برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ چگونه میتوان به زندگی غیرسرمایهدارانه فکر کرد؟
▬ میتوانید چنین سبکی از زندگی را تصور کنید؟
▬ زندگی که در آن، تولید ثروت، بدون خرید و فروش و ایجاد جهالت دوجانبه در تولیدکننده و مصرفکننده صورت بگیرد؟
▬ میتوانید اقتصادی را تصور کنید که بخش عمده ثروت در آن، به کسانی که میخرند و میفروشند نمیرسد؟
▬ کارل مارکس، برای تصور چنین شیوه تولیدی، از نظریه ارزش کار ارسطو کمک میگیرد.
▬ مارکس، برای طرح نظریهاش در مورد کالا، به مبنایی برای قابلیت معاوضه و توافق و نظریهی ارزش کار، به oikonomike ارسطو و نظریه ارزش او باز میگردد.
▬ او برای تسهیل تحلیلش از کالایی شدن، جبر کالا، و تبدیل شدن کالا به بتی که انسانها میتراشند و ناگهان بر همان انسانهای تراشنده مسلط میشود، بحث ارسطو در باب بردگی یونانی را مطرح میکند.
▬ مارکس، از خواننده متن خود میخواهد به فراتر از سطح پدیدارهای اقتصادی و کالاها برود، و ببیند که چطور بت شدن کالاها بازتاب و شاخصی از روابط طبقاتی و اجتماعی جامعه است. اگر کارگر باشید و کالا را تولید کرده باشید، باز هم آن کالا مال شما نخواهد بود، ولی اگر سرمایهدار باشید و در مرکز تقسیم کار ایستاده باشید، میتوانید کالاهای تولید شده دیگران را به خود نسبت دهید.
▬ ارسطو، میان یک اقتصاد مأنوس متکی بر تدبیر منزل از یک سوی، و یک اقتصاد مالاندوز فرق میگذارد.
▬ تبادل ارزش در یک خانواده یا اجتماع ساده متکی به مبادله کالا به کالا یا پایاپای (C-C) است که بازتابی از نیاز و عمل متقابل است. این مبادله واقعی و توأم با تفاهم است.
▬ ولی مبادله در دنیای صنعتی، اعم از سرمایه در تجارت (M-C-M') و رباخواری (M-M')، متکی بر قواعد و قوانین بیگانهکنندهای صورت میگیرد که ربط اندکی با نیازها و عمل متقابل مستقیم میان افراد دارد. تفاهم از میان میرود. مبادله کالا برای پاسخ به نیازها و کسب سعادت، به گردش پول برای نفع و سرمایه تبدیل میشود.
مآخذ:...
هو العلیم