برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ امروز، دیگر این دیدگاه پذیرفته شده است که افرادی چون لویی آلتوسر، در بیان تفاوت میان آثار اولیهی فلسفی، و مکتوبات علمی مارکس متأخر، مبالغه کردهاند، و وجوه ثابت خط سیر فکری مارکس را نادیده گرفتهاند.
▬ شاهدی بر استمرار تفکر مارکس را میتوان در بهرهگیری ثابت او از فکر ارسطو، در سراسر عمر یافت. تأثیر «سیاست» و «اخلاق نیکوماخوسی» ارسطو در سراسر اثر بزرگ اخیر او، یعنی «سرمایه»، مشهود است.
▬ نقد اخلاقی ارسطو در زمینه اقتصاد سیاسی، یکی از نقدهای اصلی مارکس در باب انکار سرمایهداری را برای او فراهم میآورد.
▬ نقد مارکس در «سرمایه»، مبتنی بر این استدلال است که سرمایهداری ناکافی و متضاد است. اصول سودانگارانه سرمایهداری، خودش را انکار میکند، و تولید بیش از حد، و بحرانهای ساختاری، به معضلی برای سرمایهداری بدل خواهد شد.
▬ سرمایهداری، پایۀ اخلاقی اجتماع را تخریب میکند؛ خانواده، روابط دوستانه و روابط شهروندی را نابود میکند. سرمایهداری با بیگانه ساختن محل کار، ساز و برگ تحقق نفس، آزادی و دموکراسی را از میان میبرد.
▬ وقتی تأملات مارکس، از مبادلهی بیواسطه و پایاپای، به سوی مبادلهی ساده کالاها در تجارت و تولید صنعتی بسط مییابد، و وقتی که از خودکفایی خانواده و اجتماع محلی در اقتصاد باستان به سوی تجاری کردن سرمایه در صنعت مدرن و شکلگیری پرولتاریا حرکت میکند، فکر ارسطویی است که مضامین و تبعات اخلاقی چنین تحولی را آشکار میسازد. تلقی ارسطو از فضیلت، نیازهای انسانی، تحقق نفْس، اجتماع اخلاقی، و زندگی اشتراکی است که تار و پود فکر مارکس برای آسیبشناسی سودپرستی سرمایهداری را میبافد.
مآخذ:...
هو العلیم