برداشت آزاد از کتابخانه مرجع انکارتا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ رنسانس، همیشه ربط نزدیکی با دستاوردهای ادبی، هنری و موسیقایی داشته است.
▬ نقاشی، مجسمهسازی و معماری عصر رنسانس، در پی تغییر در سنتهای قرون وسطی بودند.
▬ کاربرد ریاضیات و هندسه در به دست آوردن پرسپکتیو آثار هنری و الحاق هنر و علم، از اولین مشخصههای هنر رنسانس بودند.
▬ در ایتالیا، نمونههای مجسمهسازی و معماری کلاسیک یونان و روم احیاء شد، و پیشینه کلاسیک، منبع الهامبخش هنرمندان تلقی میشد.
▬ نقاشی و مجسمهسازی، دیگر همانند گذشته، صنایع را منحصراً برای زینت کلیساها به کار نمیگرفتند، و در عوض، تبدیل به هنرهایی مستقل با بالاترین فضیلتهای فکری شدند و مآلاً کاربرد وسیعتری یافتند.
▬ هنر، رابطهی نزدیکی با تغییرات گستردهای پیدا کرد که در جامعه رخ میداد. تغییر در همهی جنبههای زندگی، فضای مطلوبی را برای تجربه و نوآوری هنری ایجاد کرد.
▬ با گسترش علایق و سلیقهها، مخاطبان جدید و متنوعی ظهور یافتند.
▬ ثروتی که در شهرها انباشته شد، به حمایت از نویسندگان و هنرمندان کمک نمود. شهرنشینان مرفه، و اعضاء دربارهای سلطنتی، خواستار تهذیب و آراستگی بیشتری در هنر و تنوع بیشتر در صورت و محتوا شدند. آنها آثار هنری معاصر را ارج مینهادند و در عین حال، میراث کلاسیک را نیز ارزشمند میدانستند. این میراث یونانی و رومی، شبیه تمدن مدرن خودشان بود، و انبانی از ایدهها و الگوها را برای تغییر در هنر را فراهم میآورد. به این معنا، رنسانس نقشی انتقادی در توسعهی تعابیر خلاقانه مدرن بر عهده داشت.
مآخذ:...
هو العلیم