فیلوجامعه‌شناسی

تحلیل‌گفتمان؛ یک‌برداشت‌مقدماتی

فرستادن به ایمیل چاپ

سعید نجیبا


▬ Discourse از واژه لاتین discurere گرفته شده که به معنای حرکت سریع در جهات مختلف (dis = در جهات مختلف؛ currere = دویدن یا سریع حرکت کردن) و دویدن از این سوی به آن سوی است. گفتمان (Discourse) با پیدایش دانش سخنوری (Rhetorice) دارای درون‌مایه اندیشمندانه برهانی (demonstrative) رایزنانه (deliberative) و داورانه (judicatory) شده است. جی. ای. کادن در فرهنگ اصطلاحات ادبی، «گفتمان» را در اطلاق به مباحث بسیار عالمانه و دقیق گفتاری یا نوشتاری پیرامون یک موضوع فلسفی، سیاسی، ادبی، اجتماعی، دینی، فرهنگی و هنری به کار می‌برد. به نظر وی گفتمان در کاربردهای مختلف آن ارتباط تنگاتنگی با مفهوم رساله‌ها [treatise] و، حتی، مفهوم پایان‌نامه‌ها [dissertations] دارد. در واقع، وی این سه واژه را تقریباً مترداف هم می‌داند و برای نمونه،ی به رساله‌ی مشهور دکارت، «گفتمان [رساله] در روش» اشاره می‌کند. به این ترتیب، به لحاظ معنایی می‌توان گفت که مفهوم گفتمان از نظر ساختاری واژه‌ای است که به مباحثات و نقد و نظرهای عالمانه‌ای اطلاق می‌شد که در زمینه‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی صورت می‌گرفت.
▬ اما گفتمان، در کاربرد سنتی فلسفی آن به مفهوم دلیل‌آوری و بازتاب روش‌مندانه و کنترل شده گفتاری یا نوشتاری است. به اعتقاد نوریس مفهوم گفتمان از این جهت در فلسفه مورد توجه قرار گرفت که می‌توان از آن در حوزه تحلیل منطقی معنایی استفاده نمود. ارنستو لاکلاو تمایل دارد که در بنیاد، کل مباحث تحلیل گفتمان را در مساعی فلسفه‌ی استعلایی ریشه‌یابی کند، گو این‌که تفاوت‌هایی میان نظریات تحلیل گفتمان نوین و این نظریات می‌یابد. گفتمان ادامه همان تعبیری است که در جای دیگر از لوگوس (منطق) داده شده است. نطق همان برگردان واژه لوگوس یونانی است که گویند مانند سکه دو روی داشته و دارد؛ در یک روی آن «خِرَد» و در روی دیگر «بیان» قرار دارد. تعبیرات نطق باطن و نطق ظاهر هم از همین جا نشأت می‌گیرد. دست‌یابی به قواعد فکر و خرد (نطق باطن) پی برد. پس، جای تعجب نیست فلاسفه که علاقه‌مند به آگاهی از ساز و کار تفکرند به بررسی قواعد سخن یا زبان روی آورند. در آغاز کتاب اول انجیل یوحنا می‌خوانیم: «در ابتدا کلمه بود، کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود“. کلمه تطوری است از همان لوگوس که از آن سخن، خرد، عقل و نهایتاً عقل کل افادت می‌شود.
