برداشت آزاد از دیوید آلن کراکر؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ حیطه و شمول دموکراسی تا کجاست؟
░▒▓ پاسخ اول
▬ رادیکالترین پاسخ، پاسخ کلگراست؛ یعنی، کسانی که این نکته را میپذیرند یا یکسره رد میکنند که دموکراسی برای هر گروه حکومتی و غیر حکومتی در هر سطحی، از محلی گرفته تا جهانی، ایدهآل و بایسته است.
▬ فیالمثل، جان دیویی، دو مفهوم «دموکراسی به عنوان آرمان اجتماعی و دموکراسی سیاسی به مثابهی یک سیستم حکومتی» را مطرح میکند و اتحاد آنها را خواستار است. بر اساس نظر دیویی، دموکراسی به عنوان یک آرمان، اگر آن را به عنوان «تجسم» تمام انواع «روابط انسانی» در نظر نگیریم، «بیثمر و بیمحتوا» خواهد شد:
”آرمان دموکراسی، گستردهتر و کاملتر از آن است که در دولت (حتی در کاملترین وجه دولت) تجلی یابد. تحقق آن باید تمام انواع انجمنهای انسانی، خانواده، مدرسه، صنعت، و دین را متأثر سازد. و، حتی، تا آنجا که به ترتیبات سیاسی مربوط میشود، نهادهای حکومتی تنها مکانیسمی برای تضمین کانالهای فکری دربارهی عملکرد مؤثر هستند“.
▬ از دیدگاه یک اصلاحطلب رادیکال، تمام گروههایی که در حال حاضر بر مبنای اصول غیردموکراتیک یا ضددموکراتیک عمل میکنند، باید از طریق اقتباس درونی یا تشویق بیرونی به کسوت دموکراسی درآیند. فهرست چنین گروههایی شامل چنین مواردی است: خانوادهها، گروههای کاری، محیطهای کار، انجمنها، حکومتها (در تمام سطوح)، نهادهای بینالمللی مانند بانک جهانی و شورای امنیت، و نهادهای جهانی مانند کلیسای کاتولیک رم.
▬ دشواری این رویکرد در تصادم آن با مفهوم آزادی گروههایی است که ممکن است بخواهند در تمشیت امور خود بر وفق اصول و رویههای غیرشورایی یا غیردموکراتیک عمل کنند. از این گذشته، فرمولها و رویههایی که میتواند جلوی تزاحم ارادههای گروهی با هم را بگیرد، محل ابهام است.
░▒▓ پاسخ دوم
▬ یک جایگزین کمتر رادیکال، دایر به آن است که باید بپذیریم که دموکراسیها محدودیتهایی دارند. مثلاً، محیطهای علمی، دادگاه، تیمهای ورزشی، و نظام پزشکی آشکارا خارج از چهارچوب دموکراسی قرار میگیرند.
▬ در عین حال، محوریت دموکراسی و شُور و مشورت، برای نهادهای حکومتی همچون مجامع قانونگذاری و سازمانهای دولتی، و از سوی دیگر برای گروههای غیرحکومتی که اعضای آنها یکدیگر را به چشم افراد آزاد، برابر، و داخل در یک تعاون اقتصادی مینگرند، مناسب است.
░▒▓ پاسخ سوم
▬ حتی، این موضع که یک سطح کمتر رادیکال است (که محدودیتهای دموکراسی را میپذیرد)، میتواند به دیدگاه دیگری در مورد حیطه شمول دموکراسیها منتهی شود. در این رویکرد، مسأله مهمِ تعارض میان دموکراسیها برجسته میشود. آیا نباید مبناهای مشترک و فراتر از توافقهای موقت گروهها برای حل و فصل روابط گروههای دموکراتیک وجود داشته باشد؟ در عین آن که باید بپذیریم که مشورت، خود ذاتاً خوب است (چرا که به افراد امکان میدهد که کردارگر بودن خویش را اعمال کنند)، اما، وقتی تصمیم میگیریم که شُور کنیم، این کار را بر مبنای برخی اصول دیگر انجام میدهیم که آنها دموکراتیک نیستند. حال، یا این اصول، اصول انتزاعی هستند، یا در برخی موارد یک گروه نخبهی عوامفریب، شُور را به عنوان ابزاری برای سیطره بر دیگران مورد استفاده قرار میدهد.
░▒▓ بحث
▬ آخرین مدافعان دموکراسی، همچون آمارتیا سن، خود برخوردهای میان گروههای دموکرات را در معرض یک دموکراسی بزرگتر قرار میدهند. ولی این یک راه حل لاکپشتوار است که عملاً قابل اجرا نخواهد بود. از این گذشته، تضمین سلامت این راهحل نیز عملاً ناممکن است و حتی دموکراسی، هر چه بزرگتر شود، بیشتر قابل دستکاری است.
• کدام یک از گزینههای فوق، بهترین پاسخ را برای محدودیتها و قابلیت اعمال دموکراسی دارد؟
• تا الآن، پاسخ این پرسش مشخص نشده است.
