برداشت آزاد از کتابخانه مرجع انکارتا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ماهیت و وسعت سهم اومانیسم در علم، آن قدر زیاد بود که به دشواری بتوان میزان آن را برآورد کرد.
▬ اومانیسم، تأثیر غیرمستقیمی بر بسیاری از زمینههای تحقیق علمی گذارد.
▬ پژوهشگران اومانیست، آثار علمی عهد باستان را در دسترس دیگران قرار دادند، و بدین ترتیب، بر منجم سدهی شانزدهم، یعنی کپرنیک و دیگر دانشمندان این عصر نهادند. در زمینه نجوم، تحقیق اومانیستها در باب افلاطون، تصورات جدیدی از جهان را مطرح کرد که بیش از آن که بر رویکردهای توصیفی مبتنی باشند، بر تبیین دقیق و ریاضی متکی بودند.
▬ معالوصف، پژوهشگران رنسانس بر تجربهی انضمامی، بیش از نظریه انتزاعی تأکید میکردند، و میکوشیدند تا ماهیت جهان را به دقت، کامل، و بدون ایدههای از پیش تصور شده مشاهده کنند.
▬ روح جستجوگری، آزمودن و عینیت رنسانس نیز در بسط علم در اروپا نقش مهمی داشت. این روح جستجوگری بی طرف، بیش از هر دستاورد علمی دیگری برای آیندهی علم مهم بود. پیشرفتهای علمی رنسانس در بسیاری از زمینهها تاریخساز شد.
▬ در طب، پزشک بلژیکی، اندریاس وسالیوس اجساد را کالبد شکافی کرد و کشفیات بیشماری دربارهی آناتومی انسان صورت داد.
▬ روح جستجوگری به اکتشاف و دریانوردی هم کشید. کریستف کلمب، دریانورد ایتالیایی-اسپانیایی، فرانسیس دریک، کاشف انگلیسی، و دیگر کاوشگران، آخرین ابداعات و اکتشافات در دریانوردی، نجوم و ریاضیات را رقم زدند.
▬ هنرمندان، دریافتند که روابط ریاضی در ذات طبیعت وجود دارند. آنها به دقت، به این مسأله پرداختند که چگونه میتوان عمق اشیاء را نشان داد، یا اشیاء را آنگونه که در چشم ما ظاهر میشوند، به تصویر کشید. هنرمند فلورانسی، لئوناردو داوینچی، در مطالعاتش درباره ساختارها و فرایندهای طبیعت و نیز در طراحیهایش برای پزشکی و ابزارهای مکانیکی، هنر را با علم یکی کرد. مهمترین ابدعات او مانند باروت، طرح ماشین چاپ، و قطبنما، نتایج عملی پرسشهای علمی رنسانس بودند.
▬ به رغم این تأثیرات، اومانیستها ارزش اندکی برای علوم قائل بودند؛ در واقع، تأکید آنها بر سبک آراسته، و تنفر آنها از تفکر منظم و دستوری، میتوانست بر پیشرفت علمی تأثیر منفی به جای گذارد و از سرعت بیندازد.
░▒▓
▬ سهم اصلی علم در طول این دوره، توسط همان متفکرین مدرسی ادا شد که اومانیستها با آنان سر خصومت داشتند. نظام آموزشی مَدرَسی، دانشجویان را برای کار در حوزههایی مانند پزشکی، قانون و الهیات تربیت میکرد. در مقابل، اومانیستها معتقد بودند که این رشتههای مَدرَسی، بیش از حد بر مشاغل خاص تأکید داشتند. آنها مدعی بودند که این نظام آموزشی، به اندازهی کافی مبتنی بر علوم عملی یا نیازهای جامعه نیست، بلکه به شدت بر تفکر انتزاعی اصرار میورزد.
▬ البته مدرسیها هم مانند اومانیستها، ترمزهایی در مقابل علم میگذاشتند. مانع اصلی برای ظهور علم مدرن در دیدگاهی از طبیعت قرار داشت که مبتنی بر ایدهی ارسطو و الهیات مسیحی قرار داشت. مدرسیها با اصرار بر موضع ارسطویی (در مقابل موضع افلاطونی اومانیستها) شکاف بزرگی در تفکر غرب، در باب ماهیت جهان ایجاد کردند. مطابق با دیدگاه ارسطو، نیروی جاذبه به عنوان انحراف همه اجسام به سوی مرکز زمین تبیین شد؛ شتاب، پیامدی از رشد کشش اشیاء به سقوط به سمت جایگاه اولیهشان تلقی شد. چنین دیدگاهی در باب عالم، اساساً متافیزیکی بود و نمیتوانست به لحاظ عینی یا توسط آزمایش تجربی مورد مطالعه قرار گیرد.
▬ در موازنه میان مدرسیها و اومانیستها، مهمترین دستاورد علم رنسانس، آشنایی با برداشتی از عالم به عنوان یک کلیت بود که میتوانست به لحاظ عینی مورد مطالعه قرار گیرد.
░▒▓
▬ پژوهشگران، این ایدهها را در دانشگاه «پادوا»ی ایتالیا مطرح کردند، و سایر متفکران، بالاخص متألهان ایتالیایی قرن پانزدهم، به بسط و توسعهی آنها پرداختند. پادوا، بدل به سرمایه و پایگاه علمی اروپا گردید.
▬ تقریباً هر دانشمند بزرگی، از منجم لهستانی، نیکولاس کپرنیک در اوایل قرن شانزدهم، تا گالیلو گالیله، منجم ایتالیایی و ویلیام هاروی، فیزیکدان انگلیسی در قرن هفدهم، دانشگاه پادوا را درک کردهاند.
▬ تفکر مدرسی، در پادوا به نقطه اوجش رسید، و تدارکی اساسی برای دستاوردهای برجستهتر دانشمندانی مانند یوهان کپلر آلمانی و ایزاک نیوتن انگلیسی برای صورتبندی قوانین حرکت فراهم آورد.
▬ بینش علمی جدید که در پادوا در دورهی رنسانس ظهور کرد، بر کلیت، و در عین حال، عینیت و آزمایش تأکید داشت، و گویای دیگر پیشرفتهای این دوره بود.
مآخذ:...
هو العلیم