تامس هابز در «لویاتان»؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ (۱۳) این نیز یکی از قوانین طبیعت است که کسانی که برای صلح میانجیگری میکنند، باید در کار خود، امان داشته باشند. زیرا، آن قانونی که صلح را غایت میشناسد، میانجیگری را هم وسیله [رسیدن به آن غایت] میداند، و وسیله میانجیگری، همانا آزادی و امان است.
▬ و هر چند که آدمیان، هیچ گاه مایل به رعایت این قوانین نیستند، لیکن، شاید سؤالاتی در مورد اعمال یک شخص مطرح شود؛ اولی آنکه آیا عملی انجام شده است یا انجام نشده است؛ دوم آنکه (اگر عملی انجام شده) آیا خلاف قانون بوده است یا خلاف قانون نبوده است؛ اولی را سؤالی درباره واقعیت، و دومی را سؤالی درباره حق مینامند؛ بنا بر این، دو طرفی که مسألهای میانشان درگیر باشد جز در صورتی که برای رعایت حکم شخص دیگری پیمان متقابلی داشته باشند، که آنها خود را به حکم او تسلیم میکنند، داور خوانده میشود. و لذا، این یکی از قوانین طبیعت است که میگوید: (۱۴) آدمیانی که اختلافی میانشان درگیر است، باید تعیین حق را به قضاوت یک داور واگذار کنند.
▬ و از آنجا که میدانیم هر انسانی، همه کارها را برای سود خویش انجام میدهد، هیچکس شایستگی آنرا ندارد که در موردی که خودش ذینفع است، داوری کند؛ و چون انسان چنین است، اگر یکی از طرفین را به عنوان داور قبول کنیم، به حکم انصاف، که منافع برابر را برای همه حکم میکند، باید طرف دیگر را هم به عنوان داور قبول کنیم؛ و به این ترتیب، آن اختلافی که علت جنگ است، همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند، و این، خلاف قانون طبیعت است.
▬ به همین دلیل، کسی را که احتمالاً، در صورت پیروزی یکی از اصحاب دعوا، سود یا احترام یا لذت بیشتری برایش فراهم شود، نباید به عنوان داور پذیرفت. زیرا، [داوری] چنین کسی [ در حکم داوری کسی است] که رشوه (هر چند رشوهای اجتناب ناپذیر) گرفته باشد و هیچکس را نمیتوان مجبور کرد که به او اعتماد کند. و به این ترتیب، اختلاف و مآلاً حالت جنگ همچنان برقرار خواهد ماند، و این خلاف قانون طبیعت است.
▬ و در مورد اختلافی که به واقعیت [عملی] مربوط باشد، [یعنی یک از طرفین دعوا بگوید عملی واقع شده و طرف دیگر بگوید که آن عمل واقع نشده است] از آنجا که قاضی نباید برای [اظهارات] یکی از طرفین دعوا، اعتبار بیشتری قائل شود، (اگر راه دیگری برای اثبات موضوع در میان نباشد) باید [شهادتهای] شخص سوم، یا سوم و چهارم، یا اشخاص بیشتری را معتبر بداند. زیرا، در غیر این صورت اختلاف به قوت خود باقی خواهد ماند و حل آن به زور واگذار خواهد شد، و این خلاف قانون طبیعت است.
مآخذ:...
هو العلیم