برداشت آزاد از کتابخانه مرجع انکارتا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ علاقهای به آزمایش و گرایش به پاسخ گفتن به الزامات جهان سکولار، در تاریخ موسیقی رنسانس مشهود است.
▬ نوآوری در این زمینه، با موسیقیهای فرانسوی و کشورهای جنوب قارهی اورپا آغاز شد.
▬ سرایندگان فرانسوی مانند گییوم دو ماشو (Guillaume de Machaut, 1300?-77) در قرن چهاردهم، و ژوسکن دپره (Josquin Desprez (1440?-1521) در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم، اصول موسیقی چندصدایی را بنا نهادند.
▬ آهنگساز فنلاندی، اورلاندو دی لاسو (Orlando de Lassus, 1932?-1594)، این اصول را برای دامنهی گستردهای از صورتهای موسیقی در قرن شانزدهم به کار گرفت.
▬ وقتی این ابداعات و خلاقیتها صورت گرفت، موسیقی به طور روز افزونی سکولار شد، و در بسیاری از زمینههای بیرون از کلیسا، مورد بهرهبرداری و لذت قرار گرفت.
▬ هم مردان و هم زنان طبقهی بالا، به دنبال آن بودند تا موسیقی را بفهمند و بدان مشغول شوند.
▬ آنها به طور منظم، خود را سرگرم خواندن قطعات موسیقی شعری که شعر بزمی نامیده میشد، یا با تمرین با ادات مختلف موسیقی مثل عودها، ویولنها و چنگها میکردند.
▬ از این گذشته، گرایش به سلایق غنایی در جامعهی سکولار، بر موسیقی مقدس هم تأثیر گذارد. کلیسا نه تنها از ابداعات موسیقی بهره برد، بلکه مکرراً ملودیهای مقدسی را برای سرگرمی عمومیتر به کار میگرفت.
▬ رهبران پیرو نهضت اصلاح دینی در کلیسای کاتولیک، برای متوقف کردن این گرایش وارد معرکه شدند. ولی جووانّی پییرلوئیجی داپالسترینا (Giovanni Pierluigi da Palestrina, 1525?-94)، آهنگساز دینی قرن شانزدهم، سعی کرد تا حال و هوای صمیمانهی موسیقی را بدون قربانی کردن ابداعات تکنیکی مصنوعی آهنگسازان اولیهی رنسانس آغاز کند.
مآخذ:...
هو العلیم