▬ این پیوند اندام‌واره‌ای بین زبان و فکر، و در نهایت، معنا، همواره از روزگاران گذشته تا حال مورد توجه صاحب‌نظران بوده است. سوسور زبان و معنا را به کاغذی تشبیه کرده است که هر کدام در یک طرف آن قرار دارند و نمی‌شود کاغذ را طوری برید یا پاره کرد که فقط یک طرف آسیب ببیند. در یک طرف سکه‌ی «زبان»، «گفته» (Speech) و در طرف دیگر «عمل» (Action) است. این بدان معناست که اولاً معنای «گفته» شامل «عمل»ی (یا نقشی) نیز می‌شود که با آن گفته ملازمت دارد و به عبارت دیگر، باید به رابطه‌ی تحلیلی بخش «خِرَد» و «بیان» زبان در تحلیل زبان توجه نمود. ثانیاً «گفته» و «عمل» را نمی‌توان از هم جدا کرد و به عبارت دیگر، میان «گفته» و «عمل» رابطه‌ای مستقیم یا غیرمستقیم وجود دارد که معنای زبان را در بهترین وضع می‌توان در تفسیر «گفته» در رابطه با «عمل» و، حتی، به عنوان «عمل» جست. چنین تلقی‌ای از زبان آن‌چنان‌که در بهترین صورت در کار تفسیر ریشه‌ای دانلد دیویدسن هویداست، در حل مسائل بحرانی نظریه‌ی زبان بسیار مؤثر است و اگر تحلیل گفتمان به عنوان روشی برای ارائه‌ی چنین تفسیری در نظر گرفته شود، حاوی عمیق‌ترین بصیرت‌ها و الهامات در فلسفه‌ی زبان و شناسایی روابط انسانی خواهد بود.
▬ در مجموع، در کلی‌ترین معنا اگر زبان را به عنوان «ارتباط نمادین با واقعیت» تلقی کنیم، آن‌گاه، گفتمان عبارت از «تجلی زبان (به عنوان یک ابزار ارتباط نمادین) در (۱)گفتار، (۲)نوشتار و (۳)رفتار» است (در این معنا آشکار است که «گفتمان» مفهومی عام‌تر از «گفتار» دارد). این تعریف، تعریف وسیع و مناسبی است که یول و براون نیز در تلقی خود از تحلیل گفتمان به آن تمایل دارند. آنان در تعریف تحلیل گفتمان می‌نویسند: «تحلیل گفتمان تجزیه و تحلیل زبان در کاربرد آن است، در این صورت، نمی‌تواند منحصر به توصیف صورت‌های زبانی، مستقل از اهداف و کارکردهایی باشد که این صورت‌ها برای پرداختن به آن‌ها در امور انسانی به وجود آمده‌اند». به عقیده الریک ینهوف نیز گفتمان را اساساً باید با زبان «مورد استفاده» معادل گرفت، زیرا، به متن یا متونی اشاره دارد که عملاً در بستر ارتباطی اصیل قرار می‌گیرند یا ایجاد می‌گردند. شیفرین و استابز با تکیه بر گستره فراجمله‌ای تحلیل گفتمان، آن را چنین تعریف می‌کنند: تحلیل گفتمان «می‌کوشد تا نظام و آرایش فراجمله‌ای عناصر زبانی را مورد مطالعه قرار دهد و بنا بر این، واحدهای بزرگ‌تر زبانی نظیر تبادلات مکالمه‌ای یا متون نوشتاری را مورد بررسی قرار می‌دهد. بر این اساس تحلیل گفتمان با کاربرد زبان در بافت‌های اجتماعی، به ویژه با تعاملات یا مکالمات میان گویندگان سر و کار دارد» . مشابه این تعبیر را زلیک هریس، بنیانگذار زبان‌شناس نظریه‌ی اجتماعی «تحلیل گفتمان» مراد می‌کند. اصطلاح «تحلیل گفتمان» نخستین بار در سال ۱۹۵۲ در مقاله‌ای از همین زبان‌شناس انگلیسی به کار رفته است. هریس مفهوم تحلیل گفتمان را در معنای وسیعی به کار گرفت. او معتقد است بحث درباره‌ی گفتمان را از دو بعد می‌توان سامان داد: اول بسط رویه‌ها و روش‌های معمول در زبان‌شناسی توصیفی و کاربرد آن‌ها در سطح فراجمله (متن) و دوم رابطه بین اطلاعات زبانی و غیرزبانی مانند رابطه زبان و فرهنگ و محیط و اجتماع. در بعد اول صرفاً اطلاعات زبانی مدنظر است، ولی، در بعد دوم اطلاعات غیرزبانی مثل فرهنگ و محیط و اجتماع که خارج از حیطه زبان‌شناسی است مدنظر قرار می‌گیرد.
