فیلوجامعه‌شناسی

معرفی السدر مک‌اینتایر (-۱۹۲۹)

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از اندرو ادگار؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ السدر مک‌اینتایر، در سال ۱۹۲۹ متولد شد و تحصیلات خود را در انگلستان به پایان برد. او در دانشگاه لندن، و همچنین، در دانشگاه نوتردام در ایندیانا تدریس می‌کند. صرف‌نظر از مقالات انبوهی که به نگارش درآورده، کتاب‌های وی به این شرح‌اند:

Marxism: An Interpretation, London: SCM Press, 1953.
New Essays in Philosophical Theology”, Antony Flew and Alasdair MacIntyre eds., London: SCM Press, 1955.
The Unconscious: A Conceptual Analysis, London: Routledge & Kegan Paul, 1958.
Difficulties in Christian Belief, London: SCM Press, 1959.
Hume's Ethical Writings”, Alasdair MacIntyre, ed., New York: Collier, 1965.
A Short History of Ethics, New York: Macmillan, 1966.
Secularization and Moral Change”. The Riddell Memorial Lectures, London: Oxford University Press, 1967.
Marxism and Christianity, New York: Schocken Books, 1968.
The Religious Significance of Atheism”,, with Paul Ricoeur, New York: Columbia University Press, 1969.
Sociological Theory and Philosophical Analysis”, Dorothy Emmet and Alasdair MacIntyre, eds., NewYork: Macmillan, 1970.
Marcuse, London: Fontana, 1970; Also published as Herbert Marcuse: An Exposition and a Polemic, New York: Viking, 1970.
Against the Self-Images of the Age: Essays on Ideology and Philosophy, London: Duckworth, 1971.
Hegel: A Collection of Critical Essays”, Alasdair MacIntyre, ed., Garden City, N. Y.: Anchor Books, 1972.
After Virtue: A Study in Moral Theory, Notre Dame: University of Notre Dame Press, 1981, Second Edition, 1984.
Revisions: Changing Perspectives in Moral Philosophy”. Volume 3. Alasdair MacIntyre and Stanley Hauerwas, eds., Notre Dame: University of Notre Dame Press, 1983.
Is Patriotism a Virtue? The Lindley Lecture., University of Kansas, 1984. Reprinted in Richard J. Arneson, ed. Liberalism”, Volume III, Aldershot: Elgar, 1992 pp. 246-263..
Whose Justice? Which Rationality?, Notre Dame: University of Notre Dame Press, 1988.
Three Rival Versions of Moral Enquiry: Encyclopaedia, Genealogy, and Tradition”. The gifford Lectures, Notre Dame: University of Notre Dame University Press, 1990. Chapter 2 reprinted as Genealogies and Subversions,”in Nietzsche, Genealogy, Morality: Essays on Nietzsche's Genealogy of Morals”“, Richard Schacht, ed., Berkeley: University of California Press, 1994 pp. 284-305..
First Principles, Final Ends and Contemporary Philosophical Issues. The Aquinas Lecture, 1990., Milwaukee: Marquette University Press, 1990.

▬ السدر مک‌اینتایر، هم‌چون چارلز تیلور، مایکل سندل، و بعضی اوقات، مایکل والزر، «اجتماع گرا» محسوب می‌شود، در عین آن‌که او نیز همانند تیلور از این عنوان احتراز می‌کند.
▬ دو موضوع بسیار مرتبط با هم وجود دارد که اجتماع‌گرایان در آن‌ها با هم مشترک‌اند؛ یکی اثباتی و دیگری نفیی. از یک دید اثباتی، اجتماع‌گرایی رویکردی در فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی سیاسی است که بر اهمیت روانی اجتماعی و اخلاقی تعلق به اجتماع تأکید دارند، و به این نکته ابرام می‌ورزند که امکان لازم برای توجیه براهین اخلاقی، منوط به این واقعیت است که استدلال اخلاقی باید در متن سنت‌های اجتماعی و برداشت‌های فرهنگی بسط یابند، اما، اجتماع‌گرایی از یک دید نفیی، شامل رویکردهای گوناگونی در نقد لیبرالیسم است؛ انتقاد به تفکر لیبرال، چرا که، لیبرالیسم در دانستن قدر و اهمیت اجتماع ناکام ماند. اشتراک مهم اجتماع‌گرایان در حملاتی است که علیه لیبرالیسم و بویژه رویکرد اخلاقی نوین لیبرال به رهبری جان رالز روا می‌دارند. آن‌ها این دیدگاه اخلاقی را بسیار فردگرایانه می‌دانند.

