برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ گر چه آزادی سیاسی ناشی از دموکراسیهای مدرن، به معنای نوعی پیشرفت نسبت به جامعه فئودالی و آریستوکراسی است، اما بیانگر آزادی کامل نیست، زیرا ذات و ماهیت مدنیت، اکنون، در جامعه مدنی و نه در دولت جای گرفته است.
▬ لیبرالیسم، نهادها، حقوق و فعالیتهایی را منحل نکرده است که به تقسیمات، نابرابری و قدرت اجازه ظهور دهد؛ بلکه صرفاً مضمون واقعیاش را به بازار تبدیل کرده است، و با ادعاهای جهانشمول غلط، حقوق انتزاعی و الهیاتیاش دربارهی خیر عمومی را پنهان بدارد. ایدئولوژی جدید، مستلزم مشروعیت جامعه مدنی و نقد دولت است، اما فراهم آورنده آزادی نیست. تا نابرابری از میان نرود و ادعاهای جهانشمول غلط پای خود را جمع نکنند، انسان رها نخواهد شد.
▬ واقع آن است که آرمانهای دموکراتیک، منادی برابری هستند، ولی واقعیت سرمایهداری و صنعت، نابرابری را ایجاب کرده است.
▬ از این قرار، لیبرالیسم به عنوان یک فلسفهی اقتصادی و سیاسی، متناقض و دچار تضاد درونی است.
▬ سرمایهداری در نهایت، مقدورات یک دموکراسی حقیقی را تخریب میکند.
▬ مارکس، خواستار یک آزادی کاملتر است که در آن جامعهی مدنی و دموکراسی و اقتصاد، توأمان، بر پایه برابری قرار گرفته باشند.
▬ اشکال فرانسوی و امریکایی دموکراسی و لیبرالیسم، آزادی را تأمین نمیکنند.
مآخذ:...
هو العلیم