل آرمان‌خواهی در احزاب خویش پای می‌فشردند.
▬ امّا، تحولات تدریجی در جوامع غربی و رنگ باختن نقش آرمان‌ها و بویژه مذهب از یک سوی، و حاکمیت تفکر فردگرایانه و اقتصادی بر جلوه‌های گوناگون زندگی از سوی دیگر، از اهمیت نقش ایدئولوژی و اصول‌گرایی در احزاب سیاسی کاست و بسیاری از احزاب را در عمل به ماشین‌های انتخاباتی مبدّل نمود. بدین‌سان از حدود دهه‌ی ۱۹۶۰ دوران احزابی فرا می‌رسد که جز به پیروزی در انتخابات و رسیدن به قدرت نمی‌اندیشند. برای این احزاب دیگر قدرت وسیله‌ای برای تحقق آرمان‌های حزبی نیست، بلکه خود بالاترین آرمان و ارزش را تشکیل می‌دهد. از این پس، احزاب که در عمل خود را در مقابل، خلأ ایدئولوژیک حاکم بر جامعه می‌بینند، به جای دلبستگی به مرام ثابتی، نگاه نگران خود را به صندوق‌های رأی دوخته و برنامه‌های خود را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که در انتخابات بیشترین آراء را به خود اختصاص دهند. به این ترتیب، احزاب تشنه‌ی قدرت، در رقابت با حریفان خود به جای اعلام اصول ثابت و تغییرناپذیر، متناسب با فضای انتخابات به شعارهایی روی می‌آورند که بتواند رأی‌دهنده بیشتری را به نفع آنان به پای صندوق‌های رأی کشاند. در یک کلام، احزاب در عمل آن‌گونه که ماکس وبر پیش‌بینی می‌نمود به «شرکت» هایی مبدل شدند که در بازار سیاست جز به جلب مشتری‌های بیشتر نمی‌اندیشند.
▬ برای نخستین بار، اتو کرشهایمر در سال ۱۹۶۶ اعلام نمود که دیگر عمر احزاب ایدئولوژیک که به تعبیر موریس دورژه احزاب غالب دهه ۱۹۵۰ بودند به سر رسیده و دوران احزاب نوینی آغاز شده است که وی آن‌ها را «فراگیر» می‌خواند. محققان دیگر، نشان دادند که این احزاب در حقیقت، شرکت‌های تجارت پیشه‌ای هستند که در بازار سیاست برای رسیدن به قدرت، با حریفان خود به رقابت مشغولند.
▬ سیر تحول مطالعات احزاب، حاکی از آن است که نگرش محققان به پدیده‌های سیاسی نیز هماهنگ با تحول واقعیت‌های سیاسی نیز دگرگونی یافته است و توجه به مرام‌ها و ایدئولوژی‌ها در تحلیل احزاب، جای خود را به دیدگاه‌های اقتصاد محوری می‌دهد که اصول حاکم بر تجارت و بازار را بر دیگر جنبه‌های زندگی نیز حاکم می‌دانند.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.