اکونومیست؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ مدیران بانکهای مرکزی در حیرتند که چرا موفقیت از آنها رویگردان است؟
▬ فرض کنید بهترین متخصصهای جهان در زمینه یک بیماری خاص، برای بررسی یک مورد جدی و لاعلاج دور هم گرد آمدهاند و تشخیصها و درمانهای جدی و متفاوتی ارائه میکنند، اما، هنوز این واقعیت ناراحتکننده در ذهنشان خلجان دارد: آنچه که آنها انجام ندادهاند، موثر واقع شده و آنها نمیدانند چرا این اتفاق افتاده است.
▬ این وضعیت، فضای سمپوزیوم سالانه اقتصاد را به طور خلاصه به تصویر میکشد. سمپوزیومی که در جکسون هول، ایالت وایومینگ و در بانک فدرال رزرو کانزاس سیتی، با حضور مدیران بانکهای مرکزی و اقتصاددانان سراسر جهان برگزار شد. در اواخر این سمپوزیوم، دونالد کوهن که در سال ۲۰۱۰ پس از ۴۰ سال خدمت در فدرال رزرو بازنشسته شد، سؤال کرد: «با اجرای سیاست اعطای تسهیلات طولانی مدت، چه چیزی اقتصاد را به وضعیت گذشته باز میگرداند؟» در حالی که در این نشست نظریههای گوناگونی ارائه شد، آقای کوهن اقرار کرد که هیچ یک از نظریههای ارائه شده رضایت بخش نبوده است.
▬ همان گونه که اکونومیست پیشبینی کرده بود، بانک مرکزی اروپا در نشست خود درباره از سرگیری خرید اوراق قرضه اعضای منطقه یورو در یک مزایده برای کاهش فشارها روی این ارز بحث کردند.
▬ بن برنانکه رییس فدرال رزرو در سخنرانی خود در جکسون هول اظهار کرد که دور سوم تسهیل کمی (خرید اوراق قرضه با پول خلق شده تازه) روی میز نشست کمیته سیاسی فدرال رزرو در روزهای ۱۲ و ۱۳ سپتامبر خواهد بود. آقای برنانکه با استناد به تحقیق فدرال رزرو گفت که دور قبلی تسهیل کمی، بهره اوراق قرضه را کم و تولید ناخالص داخلی را تا ۳ درصد افزایش داده بود. این خوب است، ولی، کافی نیست. در امریکا، بریتانیا و منطقه یورو، نرخهای بهره صفر یا نزدیک به صفر هستند و ترازنامه بانکهای مرکزی حجیم شدهاند، [اما]هنوز نرخ بیکاری بالا و رشد اقتصادی کند است.
▬ یک دیدگاه این است که نرخ بالای بیکاری ساختاری است و در برابر اثرات تحریککننده سیاست پولی مقاوم است. ادوارد لیزئر از دانشگاه استنفورد و جیمز اسپلیتزر از دفتر کانزاس، اما، به گونهای دیگر در این باره بحث میکنند. آنها در مقالهای که در این کنفرانس ارائه شد، نشان دادند که بخشها و گروههای جمعیتیای که بیشتر در افزایش بیکاری سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ دخیل بودند، در کاهش نرخ بیکاری سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ نیز بیشتر دخیل خواهند بودند. بر اساس این مقاله، در این سالها، تغییرات در تقاضای نسبی برای [کار] کارگران نمیتوانست سطح بالای بیکاری را توضیح دهد. عدم تطابق میان مهارتهای بیکاران و تقاضای مهارت شاغلان طی دوران رکود افزایش یافت، ولی، تا اواخر ۲۰۱۱ این عدم تطابق به پایینتر از سطوح پیش از رکود بازگشت. در صورتی که بخش عمده بیکاری دورهای بود نه ساختاری، فدرال رزرو دست کم به شکل تئوریک میتوانست با تحریک تقاضا از طریق سیاست پولی سهلگیرانه کمک کند، اما، چگونه؟ مایکل وودفورد از دانشگاه کلمبیا در این کنفرانس گفت که با نرخ بهره کم در حدود صفر، بانکهای مرکزی دو استراتژی گسترده را امتحان کردهاند: «دستورالعمل آتی» یا وعده نگه داشتن نرخ بهرهوری صفر برای مدتی معین، یا گسترش ترازنامههایشان از طریق تسهیل کمی و نظیر آن. آقای وودفورد از این استراتژیها تقدیر کرد.