• پرسشهای دیگری هم در این رابطه هست که بیجواب ماندهاند:
• چه اعضایی از گروهها باید در شُور دخالت کنند؟
• چه گروههایی باید دموکراتیک باشند و چه کسی (و چگونه) باید با ملاحظهی حیطهی شُور دموکراتیک، در مورد این پرسش تصمیم بگیرد؟
• برخی گروههای شورایی تاکنون، به وجود آمدهاند، برخی در حال شکل گرفتن هستند، و گاه افراد مستقل تصمیم گرفتهاند تا یک گروه شورایی تشکیل دهند. چه کسانی در درون گروه (یا در بیرون آن) باید فرصت (برابر) برای رأی دادن و مشارکت داشته باشند؟
• آیا یک آستانهی حداقلی از توانایی شناختی، شاید هم یک آستانهی حداقلی سنی، برای نمایندگی وجود دارد؟
• آیا کسی میتواند به مجازات یک جنایت، حق شخصی را در مشارکت قدغن کند؟
• آیا مهاجران قانونی یا غیرقانونی باید یک سخنگو، اما، بدون حق رأی داشته باشند، یا اینکه باید حق رأی تنها به حیطهی شهروندان تسری یابد؟
• به طور کلیتر، آیا باید افراد خارج از گروه در جریان شُور و مشورتها یک سخنگو و یک حق رأی داشته باشند یا نه؟
• آیا باید سطوح مختلفی از شهروندان وجود داشته باشد؟
• چه چیزی باید معین کند که آیا برخی افراد واجد شرایط برای عضویت در یک انجمن شهروندی هستند یا نه؟
• آیا هر کسی میتواند علاقمندی خود به عضویت در گروه را اعلام کند؟
• آیا کسی که اول آمده، حق تقدم دارد؟
• گروه تصمیمگیری باید تا چه اندازه کوچک باشد و چه کسی باید تصمیم بگیرد؟
• یک پاسخ به این پرسشها آن است که مسؤولیت را به خود مجموعهی شورایی واگذار کنیم و به آن اجازه دهیم تا دربارهی اینکه چه کسی میتواند عضو شود بحث کند و تصمیم بگیرد. در عین حال، این پاسخ کاملاً قانعکننده نیست، چرا که، این پاسخ قبلاً (شاید عامدانه) افرادی را از شُور مستثنا کرده است. در مقابل، شاید کسی بگوید که هر کسی که از گروه متأثر میشود، باید نقشی در شُور و مشورتها و تصمیمگیریها داشته باشد، و در عین حال، باید به کسانی که تا آن سر دنیا هستند موقعیت مشابهی با کسانی که در درون گروه هستند اعطا شود. شاید با این افراد بیرونی برای آگاهی از دیدگاهشان شُور شود، اما، آیا لازم است که آنها را اعضای برابر گروه با حق تصمیمگیری قلمداد کنیم؟ آیا حق با گاتمن و تامپسون است که میگویند «اگر نمایندگان در قبال رأی دهندگان اخلاقی خود، درست مثل رأی دهندگان انتخاباتیشان مسؤولیتپذیر باشند، آنگاه، دموکراسی باید محاکمی را ایجاد کنند که در آن، شهروندان کشورهای خارجی بتوانند ادعاهای خود را مطرح کنند و به ادعاهای مخالف قانونگذاری ما پاسخ دهند».
• آیا نه تنها باید صدای تظاهرکنندگان در واشینگتن دی. سی. را شنید و آنها را طرف شُور قرار داد، بلکه همچنین، باید به آنها در دعاوی حقوقی مربوط به بخشش دیون در بانک جهانی نیز یک حق رأی داد؟
• به نظر نمیرسد که فقط به این دلیل که یک پروژه کشت گل رُز در پاکستان بر همسایگان (برخی همسایگان که به موفقیت کشت گل رُز در پاکستان حسادت میورزند) تأثیر میگذارد، همسایگان حق داشته باشند در شُور و مشورتها و تصمیمات مشارکت داشته باشند.
• باز هم در یک سطح دوم، آیا باید در مورد عضویت در گروهها به صورت دموکراتیک تصمیم گرفت، یا به شیوههای دیگر، و اگر به شیوههای دیگر، آیا این عقیده، دموکراسی را زیر سؤال نمیبرد؟ شاپیرو و هکر کوردن به این مسأله، «مسألهی مرغ و تخممرغ» اطلاق میکنند که «دموکراسی را تهدید میکند» و شاپیرو، بعدها، گفته است که «ظاهراً پرسشهای مربوط به حیطهها و عضویت تقدم مهمی نسبت به پرسشهای مربوط به تصمیمسازی دموکراتیک دارند، در حالی که به نحوی پارادوکسیکال، خودشان راه حل دموکراتیکی طلب میکنند».
• اینها مرور اجمالی بود بر پرسشهای بحرانزایی که در گفتگوی نظریهپردازان اصلاحطلب و دموکرات مطرح است.
مآخذ:...
هو العلیم