░▒▓░▒▓ در پی فضیلت
▬ السدیر مک‌اینتایر، در کتاب «در پی فضیلت» (۱۹۸۱)، بسیاری از رویکردهای ارتدکس‌تر به فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی را به چالشی عظیم کشید و فلسفه‌ی اخلاق فضیلت محور را احیا کرد.
▬ «در پی فضیلت»، بحث را با مطلبی آغاز می‌کند که به قول مک‌اینتایر «عقیده‌ای تشویش‌آور» است. وی جامعه‌ای را تصویر می‌کند که در آن، معرفت علمی به عنوان یک نظام جامع و فراگیر، از دست رفته است. هر چه مانده، اجزای معدودی از دانش قدیم است؛ اما، این‌ها (نیز) تا حد زیادی فهم نمی‌شود، دقیقاً بدان دلیل که زمینه‌ای که به آن‌ها قدرت و اهمیت می‌بخشید از میان رفته است. او، سپس، اظهار می‌دارد که این، همان اوضاع و احوالی است که اخلاق و زبان اخلاقی ما از عصر روشنگری به این سو بدان دچار شده است.
▬ زبان اخلاقی برگرفته از ارسطو مورد استفاده قرار می‌گیرد، در حالی که شرایط عینی و ملموسی که به آن زبان معنا می‌بخشید (هستی مشترک شهرهای یونان باستان) در میان نیست. این امر موجب شده که تمامی فلسفه‌های اخلاق معاصر به گونه‌هایی از «عاطفی‌گرایی» مبدل شوند؛ در این فلسفه‌ها، زبان اخلاقی، چیزی نیست، جز بیانگر احساسات و سلیقه‌های سوژه (بدان حد که [جمله] «قتل نادرست است» صرفاً بدین معناست که «من قتل را دوست نمی‌دارم» یا «من از قتل بدم می‌آید»).
▬ بنا بر این، مباحثه‌ی اخلاقی بی‌حاصل خواهد بود.
▬ از این رو، مک‌اینتایر در صدد است تا آن حال و هوای ارسطویی را به اخلاق بازگرداند و این کار را بویژه با طرح مسأله غایت (Telos) زندگی انسان انجام می‌دهد، و از طریق توضیح این مطلب که مبنای پاسخ به این مسأله در زندگی مشترک قرار دارد.
▬ مفهوم «فضیلت»، در مرکز بحث مک‌اینتایر قرار دارد و بر حسب سه مؤلفه قابل تحلیل است:

░▒▓ پرکتیس
▬ اول این‌که فضیلت کیفیتی است که به شخص امکان می‌دهد که از «خیرهای درونی» (internal goods) موجود در «پرکتیس» (a practice) برخوردار شود.
▬ «پرکتیس»، عبارت است از «شکل پیچیده‌ای از» رفتار انسان که «در جامعه تثبیت شده» است. بازی بیس‌بال یک «پرکتیس» است، صرفاً پرتاب توپ نیست. خیرهای درونی، چیزها و تجربه‌های ارزشمندی است که هر کس از اقدام به «پرکتیس»ی به دست می‌آورد. پولی که بازیکن بیس‌بال کسب می‌کند نسبت به «پرکتیس»، بیرونی است، ولی، رضایت خاطر حاصل از پرتاب سریع توپ، درست در همان لحظه‌ای که تاکتیک بازی اقتضا می‌کند، یگانه و نسبت به این بازی درونی است. تا حدود زیادی می‌توان گفت لب کلام مک‌اینتایر این است که از آن‌جا که «پرکتیس»ها فعالیت‌هایی اجتماعی و فرهنگی‌اند، اهدافی که فرد انسانی تعقیب می‌کند صرفاً (چنان‌که برخی اشکال لیبرالیسم ادعا می‌کنند) از جنس سلیقه شخصی نیست، بلکه از درگیری و اشتغال فرد در جامعه نشأت می‌گیرد.
▬ مسأله جامعه کنونی، این است که بیش از حد، پر است از «پرکتیس»های بدیل؛ فرد، چگونه باید دست به انتخاب بزند؟ به نظر مک‌اینتایر، این‌جا نیز سؤال را نمی‌توان با سلیقه قایم به سوژه پاسخ گفت، بلکه باید به نوع داستانی که هر کس می‌خواهد درباره زندگی‌اش نقل کند توجه شود.
▬ کافی نیست که فقط بگویم از بازی کردن بیس‌بال یا تماشای آن لذت می‌برم. باید سؤالات عمیق‌تری را مطرح کنم در خصوص این‌که بیس‌بال چه نوع «پرکتیس»ی است، چگونه باید بیس‌بال بازی کرد و آن را بهبود بخشید، ربطش با سایر فعالیت‌ها و رویدادها (از قبیل فشارهای ناشی از پول ساز کردن فعالیت‌ها) چیست.