▬ استراتژیهایی که نرخهای بهره کوتاهمدت و بلندمدت مورد انتظار را پایین آوردهاند، ولی، وودفورد نسبت به اثر این استراتژیها روی بازده اقتصادی مشکوک بود. او در مقالهاش توصیه کرد کمیته فدرال رزرو تا زمانی که اقتصاد به یک هدف ویژه مانند بازگشت تولید ناخالص اسمی به مسیر پیش از رکود خود برسد، سیاست تسهیل را ادامه دهد. (به عبارت دیگر، بازده با تورم ناسازگار باشد). اگر چه ممکن است فدرال رزرو تصمیم بگیرد تا سیاست آتی را به رشد بیکاری پیوند دهد، اما، قرار نیست آن را انجام دهد.
▬ آدام پوزن که به تازگی کمیته سیاست پولی بانک انگلیس را ترک کرد، توضیح متفاوتی برای اهمیت ظاهری سیاست پولی ارائه کرد. از آنجا که بسیاری از بازارهای مالی عملکرد مناسبی ندارند، درمان پولی به شریان اقتصاد وارد نمیشود. راه حل پیش روی بانکها این است که داراییهای بیشتری از بازارها بخرند. بازارهایی که آشکارا بیشتر آسیب دیدهاند. به عبارت دیگر، آنچه بانک انگلیس با تأمین اعتبار سوبسید برای بانکهایی که بیشتر وام میدهند، انجام میدهد؛ آنچه که بانک مرکزی اروپا قرار است به هنگام از سرگیری خرید اوراق قرضه برخی از کشورهای اروپا انجام دهد؛ و آنچه که فدرال رزرو میتواند با خرید بیشتر اوراق قرضه تضمینشده با رهن انجام دهد.
░▒▓ عقلا یا غولها؟
▬ در مقالهای دیگر، مارکوس برنرمیئر و یولی سانیکوف از دانشگاه پرینستون برای این رویکرد توجیهات تئوریک فراهم کردند. تسهیل پولی معمولاً، با تشویق کسب و کارها و خانوارها به حذف مصارف آینده و سرمایهگذاری امروز موثر واقع میشود. تسهیل پولی اثرات «بازتوزیعی» نیز دارد. به طور مثال، نرخ بهره کم در کوتاه مدت، پول را از پساندازکنندگان به بانکها باز میگرداند و به بانکها اجازه میدهد تا سرمایه را دوباره تشکیل دهند و بیشتر وام بدهند. به طور مشابهی، خرید اوراق قرضه ۱۰ ساله دولتی برخی سرمایهگذاران را غنی میکند، در حالی که به دیگران مانند صندوقهای بازنشستگی که به درآمد اوراق قرضه برای عمل به تعهدات بلند مدت خود وابسته هستند، صدمه میزند. بانکهای مرکزی میتوانند با سازماندهی ابزارهایشان برای کمک به بخشهای نیازمند، بهترین نتیجه را با کمترین تلاش به دست آوردند. هویتبخشی به این بخشها یکی از مشکلات است، بخشهایی که مداخله مستقیم در آنها بیشترین ثمره را در پی دارد.
▬ امیر صوفی از دانشگاه شیکاگو در این کنفرانس گفت که افزایش سود بانکها کار زیادی برای تحریک تقاضا انجام نداده است، چرا که، مشکل واقعی این است که خانوارهای بدهکار نمیتوانند قرض کنند یا قرض نخواهند
▬ کرد. و، حتی، موضوع مهمتر، مجادله سیاسی است که در پی التفات بانکهای مرکزی به برخی بخشهای ویژه اتفاق میافتد. به طور مستمر به مقامات فدرال رزرو گفته شده است که نرخ بهره صفر به پساندازکنندهها صدمه میزند، بدون اینکه به کسب و کارها کمک کند.
▬ خرید اوراق قرضه کشورهای پیرامونی از سوی بانک مرکزی اروپا ریسک را از دولتهای بدهکار به دولتهای طلب کار منتقل میکند، مخالفت بوندس بانک و رأیدهندگان کشورهای طلبکار را برمیانگیزد. آقای پوزن «تابوهای خودتحمیلی» و «اندیشه ماقبل تاریخی» را تقبیح کرد. تابوها و اندیشههایی که بانکهای مرکزی را نگران میکند که اعطای وامهای هدفگذاری شده، شیوه تخصیص اعتبار را مخدوش میکند. این ایده، ولی، جواب متقابل لری لیندسی یکی از مدیران سابق فدرال رزرو را در پی داشت: «در جامعهای آزاد، افراد و نهادها کارهای غیرمعمول انجام نمیدهند و در صورتی که کسی در این جامعه کار غیرمعمولی را انجام دهد و رسوم را بشکند تمام هستی او به مخاطره خواهد افتاد».
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم