دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ سریال «سایه همسایه»، اثر درخشان محمود استادمحمد و اسماعیل خلج، در سال 1365، مخاطبان را میخکوب شبکه یک سیما میکرد، و از سبکی بهره میبرد که در آن دهه، به ایرانیان قوت استقامت میبخشید. جسورانه، همه مسائل را مطرح مینمود، و در عین حال، همکاریهای انسانی در متن اجتماع صمیمی را منشأ امید تاریخساز میساخت.
▬ آمیرزا، شخصیت محوری فیلم، پیرمردی مغنی ولی بیکار است؛ او با پول ارسالی پسرش روزگار میگذراند؛ پسر، در ادامه روندی که از قبل انقلاب آغاز شده، برای کار به کویت رفته، ولی مدتی است که پولی نمیفرستد و خبری از او نیست.
▬ صاحبخانه که روابط خوبی هم با او دارد، در پی دادخواست تخلیه است! او به سرطان مبتلا است و پزشکان از او قطع امید کردهاند. وی میخواهد صورت و تکلیف اموال خود را جمع و جور کند.
▬ دختر آمیرزا، بیوه شهیدی است که نمیتواند فراموشش کند؛ نمیتواند خود را به همسری با فرزند بقال محله راضی کند. این پسر برازنده محل، جانبازی است که تازه از مداوا در آلمان بازگشته و دوباره قصد رفتن به جبهه دارد.
▬ خانم همسایه، بیوه مردی است که او هم برای کار به کویت رفته و پس از بیست روز مرده است. این خانم در منازل اهالی محله، کلفتی میکند. پسرش، دانشآموزی ممتاز اما فقیر است. ولی خانهی خراب، بر سر آنها فرو میریزد.
▬ قهوهچی محل، کارگر چاپخانه بوده که همسر و دو فرزندش، بیاطلاع او به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. او در چشمانتظاری فرزندانش، دچار اختلال حواس است.
▬ در بقالی محل هم، موشها مشق هفت لشکر ناصرالدینشاهی دارند.
▬ خلاصه، فستیوالی از مسائل در همان قسمت نخست در مقابل مخاطب گشوده میشود، ولی سبک طرح و تفصیل موضوع به نحوی است، که از متن آن، انگیزه و نیروی اجتماعی فوران میکند.
▬ این سبک، منحصر به سریال «سایه همسایه» نبود، و سایر محصولات رسانهای وقت، بیانگر توأم سختیها و امیدهای فردی و اجتماعی بودند. این لحن، همچنان نیاز امروز ماست.
░▒▓ کلیدواژگان: سینمای اجتماعی، انتقاد راهگشا، دهه 1360، محمود استادمحمد و اسماعیل خلج، فیلوجامعهشناسی
░▒▓ لینک نمایش/دانلود تصویرنوشت:
https://aparat.com/v/jiCEz
توأم با اقتباسهای آزاد
مأخذ:نیکرو
هو العلیم