▬ بر اساس این تعریف از تحلیل گفتمان (تجلی زبان (به عنوان یک ابزار ارتباط نمادین) در (۱)گفتار، (۲)نوشتار و (۳)رفتار)، تلقی این گفتار از تحلیل گفتمان عبارت از تحلیل عمیق یک تجلی زبانی (اعم از تجلی در گفتار، نوشتار یا رفتار) است که آن را بسته به (۱) ژرف‌ساخت‌های منطقی نهفته در کاربست زبان (بخش «خِرَد» زبان)، یا (۲) شرایط خاص موجود در متن کاربست زبان (بخش «بیان» زبان) مورد تحلیل قرار می‌دهد. این تلقی هم به گفتمان به مثابه‌ی واحدهای بزرگ‌تر از واحدهای متعارف نحوی عنایت دارد، و هم بر چرایی و چگونگی استفاده از زبان تمرکز می‌نماید. به عبارت دیگر، هم به ساختار زبان توجه می‌کند، و هم کارکرد واحدهای زبانی را در نظر دارد. از این رو، دامنه برداشت‌ها و توضیحات مربوط به تحلیل گفتمان بسیار گسترده و متنوع است: از تفسیرهای منطقی و ژرف‌ساختی سراسر کنش‌های انسانی و از توصیف ساده زبان‌شناسی متون گرفته (که در آن گفتمان صرفاً «بسط و گسترش مداوم… زبان در سطحی بسیار فراتر از جمله» است که می‌تواند در شکل گفتار، نوشتار یا هر دو، تک مؤلفی یا محاوره‌ای، و دو جانبه یا چند جانبه باشد) تا مفاهیم و برداشت‌های کلانی که سعی دارند واحدهای ایدئولوژی (منافع سیاسی) یا صورت‌بندی‌های گفتمانی را به لحاظ تئوریک تعریف نمایند را شامل می‌شود؛ هم‌چنین، صورت‌بندی‌هایی که دانش و تجربه را به گونه‌ای نظام‌مند سامان‌دهی می‌کند و این‌که چگونه می‌توان از درون به چالش با گفتمان برخاست و چگونه می‌توان گفتمان‌هایی بدیل اراده نمود نیز در قلمرو وسیع تحلیل گفتمان قرار می‌گیرد. از این قرار، معمولاً، در فن جامعه‌شناسی و زبان‌شناسی، «تحلیل گفتمان» در دیدگاه‌های مختلف برای تولید عمیق‌ترین بصیرت‌ها از گفتمان‌های مختلف اجتماعی مورد استفاده قرار گرفته است.
▬ طبق منطق گفتمانی، هر شیء یا پدیده برای معنادار شدن باید جزئی از یک گفتمان باشد. یک پدیده زمانی معنادار است و می‌توانیم آن را یک پدیده بامعنا به حساب آوریم که بتوانیم آن را در قالب گفتمان قرار دهیم. در واقع، همه پدیده‌ها و اعمال، گفتمانی هستند. این نکته علاوه بر آن‌که بدان معناست که هر پدیده یا کنش باید زبانی باشد (در وسیع‌ترین مفهوم زبان)، به این نکته اشعار دارد که پدیده یا کنش برای این‌که قابل فهم باشد و نسبت به آن شناخت حاصل شود، باید در یک چارچوب معنایی ریشه‌ای، بخشی از یک گفتمان یا چند گفتمان هم‌پوشان (صرف‌نظر از این‌که ممکن است گفتمان‌ها و چهارچوب‌های معنایی در برخی نظریات کاملاً از هم متمایز فرض شوند و برخی نظریات بر عناصر مشترک وجودی و انسانی و فی‌الجمله پیشینی آن تأکید رود) به حساب آید. معنای اجتماعی کلمات، گفتارها، اعمال و نهادها را باید با توجه به بافت کلی‌ای که این‌ها خود بخشی از آن هستند و در عین حال، عناصر ژرف‌ساختی و وجودشناختی عناصر این بافت، فهمید.
▬ واژه‌ی دیگری که در زبان‌شناسی باید به آن پرداخت، متن (text) است. در منطق زبان‌شناسی و گفتمانی، هر پدیده یا کنش که برای معنادار شدن باید جزیی از یک گفتمان باشد، به مثابه یک متن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. سخنی که رانده می‌شود، مقاله‌ای که نوشته می‌شود، کنشی که صورت می‌گیرد، باید به مثابه متن تحلیل شود. در تحلیل گفتمان نیز جامعه، اعمال و پدیده‌ها یک متن هستند. محل و زمان وقوع گفتار جزو بستر گفتار است. موضوع گفتار (مثلاً راجع به چیزی صحبت می‌کنیم) جزو بستر گفتار است. رابطه طرفین گفتگو (پسر با پدر، همسایه با همسایه، رئیس اداره با کارمند و.... ) جزو بافت گفتار به حساب می‌آیند. این فهرست می‌تواند فهرستی طولانی، متنوع و پیچیده باشد، اما، نوع، میزان و طبیعت پیوند زبان و متن و این‌که کدام یک در دیگری بیشتر تأثیر می‌گذارد یا این‌که جهت تأثیر از کدام روی به کدام روی می‌باشد و این‌که جهت تأثیر دو سویه است یا یک سویه یکی از مباحث نظری بسیار مهم این رشته را تشکیل می‌دهد، همیشه مورد بحث و اختلاف نظر بوده است؛ به خصوص اگر دیدگاه و جهان‌بینی خود را مبتنی بر شیوه تفکر و اصول خود بدانیم و در عین حال، تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی را نیز در حداقل در بیان این اصول مهم تلقی کنیم، آن‌گاه، نوع و میزان تأثیر عوامل متنی در کنار عوامل اصولی و بنیادین زبان و احتمالاً، شیوه‌ی تبیین اولی توسط دومی (و گاه دومی توسط اولی) اهمیت پیدا می‌کند و نظریات مرتبط با تحلیل گفتمان عمده‌ترین بخش از ادبیات خود را به تبیین این رابطه اختصاص داده‌اند و مآلاً حل این مسأله معادل حل ریشه‌ای مسأله‌ی گفتمان است.
▬ نظریه‌ی تحلیل گفتمان، از سوی دیگر، می‌تواند به عنوان یک سازه‌ی نظری تلفیقی تلقی شود که توان آن را داراست تا با تلقی عامی که از مفهوم زبان دارد، به عنوان یک مفهوم میان‌رشته‌ای نظریات حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی را به هم پیوند زند. گفتمان مفهومی است میان رشته‌ای که در بسیاری از رشته‌های علوم اجتماعی چون زبان‌شناسی، فلسفه، نقد ادبی، علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی و غیره کاربرد دارد. تحلیل گفتمان در زبان‌شناسی متوقف نماند. در مدت نسبتاً کوتاهی (نزدیک به دو دهه) از زبان‌شناسی اجتماعی، به همت افرادی چون میشل فوکو، ژاک دریدا، میشل پشو و دیگران وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شد و خصوصاً در نسخه‌ی مارکسیستی آن به ابزار تازه‌ای برای سامان‌دهی نقادی اجتماعی نسبت به آن‌چه «گفتمان مسلط» خوانده می‌شد مورد بهره‌برداری واقع شد. بر همین اساس است که برخی تمایز متداول حوزه‌های زبان‌شناختی نظریه‌ی تحلیل گفتمان را از حوزه‌های جامعه‌شناختی رد می‌کنند و آن را مخل خاصیت تلفیق‌گری نظریه‌ی تحلیل گفتمان می‌دانند. در واقع، از این دیدگاه، این‌که گفته می‌شود گفتمانی که در زبان‌شناسی به کار می‌رود