░▒▓ روایت
▬ از این رو، هر کس به سراغ آن نوع آدم‌هایی می‌رود که باید قهرمانان «پرکتیس»ی خاص باشند و درباره آن، داستان‌های دارای معنای اخلاقی می‌گوید. بنا بر این، جزء دوم فضیلت از مقوله «روایت» (narrative) است. انسان‌ها، حیواناتی داستان‌گو هستند. [مهم: انسان‌ها، حیوانات داستان‌گو هستند. تکرار: انسان‌ها، حیوانات داستان‌گو هستند.] فعالیت‌هایی که دست‌اندرکار آن‌هاییم به خودی خود، معنایی ندارند، بلکه فقط به علت زمینه وسیع‌تر زندگی و فرهنگ که ظرف اجرای این فعالیت‌ها هستند، معنا می‌یابند. پس، شخص با فضیلت در پی آن است که از معنای زندگی دیگران سر در بیاورد، و به نوعی، در اقدام آنان به «پرکتیس»های گوناگون و گزینش از میان «پرکتیس»های مختلف با آنان یگانه شود.

░▒▓ سنت
▬ دست آخر، هر کس به این سؤال که «زندگی خوب برای انسان چه می‌تواند باشد» پاسخی ارایه (و می‌کوشد بر اساس آن زندگی) کند. جزء سوم فضیلت، «سنت» است. در این‌جا نیز باید گفت که زندگی هر کس یا تفسیر زندگی وی در انزوا رخ نمی‌دهد. انسان‌ها، حیوان‌های تاریخی‌اند. [مهم: انسان‌ها، حیوان‌های تاریخی‌اند. تکرار: انسان‌ها، حیوان‌های تاریخی‌اند.] فرهنگ‌هایی که انسان‌ها در آن‌ها می‌زیند آنان را به تارهایی از منابع، تعهدات و توقعات تجهیز می‌کنند؛ انسان‌ها باید مطابق با این تجهیزات فرهنگی، زندگی خود را معنادار و برای دیگران توجیه کنند.
▬ از نظر مک‌اینتایر، سنت، امری منسوخ و مرده نیست که فقط سلیقه‌ها و اهداف اعضای یک اجتماع را تعیین می‌کند، بلکه بر عکس، امری حیاتی است که بحث و مجادله بر سر آینده آن، فعالانه در جریان است. آن‌چه به معنای بازیکن بیس‌بال (یا معلم یا اسکاتلندی) بودن است مورد بحث و مناقشه قرار خواهد گرفت، با تکیه بر نمونه‌های مختلف از گذشته و تفسیرهای متفاوت در مورد گذشته، و در جست و جوی راه حل‌های جدید برای چالش‌های زمان حاضر شکل خواهد گرفت. فضیلت، کیفیت صداقت و شهامت در مقام فهم خویش و اجتماع خویش است، اجتماعی که حافظ حیات سنت است.

░▒▓ ملاحظات پایانی
▬ برداشت و تفسیر مک‌اینتایر به نسبی‌گرایی متهم شده است، بدین معنا: «اینکه چه چیزی فضیلت‌مندانه (و بنا بر این، اخلاقی) است، به سنت خاصی بستگی دارد که این سؤال در آن مطرح می‌شود». وی در کتاب‌های بعدی، به خصوص «عدالت که؟ کدام عقلانیت؟» (۱۹۸۸) و «سه روایت رقیب در باب کاوش اخلاقی» (۱۹۹۰) کوشیده است برای پاسخ گویی به این مسأله، به طور بسیار مفصل و ملموس ایده‌ی «عقلانیت سنت‌ها» را واکاود و بر منابع در دسترس سنت برای به بحث گذاشتن خویش و برای ورود به گفتگو با سایر سنت‌ها متمرکز شود.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.