با گفتمان در علوم اجتماعی و علوم سیاسی تفاوت دارد، نظری ناصواب است، چرا که، در زبان‌شناسی مبتنی بر نظریه‌ی تحلیل گفتمان درک از زبان به طرزی فربه می‌شود که دیگر در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی و سیاسی زبان برای تحلیل کامل زبان‌شناختی گریزناپذیر گردیده است. اگر قبول کنیم که در هر گفتمانی یک طرف سکه گفتار است و طرف دیگر کارکرد فکری اجتماعی، باید بپذیریم که کارکردهای فکری اجتماعی کلیه فعالیت‌های انسان در تمام زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و هنری را در بر می‌گیرد. به این ترتیب، می‌توانیم صحبت از گفتمان وجودی، گفتمان انسانی، گفتمان سیاسی، گفتمان حقوقی، گفتمان نجاری، گفتمان آشپزی، گفتمان ورزشی و غیره بکنیم. بنا بر این، ما گفتمان‌های گوناگون خواهیم داشت (هر چند که ممکن است این گفتمان‌ها هم‌پوشانی، تداخل یا اختلاف سطح انتزاع داشته باشند). برخی از گفتمان‌ها منبعث از کارکردهای فکری اجتماعی تحت شرایط اجتماعی مرتب در حال تغییر هستند و پیوسته تغییر می‌کنند و برخی در سطح انتزاع بیشتری قرار دارند و ثابت تلقی می‌گردند.
▬ برای این‌که به «گفته» (speech) معنا و مفهوم بدهیم، باید «گفته» و «عمل» (Action) را هم‌عنان با هم تفسیر کنیم. حال اگر بخواهیم معنا و مفهوم به گفتار دهیم باید توجیه لازم برای کارکردهای فکری اجتماعی فراهم آوریم. تحلیل گفتمان به تبیین شیوه‌های شکل‌گیری اجتماعی اعمال گفتمانی یا تأثیرات اجتماعی، بررسی توصیفی ساختار و کارکرد اعمال گفتمانی، روابط بین زبان و قدرت، ایدئولوژی، سلطه و قدرت، پیش‌فرض‌های دارای بار منافع سیاسی در گفتمان، بازتولید اجتماعی منافع سیاسی زور، قدرت و سلطه و نابرابری در گفتمان توجه کرده و عناصر زبانی و غیرزبانی (در تمام سطوح) را به همراه دانش زمینه‌ای کنش‌گران، هدف و موضوع مطالعه خود قرار می‌دهد. در سال‌های اخیر عمده‌ی توجه معطوف به کارکردهای اجتماعی و سیاسی گفتمان‌ها، به ویژه توانایی آن‌ها در فراهم ساختن شرایط، امکانات و موقعیت‌های مختلف برای ظهور و عرض اندام «خود»، «آزادی»، «تکامل»، «رهایی سوژه شناسنده»، «سلطه» و… معطوف گردیده است. از طرف دیگر، تحلیل صحیح جامعه‌شناختی در امواج رئالیستی اخیر در علوم اجتماعی سخت ملازم با دستاوردهای زبان‌شناسی در شناسایی عمق واقعیت بنیادین زبان است. چنین تلقی‌ای از نظریه‌ی تحلیل گفتمان علاوه بر آن‌که کمک می‌کند تا مباحث عمیق‌تر تدقیقات موجود در زبان‌شناسی و فلسفه‌ی زبان که ممکن است در دید نخست کاوش‌های صرفاً منطقی و تدقیقات زبانی به نظر آیند (مانند نظریات زبان‌شناسی سوسوری، بارتی، ویتگنشتاینی و.... ) را بتوان به عنوان وام‌های لازم از «پیش‌کسوتان» به منظور غنی‌سازی حوزه‌ی نظری تحلیل گفتمان وارد بحث کرد، بلکه بسیاری از مسائل لاینحل نظریه‌سازی محض در علوم اجتماعی که گرفتار مسائل نسبیت هستند راه‌حلی درخور بیابند.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.